بِسْمِ اللَّهِ
الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ
تاثیر قرآن در غنای وجودی انسان
امام صادق علیه السلام در بیانی نورانی فرمود:
« مَنْ قَرَأَ الْقُرْآنَ فَهُوَ
غَنِیٌّ وَ لَا فَقْرَ بَعْدَهُ وَ إِلَّا مَا بِهِ غِنًى »[1]هر که قرآن را بخواند، بى
نیاز شود و پس از آن نیازى ندارد و گر نه به هیچ بى نیازى دست نیابد.
خدای متعال قرآن
را کتابی گویا و مبین کل شئ فرستاد ،
خطاب به پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمود :
﴿ نَزَّلْنا عَلَیْکَ اَلْکِتابَ تِبْیاناً لِکُلِّ شَیْءٍ ﴾[2]این
کتاب را بر تو نازل کردیم در حالی که بیانگر هر چیزی است.
حال که قرآن
بیانگر و روشنگر هر چیزی است ، می توان در هر امری از هدایت و روشنگری او استفاده
نمود .
اطلاق
عبارت «کُلِّ شَیْءٍ » این را می فهماند که حوزه روشنگری قرآن کریم در تمامی اطوار وجود از لاهوت گرفته
تا ناسوت را در بر می گیرد و هر حدی را به خوبی روشن می کند اما قلبی سلیم می
خواهد که با تدبر حکیمانه در آیات قرآن معانی صحیح را از زوایای مختلف آن بیرون
کشیده و به رمزگشایی از حقائق آن اقدام کند .
بدیهی است که
قرائت بدون تدبر هیچ خیری در آن نبوده و تنها لقلقه زبان خواهد بود که امیر
المؤمنین علی علیه السلام فرمود :
« أَلَا لَا خَیْرَ
فِی قِرَاءَةٍ لَیْسَ فِیهَا تَدَبُّرٌ » [3]آگاه باشید که هیچ خیر در قرائتی که در آن تدبر نباشد وجود
ندارد .
تا تدبر که از
افعال قلب آدمی است وجود نداشته باشد ، قلب ملکوتی انسان قادر به اتصال و پیوند
با حقیقت قرآن نخواهد بود و نمی تواند تلقی معانی از آن منبع فیض کند ، اما اگر
تدبر با شرایط وآداب آن صورت گرفت در این وقت انسانی که اسباب
وجودی او سالم و کامل است قادر خواهد بود معانی
و معارفی را که از معدن قرآن که جامع الجمع تمامی حقائق است را تلقی کند ،
که فرمودند :
« لَا یَصْدُرُ عَنِ
الْقَلْبِ السَّلِیمِ إِلَّا الْمَعْنَى الْمُسْتَقِیمُ »[4]از قلب سلیم جز معنى مستقیم صادر نمى
شود!
همان قلب گران
قدر رسول اکرم صلی الله علیه و آله که
خدای متعال آن را فرودگاه قرآن و حقائق ما ورائیه معرفی کرد ، آن جا که در وصف
قرآن کریم فرمود :
﴿إِنَّهُ لَتَنْزِیلُ
رَبِّ اَلْعالَمِینَ * نَزَلَ بِهِ اَلرُّوحُ اَلْأَمِینُ * عَلى قَلْبِکَ
لِتَکُونَ مِنَ اَلْمُنْذِرِینَ ﴾ [5]بی تردید این قرآن، نازل شده پروردگار جهانیان است،که روح
الامین آن را بر قلب تو، نازل کرده است
تا از بیم دهندگان باشی،
قلب انسان مومن و تابع مطلق شریعت و طریقت رسول
اکرم صلی الله علیه و آله نیز همانند همان حضرت می تواند به اندازه سعه وجودی خود
از حقائق قرآنی بهره مند گردد .
از این رو است
که از برخی اهل معرفت شنیده شده که می فرمودند ، زمانی جبرائیل علیه السلام بر ما نیز نازل می شد و ما را از جانب خدای
متعال مشرف به افاضه علم لدنی می کرد .
آری این یک
حقیقت است و همواره در طول تاریخ در بین مومنین واقعی جریان دارد .
بر اساس این بیانات روشن می شود که هر آن کس که قابلیت
پیوند با قرآن برای او میسر شود و بتواند مدال ﴿یَتْلُونَهُ حَقَّ تِلاوَتِهِ﴾[6]
را دریافت نموده و قرآن را به طوری که شایسته آن است قرائت کنند ، باب های غیب به
رویشان گشوده شده و توفیق بهره مندی از خزائن بیکران آن را دارا خواهند شد . در
این هنگام هیچ بنبستی نیست که از درون آن راه نجاتی برایشان گشوده نشود و هیچ
مانعی نیست که با قدرت الهی بر طرف نشود و هیچ نیازی نیست که با یاری الهی به
غناء تبدیل نشود .
این جاست که سرّ
کلام امام صادق علیه السلام روشن می شود
که فرمود :
« مَنْ
قَرَأَ الْقُرْآنَ فَهُوَ غَنِیٌّ وَ لَا فَقْرَ بَعْدَهُ وَ إِلَّا مَا بِهِ
غِنًى »[7]هر
که قرآن را بخواند، بى نیاز شود و پس از آن نیازى ندارد و گر نه به هیچ بى
نیازى دست نیابد.
اگر با قرآن و
اتصال به معدن غناء که ذات احدیت باشد برای انسان بی نیازی حاصل شود ، که تنها
این غناء ، غناء حقیقی است و الا اگر انسان نتواند با اتصال به معدن بی نیازی بی
نیاز شود ، قطعا هر کاری کند نمی تواند صفت بی نیازی مطلق را در خود بوجود بیاورد
و بر همین اساس در تمامی روابط اجتماعی و اقتصادی خود به صورت دائم نیازمند و
وابسته و محتاج به ابزار و وسائط دیگر خواهد بود و همین نیاز مندی در بسیاری از
موارد او را خوار و ذلیل و نیازمند دیگران می کند و چه بسا با اندک اختلال و
نوسان در روابط اجتماعی و اقتصادی
خود تمامی دارایی های خود را از دست داده
و مفلسی بیچاره گردد و مهر ذلت در دنیا و آخرت بر پیشانی او زده شود .
پس حقیقت این
است که همه عالم غیر از ذات احدیت فقیر محض اند و تنها آن ذات اقدس است که غنی
مطلق است
﴿یا أَیُّهَا
اَلنّاسُ أَنْتُمُ اَلْفُقَراءُ إِلَى اَللّهِ وَ اَللّهُ هُوَ اَلْغَنِیُّ
اَلْحَمِیدُ﴾[8]ای مردم! شمایید نیازمندان به خدا، و فقط خدا بی
نیاز و ستوده است.
حال اگر فقیری
سوی فقیری دیگر رود جز فقر چیزی نصیب او خواهد شد ؟
اما آن که مشرف
به مقام اتصال به معدن حقیقت شده و جوانه های قرآن در دل او روییده و میوه داده
همواره در تمامی مصائب و مشکلات از سوی
آن منبع عظیم راهی به او الهام شده و از سختیها بیرونش می آورند هر چند که وجود
اسباب و وسائط لازم اند اما او گرفتار و معتل آنها نمی ماند و چه بسا در مواردی
نیز خدای متعال با عنایات ویژه و رحیمیه خود کرامت و معجزه ای در حق آنان جاری کند به نحوی که حتی از وسائط نیز
بی نیاز شودند همانند ماجرای نجات یافتن
ابراهیم علیه السلام از آتش نمرود:
﴿قُلْنا یا
نارُ کُونِی بَرْداً وَ سَلاماً عَلى إِبْراهِیمَ ﴾ [9][پس او را در آتش افکندند]
گفتیم: ای آتش! برابر ابراهیم سرد و بی آسیب باش!
و شکافته شدن دریا بر بنی اسرائیل
﴿فَأَوْحَیْنا إِلى
مُوسى أَنِ اِضْرِبْ بِعَصاکَ اَلْبَحْرَ فَانْفَلَقَ فَکانَ کُلُّ فِرْقٍ
کَالطَّوْدِ اَلْعَظِیمِ﴾ [10] پس به موسی
وحی کردیم که عصایت را به این دریا بزن. [موسی عصایش را به دریا زد] پس [دریا] از
هم شکافت و هر پاره اش چون کوهی بزرگ بود.
و اخفاء در غار نبی اکرم صلی الله علیه و
آله
﴿إِذْ یَقُولُ لِصاحِبِهِ لا تَحْزَنْ إِنَّ اَللّهَ مَعَنا فَأَنْزَلَ
اَللّهُ سَکِینَتَهُ عَلَیْهِ وَ أَیَّدَهُ بِجُنُودٍ لَمْ تَرَوْها﴾[11] زمانی که به همراهش گفت:
اندوه به خود راه مده خدا با ماست. پس خدا آرامش خود را [که حالت طمأنینه قلبی
است] بر پیامبر نازل کرد، و او را با لشکریانی که شما ندیدید، نیرومند ساخت،
و هزاران هزار
کرامت دیگر همگی بر این اساس اند و کم نبوده اند افرادی که به مثابه آن انبیاء
عظام از عنایات ویژه الهیه برخوردار شده اند .
پس بیایید با
قرآن انس بگیریم تا با آن به غناء حقیقی برسیم .
────────────────────────────
[1] (الکافی
(ط - الإسلامیة)، ج2، ص: 605)
[2] (سوره
نحل، آیه 89)
[3] (الکافی
(ط - الإسلامیة)، ج1، ص: 36)
[4] (غرر الحکم و درر الکلم، ص: 790)
[5] (سوره
شعراء، آیه 192-194)
[6] (سوره بقرة، آیه 121)
[7] (الکافی
(ط - الإسلامیة)، ج2، ص: 605)
[8] (سوره
فاطر، آیه 15)
[9] (سوره
أنبیاء، آیه 69)
[10] (سوره
شعراء، آیه 63)
[11] (سوره
توبة ، آیه 40)