خادم الاسلام

پایگاهی برای نشر تعالیم اسلام

خادم الاسلام

پایگاهی برای نشر تعالیم اسلام

خادم الاسلام

آن چه خدا می خواهد را باید بدانیم ، این جا همان جاست!
جهان اسلام آقا زیاد دارد ، خدمتگذار می خواهد !
افتخار ما این است که خدمتگذار دین خدا هستیم !

خادم الاسلام را دنبال کنید .

آخرین نظرات
  • ۲۴ ارديبهشت ۹۸، ۱۳:۳۸ - حمدان مقدم
    احسنت
  • ۳۱ ارديبهشت ۹۶، ۲۲:۲۵ - یا حسین
    متشکرم
  • ۲۷ ارديبهشت ۹۶، ۱۴:۰۹ - زهرا باقری
    +++

۲۳ مطلب در بهمن ۱۳۹۵ ثبت شده است

کیفیت سلوک الی الله -قسمت سوم

حرکت به سوی وصال خدای متعال حرکتی در مسیر درون است ، سیر و حرکت در هر عالم متناسب با همان عالم است ، اگر کسی بخواهد در عالم ماده و روی خاک حرکت کند باید مقدماتی که هم سنخ با آن مسیر است از قبیل دارا بودن پا ، قدرت بدنی لازم ، داشتن مهارت کافی را درا باشد ، لذا گام نهادن در مسیر وصال خدای متعال نیز نیازمند مقدمات و ضرویاتی است ، انسان با دستگاهی ملکوتی که خدای متعال در وجودش قرار داده است مسیر وصال خدای متعال را سیر می کند تا به مشاهده آن ذات اقدس که همان لقاء الله است برسد ، حرکت به سوی لقاء الله از نوع رفع حجاب است ، یعنی باید موانعی که موجب می شود حضور خدای متعال درک نشده و تجلیات نوری آن جناب عظیم حس نشود را از میان برداریم تا آفتاب بی کران وجود خدای متعال نمایان شود .

  • احسان ثابت

کیفیت سلوک الی الله -قسمت دوم

 

بسم الله الرحمن الرحیم 

سلوک الی الله تعالی مسیری است دقیق در متن جان انسان .

برخی گمان می کنند که سیر و سلوک به سوی خدای متعال  و رسیدن به لقاء الهی تنها با ذکر و انجام برخی از اعمال مذهبی صورت می گیرد ، اما این تفکر صحیح نیست .

برای روشن شدن این مطلب باید دانست..

  • احسان ثابت

محبت به انسان کامل راه رسیدن به مقامات عالیه

محبت انسان را در مسیر اتحاد با محبوب قرار می دهد

 «الْمَرْءُ مَعَ‏ مَنْ‏ أَحَبَّ‏» [1]انسان با کسى است که او را دوست دارد.

تا جایی که انسان شبیه محبوبش می شود  و به اندازه شعاع وجودی محبوبش در عالم سیر کرده و بالا میرود و هر اندازه که محبوبش متعالی باشد سیر او نیز متعالی خواهد بود .

  • احسان ثابت

محبت به اهل بیت تنها راه تولد معنوی 

 

تمام خیرات عالم هستی و علم اولین و آخرین  بر وجود اهل بیت علیهم السلام وحی شده است و ایشان طلایه داران و سرچشمه های انسانیت اند  و اگر کسی بخواهد به کار خیر دست یابد یا در عالم هستی راهی به سوی تعالی بیابد ، باید توجه­اش به آنان باشد تا از سوی آن ذوات مقدسه به انسان افاضه ای شده و راه را بیابد .

خدای متعال راه توجه به آن ذوات مقدسه را به ما معرفی کرده که همان محبت به ایشان است.

 خداوند متعال در قرآن خطاب به پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله  فرمود:

  • احسان ثابت

     ارتباط صلۀ رحم با افزایش رزق 

    خدای متعال در عالم هستی اسباب  و طرقی قرار داده است تا انسانها را در آن سیر کرده و به کمال برسند ، دراین مسیر گاهی اوقات برای این که انسانها به خوبی در آن سیر کنند پویندگان و رهروان صادق را تشویق می کند تا سایر افراد بشر نیز متنبه شده و در مراحل ابتدایی برای جلب منفعت های عنایت شده آنان نیز در مسیر قرار بگیرند .

    یکی از اموری که خدای متعال انسانها را به سوی آن تشویق می کند پیوند و صله با رحم است ، رحم و قرابت و نزدیکی انسان در مرحله اول با کسانی که از آنان و یا با آنان متولد شده است و در مرحله بعد و در عالم حقیقت رحم و قراب اصلی مومنین اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام هستند .

      عمر بن زیاد می گوید:« عُمَرَ بْنِ یَزِیدَ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام ﴿الَّذِینَ یَصِلُونَ ما أَمَرَ اللَّهُ بِهِ أَنْ یُوصَلَ ‏ قَالَ نَزَلَتْ فِی رَحِمِ آلِ مُحَمَّدٍ عَلَیْهِ وَ آلِهِ السَّلَامُ وَ قَدْ تَکُونُ‏ فِی قَرَابَتِکَ ثُمَّ قَالَ فَلَا تَکُونَنَ‏ مِمَّنْ یَقُولُ لِلشَّیْ‏ءِ إِنَّهُ فِی شَیْ‏ءٍ وَاحِدٍ.»[1] بامام صادق علیه السّلام عرضکردم: «کسانى که آنچه را خدا بپیوندش فرمان داده می پیوندند، » چه کسانی هستند؟  فرمود: در باره رحم آل محمد علیه و آله السّلام نازل شده و در باره خویشان تو هم مى‏ باشد، سپس فرمود: از کسانى مباش که به چیزى گویند: در باره یک مورد است.

    از این روایت فهمیده می شود که خدای متعال اراده نموده است تا انسانها در مسیر محبت و پیوند با اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام قرار بگیرند و به همین دلیل پیوند و صله با ارحام نسبی را واجب نموده است تا در باطن آن انسان به پیوند با انسانهای الهی برسد .

    در این مسیر خدای متعال برای روندگان صادق جوائزی قرار داد ، رسول خدا صلى اللَّه علیه و آله فرمود:

    « مَنْ سَرَّهُ أَنْ یَمُدَّ اللَّهُ فِی عُمُرِهِ وَ أَنْ یَبْسُطَ لَهُ فِی رِزْقِهِ فَلْیَصِلْ رَحِمَهُ فَإِنَّ الرَّحِمَ لَهَا لِسَانٌ یَوْمَ الْقِیَامَةِ ذَلْقٌ‏ تَقُولُ یَا رَبِّ صِلْ مَنْ وَصَلَنِی وَ اقْطَعْ مَنْ قَطَعَنِی فَالرَّجُلُ‏ لَیُرَى‏ بِسَبِیلِ‏ خَیْرٍ إِذَا أَتَتْهُ الرَّحِمُ الَّتِی قَطَعَهَا فَتَهْوِی بِهِ‏ إِلَى أَسْفَلِ قَعْرٍ فِی النَّارِ »[2] هر که خوشش آید که خدا عمرش را دراز کند و روزیش را توسعه دهد باید صله رحم کند، زیرا روز قیامت رحم را زبان تند و تیزى است که می گوید: پروردگارا بپیوند هر که با من پیوست، و ببر هر که را از من برید، و مردى با روش خیر (ظاهر خوب) دیده مى ‏شود ولى چون خویشاوندى که از او بریده نزدش آید، او را به پائین ترین قعر دوزخ سرنگون کند.

    هم چنین  امام صادق علیه السلام نیز فرمود:

     

     «قَالَ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام ‏ : إِنَّ صِلَةَ الرَّحِمِ تُزَکِّی الْأَعْمَالَ وَ تُنْمِی الْأَمْوَالَ وَ تُیَسِّرُ الْحِسَابَ وَ تَدْفَعُ الْبَلْوَى وَ تَزِیدُ فِی الرِّزْقِ.» [3] صله رحم اعمال را پاک و اموال را بسیار و حساب را آسان کند و بلا را بزداید و روزى را زیاد کند.

    بنابر این اگر می خواهیم در دنیا با عزت و رزق  و روزی کافی  و در آخرت از هم نشینی با اولیاء و صالحین برخوردار باشیم بیایید با رحم های خود بپیوندیم و حقوق واجبی را که خدای متعال در ارتباط با آنها بر ما واجب کرده است را اداء کنیم . انشا الله تعالی

     ────────────────────────────

  1.  (الکافی (ط - الإسلامیة)، ج‏2، ص: 156)
  2. (الکافی (ط - الإسلامیة)، ج‏2، ص: 156)
  3. (الکافی (ط - الإسلامیة)، ج‏2، ص: 157)

 

 

 

  • احسان ثابت


 

امیر المؤمنین علی علیه السلام بلکه تمام اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام عین و ذات انسان اند و سایر افراد بشر تنها شَبهی از انسانیت اند .

عینیت و تشابه بین دو چیز با یکدیگر فرق دارند ، بدن ما از آب است ولی عین آب نیست بلکه صورتی تغییر یافته و شبیه به آن است . آب گل آلوده هم نوعی از انواع آب است اما عین آب نوششیدنی نبوده و همانند آن قابل استفاده نیست. باید آن را بخار و بعد سردش کنیم تا  به آب زلال تبدیل شود .

  • احسان ثابت

اهل بیت معدن انسانیت 

 

 انسان برای نیل به مراتب عالی کمال و ورود به وادی انسانیت  باید خود را به وجودی وصل کند که معدن و ذات انسانیت است. یعنی باید به کسی وصل شد که حقیقتا انسان است.

 خداوند متعال به اقتضاء حکمت و عدالتش تنها عده محدودی از افراد بشر  را انسان کامل به دنیا آورده است ،

  • احسان ثابت

    کلید قفل های رزق و روزی 

    خدایی که مالکیت مطلق همه عالم هستی در دست اوست برای هر شیء سببی و برای هر امر گشاینده ای قرار داده است و این سنت الهی است که  :

    روایات «أَبَى اللَّهُ أَنْ یُجْرِیَ الْأَشْیَاءَ إِلَّا بِأَسْبَابٍ فَجَعَلَ لِکُلِّ شَیْ‏ءٍ سَبَباً وَ جَعَلَ لِکُلِّ سَبَبٍ شَرْحاً وَ جَعَلَ لِکُلِّ شَرْحٍ عِلْماً

  • احسان ثابت

    جایگاه تحصیل اصول اعتقادات در مسیر کمال

     

    برخی می پرسند بحث هایی مثل توحید که می گویدافراد بشر و جامعه انسانی باید یگانه پرست باشند و دیگر اصول اعتقادت چه جایگاهی در کنار هدف بندگی خداوند متعال پیدا میکنه؟ بله این ها در طول هم هستند اما آیا موضوعیتی بین غایت بودن هر کدوم از این ها هست؟ اگه این گونه است  چه نتایجی بر تحصیل آنها مترتب است ؟

    درپاسخ باید بگوییم :

    از آن جا که هدف و غایت  نهایی خلقت انسان تنها بندگی خداست ، لذا تمامی معارف مطرح شده در چهار چوب تعالیم دینی مقدمه رسیدن به این هدف شریف هستند که فرمود :

    ﴿ما خَلَقْتُ اَلْجِنَّ وَ اَلْإِنْسَ إِلاّ لِیَعْبُدُونِ [1]من جنّ و انس را نیافریدم جز برای اینکه عبادتم کنند (و از این راه تکامل یابند و به من نزدیک شوند)!

     و از آن جا که عبودیت بدون اعتقادات صحیح و راسخ تنها به منزله حرکاتی بی باطن است ، لذا برای تحصیل ایمان نافع باید اعتقادات و مبادی آن را به خوبی تحصیل نمود ،

    خدای متعال در قرآن کریم می فرماید :

    ﴿لَوْ تَعْلَمُونَ عِلْمَ اَلْیَقِینِ*لَتَرَوُنَّ اَلْجَحِیمَ* ثُمَّ لَتَرَوُنَّها عَیْنَ اَلْیَقِین[2]اگر شما علم الیقین (به آخرت) داشتید!قطعاً جهنّم را مشاهده می کردید ! سپس آن را به عین الیقین خواهید دید.

    در این بیان نورانی علم الیقین که همان فهم معارف به صورت نظری  و علمی است مقدمه ای برای شهود جهنم به صورت عیان شمرده شده استو این امر اختصاصی جهنم نیست بلکه در هر امری باید معرفت نظری مقدمه ای برای  عملی سازی قرار گیرد و معارف اعتقادی به علم الیقینی هستند که برای رسیدن به عین الیقین که همان مقام شهود اسماء و صفات الهیه است باید تحصیل شوند .

    در برخی روایات وارد شده است که بعضی از ایمان در گرو عمل است و بعضی از عمل ها نیز در گرو ایمان هستند ،

    امام صادق علیه السلام  دربیانی نورانی فرمود :

    « لَا یَقْبَلُ اللَّهُ عَمَلًا إِلَّا بِمَعْرِفَةٍ وَ لَا مَعْرِفَةَ إِلَّا بِعَمَلٍ‏ فَمَنْ عَرَفَ دَلَّتْهُ الْمَعْرِفَةُ عَلَى الْعَمَلِ وَ مَنْ لَمْ یَعْمَلْ فَلَا مَعْرِفَةَ لَهُ أَلَا إِنَّ الْإِیمَانَ‏ بَعْضُهُ مِنْ بَعْضٍ.»[3] خدا عملی را نپذیرد جز با معرفت، و معرفتى وجود ندارد جز بوسیله کردار، هر که معرفت دارد، معرفت او را به کردار رهبرى کند و هر که کردارى ندارد معرفتى هم ندارد، هلا براستى اجزاء ایمان از یک دیگر بوجود آیند.

     یعنی ایمان هم عمل ساز  و هم عمل ایمان ساز است ، به عبارتی دیگر هر اندازه که انسان در ابتداء مسیر عبودیت با تعقل  و تفکر صحیح پی به وجود مبداء و معاد و لزوم ارسال رسل از سوی مبداء کل ببرد ، در این هنگام به اندازه همان معرفتی که بدست آورده است در مسیر عبودیت الهی و گوش سپردن به اوامر صادر شده از سوی آن مبداء کل می کوشد و پس از این که با سیر و مداومت در این دسته از عبادات پیش رفت توفیق الهی شامل حالش شده و با توجه به تعالیم صادر شده از سوی رسولان و اولیاء الهی معرفت او به امور مختلف بیشتر می شود و بعد از این که در جزئیات و ظرائف دین به صورت کلی معرفت کامل یافت نوع عبادت او با نوع عبادتی که بر اساس معرفت شناختی ابتدائی بود فرق خواهد داشت ، بنابر این هر اندازه که معرفت بیشتر شود کیفیت عبودیت نیز بهتر خواهد شد ، البته در بین مجموعه معارفی که از سوی پیشوایان مقدس مجموعه ای از آن تعالیم از حساسیت و جایگاه مهمتری برخوردار هستند و به عبارتی دیگر اصل در عبودیت هستند که به آنها  « اصول » گفته می شود که باید به آن اصول اعتقاد داشت تا راه برای عبودیت انسان گشوده شود ، لذا به آنها اصول اعتقادات گفته می شود .

    پس معرفت به  اصول اعتقادات مقدمه برای تحقق اصل عبودیت و سیر سعودی  در تحصیل مراتب بالای آن موجب کمال عبودیت می شود . همگی آن معارف  مقدمه هستند برای این که انسان به نفس مطمئنه و راضیه و مرضیه رسیده  تا بعد از آن به جنت رضوان و  لقاء برسد که خدای متعال به او بگوید :

    ﴿یَا أَیَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّةُ*ارْجِعِی إِلَى رَبِّکِ رَاضِیَةً مَرْضِیَّةً*فَادْخُلِی فِی عِبَادِی‌*وَ ادْخُلِی جَنَّتِی‌ [4]تو ای روح آرام‌یافته! به سوی پروردگارت بازگرد در حالی که هم تو از او خشنودی و هم او از تو خشنود است ، پس در گروه بندگانم درآی ، و در بهشتم وارد شو!

    این مطلب در  حیطه معارف نظری مطرح شده است اما امور  عملی این معارف چیز دیگری است مخصوصا که عرفان عملی همان رسیدن به مقصود است که با آن شهود الهی میسر می شود .

    غایت معرفت به توحید عبودیت الهی  ورسیدن به همه ی کمالات است و  معرفت به معاد موجب تلاش برای آماده شدن و مهیاء شدن در روز رستاخیز می شود و هم چنین بعد از  فهم ضرورت تحصیل مأمَن از عذاب قیامت و یا دوری از نظر بر  وجه الله انسان در صدد یافتن راه در امان ماندن بر می آید که این امر  میسر  نمی شود جز  با اخذ معارف از  نبی که فرستاده خداست .

    خلاصه آن که در باب توحید ،  توحید نظری که نوعی معرفت علمی است مقدمه برای نیل به توحید عملی  که از جنس عمل است می باشد و همانگونه که عبادت بدون معرفت تنها ظاهری است بی جان، توحید عملی (یعنی انجام دادن عبادت های ظاهری )نیز  بدون توحید نظری موجودی است بی روح .

    در این جا لازم است این نکته تذکر داده شود که بر انسان جویای سعادت باید پیرامون مفردات بکار رفته در مجموعه تعالیم دینی به خوبی دقت نظر داشته و کنه آن الفاظ و معارف را به خوبی و بر اساس تعاریف شریعت بیاموزد ، تا راه کمال به رویش بسته نشود ، مثلا در مورد این که توحید چیست انواع و اقسام تحلیل ها وارد شده است که موجب سر درگمی انسان می شود ، اما توحید صرف اعتقاد به یگانگی خدا نیست ، بلکه این تعرف تنها یک بخش از تعریف توحید است ،توحید جنبه نظری  و عملی دارد ، توحید نظری یگانه دانستن خدا در هستی وعالم خلقت است و بر این اعتقاد فروع متعددی متفرع است که شامل اعتقاد به توحید و وحدانیت ذات اقدس الهی در خالقیت و رزاقیت و سایر صفات است و هم چنین بخشی از توحید نیز مربوط به توحید در اسماء الهی می شود و اما نوعی دیگر از توحید وجود دارد که به آن توحید عملی می گویند که این توحید دیگر مربوط به حیطه الفاظ  و دانستن نیست و سر  و کار آن با عقل نیست ، بلکه آن مربوط به مقوله مشاهدات است و قلب ملکوتی انسان است که وقتی به شهود امور فهمیده شده در مباحث توحید نظری رسید ، به آن توحید عملی می گویند.

     به عبارت بهتر توحید عملی یعنی شهود وحدانیت خدا در تمامی اجزاء عالم ، یعنی مشاهده کردن این که خدا رزاق  و خالق  مطلق است و دیگری کاره ای نیست ، هم چنین در رابطه با سایر اسماء و صفات الهی نیز انسان به جایی برسد که اتصال تجلیات آن اسماء و صفات را به صورت مطلق به ذات اقدس الهی شهود کند ، البته جز عده ای اندک در هر زمان کسی به این مرحله راه نمی یابد و مجالی بیش از این برای بیان در این مقال وجود ندارد و فهم دقیق فروعات مربوط به این امر متوقف به تحصیل در حکمت الهیه است ، رزقنا الله و ایاکم انشا الله .

    خلاصه کلام آن که علم الیقین مقدمه برای عین الیقین است ، یعنی دانستن مقدمه برای دیدن است ، ابتدا باید معارف الهیه را در بعد نظر فهمید تا بتوان در بعد عملی آن حقائق را با چشم دل مشاهده نمود ، بنابر این در ابتدای راه تعالی لازم است به سراق مجموعه کتاب های مربوط به اعتقاد و علم کلام رفت و اصول کلی دین را به صورت استدلالی فهمید و هضم کرد تا بعد وارد وادی عمل شده و در وادی توحید گام برداشته شود  .

     ────────────────────────────

    [1] (سوره ذاریات ، آیه 56 )

    [2]  (سوره تکاثر  ، آیه 5-7 )

    [3]  (الکافی (ط - الإسلامیة)، ج‏1، ص: 44)

    [4] (فجر، 27-30)

  • احسان ثابت

    بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ

     

     

     تاثیر قرآن در غنای وجودی انسان

     

      امام صادق علیه السلام در بیانی نورانی فرمود:

    « مَنْ قَرَأَ الْقُرْآنَ فَهُوَ غَنِیٌّ وَ لَا فَقْرَ بَعْدَهُ وَ إِلَّا مَا بِهِ غِنًى‏ »[1]هر که قرآن را بخواند، بى ‏نیاز شود و پس از آن نیازى ندارد و گر نه به هیچ بى‏ نیازى دست نیابد.

     

    خدای متعال قرآن را کتابی گویا و مبین کل شئ فرستاد  ، خطاب به پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمود :

     ﴿ نَزَّلْنا عَلَیْکَ اَلْکِتابَ تِبْیاناً لِکُلِّ شَیْءٍ [2]این کتاب را بر تو نازل کردیم در حالی که بیانگر هر چیزی است.

    حال که قرآن بیانگر و روشنگر هر چیزی است ، می توان در هر امری از هدایت و روشنگری او استفاده نمود .

    اطلاق عبارت «کُلِّ شَیْءٍ » این را می فهماند که حوزه روشنگری  قرآن کریم در تمامی اطوار وجود از لاهوت گرفته تا ناسوت را در بر می گیرد و هر حدی را به خوبی روشن می کند اما قلبی سلیم می خواهد که با تدبر حکیمانه در آیات قرآن معانی صحیح را از زوایای مختلف آن بیرون کشیده و به رمزگشایی از حقائق آن اقدام کند .

    بدیهی است که قرائت بدون تدبر هیچ خیری در آن نبوده و تنها لقلقه زبان خواهد بود که امیر المؤمنین علی علیه السلام فرمود :

     « أَلَا لَا خَیْرَ فِی‏ قِرَاءَةٍ لَیْسَ فِیهَا تَدَبُّرٌ » [3]آگاه باشید که هیچ خیر در قرائتی که در آن تدبر نباشد وجود ندارد .

    تا تدبر که از افعال قلب آدمی است وجود نداشته باشد ، قلب ملکوتی انسان قادر به اتصال و پیوند با حقیقت قرآن نخواهد بود و نمی تواند تلقی معانی از آن منبع فیض کند ، اما اگر تدبر با شرایط  وآداب  آن صورت گرفت در این وقت انسانی که اسباب وجودی او سالم و کامل است قادر خواهد بود معانی  و معارفی را که از معدن قرآن که جامع الجمع تمامی حقائق است را تلقی کند ، که فرمودند :

     « لَا یَصْدُرُ عَنِ الْقَلْبِ‏ السَّلِیمِ إِلَّا الْمَعْنَى الْمُسْتَقِیمُ »[4]از قلب سلیم جز معنى مستقیم صادر نمى‏ شود!

    همان قلب گران قدر رسول اکرم صلی الله علیه و آله  که خدای متعال آن را فرودگاه قرآن و حقائق ما ورائیه معرفی کرد ، آن جا که در وصف قرآن کریم فرمود :

      ﴿إِنَّهُ لَتَنْزِیلُ رَبِّ اَلْعالَمِینَ * نَزَلَ بِهِ اَلرُّوحُ اَلْأَمِینُ * عَلى قَلْبِکَ لِتَکُونَ مِنَ اَلْمُنْذِرِینَ [5]بی تردید این قرآن، نازل شده پروردگار جهانیان است،که روح الامین آن را  بر قلب تو، نازل کرده است تا از بیم دهندگان باشی،

     قلب انسان مومن و تابع مطلق شریعت و طریقت رسول اکرم صلی الله علیه و آله نیز همانند همان حضرت می تواند به اندازه سعه وجودی خود از حقائق قرآنی بهره مند گردد .

    از این رو است که از برخی اهل معرفت شنیده شده که می فرمودند ، زمانی جبرائیل علیه السلام  بر ما نیز نازل می شد و ما را از جانب خدای متعال مشرف به افاضه علم لدنی می کرد .

    آری این یک حقیقت است و همواره در طول تاریخ در بین مومنین واقعی جریان دارد .

     

    بر اساس این بیانات روشن می شود که هر آن کس که قابلیت پیوند با قرآن برای او میسر شود و بتواند مدال ﴿یَتْلُونَهُ حَقَّ تِلاوَتِهِ[6] را دریافت نموده و قرآن را به طوری که شایسته آن است قرائت کنند ، باب های غیب به رویشان گشوده شده و توفیق بهره مندی از خزائن بیکران آن را دارا خواهند شد . در این هنگام هیچ بنبستی نیست که از درون آن راه نجاتی برایشان گشوده نشود و هیچ مانعی نیست که با قدرت الهی بر طرف نشود و هیچ نیازی نیست که با یاری الهی به غناء تبدیل نشود .

    این جاست که سرّ کلام امام صادق علیه السلام  روشن می شود که فرمود : 

     « مَنْ قَرَأَ الْقُرْآنَ فَهُوَ غَنِیٌّ وَ لَا فَقْرَ بَعْدَهُ وَ إِلَّا مَا بِهِ غِنًى‏ »[7]هر که قرآن را بخواند، بى ‏نیاز شود و پس از آن نیازى ندارد و گر نه به هیچ بى‏ نیازى دست نیابد.

    اگر با قرآن و اتصال به معدن غناء که ذات احدیت باشد برای انسان بی نیازی حاصل شود ، که تنها این غناء ، غناء حقیقی است و الا اگر انسان نتواند با اتصال به معدن بی نیازی بی نیاز شود ، قطعا هر کاری کند نمی تواند صفت بی نیازی مطلق را در خود بوجود بیاورد و بر همین اساس در تمامی روابط اجتماعی و اقتصادی خود به صورت دائم نیازمند و وابسته و محتاج به ابزار و وسائط دیگر خواهد بود و همین نیاز مندی در بسیاری از موارد او را خوار و ذلیل و نیازمند دیگران می کند و چه بسا با اندک اختلال و نوسان در روابط اجتماعی  و اقتصادی خود  تمامی دارایی های خود را از دست داده و مفلسی بیچاره گردد و مهر ذلت در دنیا و آخرت بر پیشانی او زده شود .

    پس حقیقت این است که همه عالم غیر از ذات احدیت فقیر محض اند و تنها آن ذات اقدس است که غنی مطلق است

     ﴿یا أَیُّهَا اَلنّاسُ أَنْتُمُ اَلْفُقَراءُ إِلَى اَللّهِ وَ اَللّهُ هُوَ اَلْغَنِیُّ اَلْحَمِیدُ[8]ای مردم! شمایید نیازمندان به خدا، و فقط خدا بی نیاز و ستوده است.

    حال اگر فقیری سوی فقیری دیگر رود جز فقر چیزی نصیب او خواهد شد ؟

    اما آن که مشرف به مقام اتصال به معدن حقیقت شده و جوانه های قرآن در دل او روییده و میوه داده همواره در تمامی مصائب  و مشکلات از سوی آن منبع عظیم راهی به او الهام شده و از سختیها بیرونش می آورند هر چند که وجود اسباب و وسائط لازم اند اما او گرفتار و معتل آنها نمی ماند و چه بسا در مواردی نیز خدای متعال با عنایات ویژه و رحیمیه خود کرامت و معجزه ای در  حق آنان جاری کند به نحوی که حتی از وسائط نیز بی نیاز شودند همانند ماجرای  نجات یافتن ابراهیم علیه السلام  از آتش نمرود: 

      ﴿قُلْنا یا نارُ کُونِی بَرْداً وَ سَلاماً عَلى إِبْراهِیمَ [9][پس او را در آتش افکندند] گفتیم: ای آتش! برابر ابراهیم سرد و بی آسیب باش!

     و شکافته شدن دریا بر بنی اسرائیل

      ﴿فَأَوْحَیْنا إِلى مُوسى أَنِ اِضْرِبْ بِعَصاکَ اَلْبَحْرَ فَانْفَلَقَ فَکانَ کُلُّ فِرْقٍ کَالطَّوْدِ اَلْعَظِیمِ [10]  پس به موسی وحی کردیم که عصایت را به این دریا بزن. [موسی عصایش را به دریا زد] پس [دریا] از هم شکافت و هر پاره اش چون کوهی بزرگ بود.

    و  اخفاء در غار نبی اکرم صلی الله علیه و آله 

     ﴿إِذْ یَقُولُ لِصاحِبِهِ لا تَحْزَنْ إِنَّ اَللّهَ مَعَنا فَأَنْزَلَ اَللّهُ سَکِینَتَهُ عَلَیْهِ وَ أَیَّدَهُ بِجُنُودٍ لَمْ تَرَوْها[11]    زمانی که به همراهش گفت: اندوه به خود راه مده خدا با ماست. پس خدا آرامش خود را [که حالت طمأنینه قلبی است] بر پیامبر نازل کرد، و او را با لشکریانی که شما ندیدید، نیرومند ساخت،

    و هزاران هزار کرامت دیگر همگی بر این اساس اند و کم نبوده اند افرادی که به مثابه آن انبیاء عظام از عنایات ویژه الهیه برخوردار شده اند .  

    پس بیایید با قرآن انس بگیریم تا با آن به غناء حقیقی برسیم .

    ────────────────────────────

    [1] (الکافی (ط - الإسلامیة)، ج‏2، ص: 605)

    [2] (سوره نحل‏، آیه 89)   

    [3] (الکافی (ط - الإسلامیة)، ج‏1، ص: 36)   

    [4]  (غرر الحکم و درر الکلم، ص: 790)

    [5] (سوره شعراء، آیه 192-194)

    [6]  (سوره بقرة، آیه 121)

    [7] (الکافی (ط - الإسلامیة)، ج‏2، ص: 605)

    [8] (سوره فاطر، آیه 15)

    [9] (سوره أنبیاء، آیه 69) 

    [10] (سوره شعراء، آیه 63)

    [11] (سوره توبة ، آیه 40)

  • احسان ثابت