خادم الاسلام

پایگاهی برای نشر تعالیم اسلام

خادم الاسلام

پایگاهی برای نشر تعالیم اسلام

خادم الاسلام

آن چه خدا می خواهد را باید بدانیم ، این جا همان جاست!
جهان اسلام آقا زیاد دارد ، خدمتگذار می خواهد !
افتخار ما این است که خدمتگذار دین خدا هستیم !

خادم الاسلام را دنبال کنید .

آخرین نظرات
  • ۲۴ ارديبهشت ۹۸، ۱۳:۳۸ - حمدان مقدم
    احسنت
  • ۳۱ ارديبهشت ۹۶، ۲۲:۲۵ - یا حسین
    متشکرم
  • ۲۷ ارديبهشت ۹۶، ۱۴:۰۹ - زهرا باقری
    +++

۲۹ مطلب با موضوع «اهل بیت علیهم السلام» ثبت شده است


 

نتیجه توجه دائم و محبت صادقانه به اهل بیت علیهم السلام در گفتار و رفتار این است که راه وصول به تمام خیرات به روی انسان گشوده می شود و با خود سعادت دنیا و آخرت را به ارمغان می آورد ، لذا باید مست محبت این چنین انسانهایی شد.

مست عشقم مست شوقم مست دوست             مست معشـوقی که عالـم مست اوست

باید مراقب بود تا جاذبه معشوق های خیالی

  • احسان ثابت

در عالم هستی حقائقی اسرار آمیز و رمز آلود وجود دارد! که با آنها می توان به بزرگترین گنج های عالم هستی دست یافت ؛ تنها باید از پوسته خاکی غفلت های نفسانی سر بر آورده و در پی حقیقت باشیم تا به درک و شعور کافی رسیده و راه سعادت را بیابیم .همه انسانها  باید این حقائق را کشف نموده و مطابق با آنها عمل کنند تا از فوائدشان بهره­ برده و بتوانند انسان شوند. این امر شدنی است !

راه اصلی انسان شدن

  • احسان ثابت

    عالم هستی قربانگاهی برای موجودات است ! تمام موجودات روزی به وجود آمده و صورت ظاهری مخصوصی به خود می گیرند و در آخر نیز آن شکل وصورت ظاهری را از دست داده و در چرخه عالم هستی قرار می گیرند ، حال برخی موجودات مانند گیاهان و جمادات به اقتضاء خلقتشان در عالم هستی بعد از مدتی به چرخه طبیعت بر می گردند تا مواد اولیه نظم طبیعی را تامین کنند ، اما برخی موجودات فرا مادی برای بازگشت به ابتدای چرخه حیات خلق نشده اند ، بلکه خدای متعال آنان را به این منظور خلق نموده است که دائما حرکتی رو به جلو داشته باشند ، انسان یکی از آن موجودات است بلکه می توان گفت انسان از معدود موجوداتیاست که خلقت آن به نحوی است که از خاک سر بر آورده و می تواند تا به عوالم ما فوق ماده و صورت و حتی به ما فوق عوالمی که مجرد از ماده و صورت هستند عروج نماید که به آن حرکت ، سیر انسانی می گویند .

    اما راه آن چیست ؟

  • احسان ثابت

جایگاه انسان کامل در عالم هستی همانند جایگاه آب نسبت به سایر موجودات زنده است  همان گونه که اگر آب نباشد تمامی موجودات زنده از بین می روند به همان صورت اگر انسان کامل نباشد ، تمام نظام هستی از بین می رود

سلیمان جعفرى نقل می کند ، از امام رضا علیه السلام پرسیدم : آیا زمین ، از حجّت ، خالى مى‏  مانَد؟ حضرت فرمود :

«لَو خَلَت مِن حُجَّةٍ طَرفَةَ عَینٍ لَساخَت بِأَهلِها»[1]  اگر زمین به اندازه‏ چشم بر هم زدنى ، از حجّت خالى شود ، اهل خود را فرو مى ‏بلعد .

اگر انسان کامل نباشد عالم هستی و انسانیت خشک شده و به کویر تبدیل می­شود. بر این اساس انسان معصوم آب حیات عالم هستی و انسانیت است ، شاهد این مطلب آن است که خدای متعال در قرآن کریم می فرماید :

﴿أَ رَأَیْتُمْ إِنْ أَصْبَحَ ماؤُکُمْ غَوْراً فَمَنْ یَأْتِیکُمْ بِماءٍ مَعِینٍ [2]  به من خبر دهید اگر آبهای (سرزمین) شما در زمین فرو رود، چه کسی می‌تواند آب جاری و گوارا در دسترس شما قرار دهد؟!

امام موسی بن جعفر علیه السلام در تاویل این آیه می فرماید : مراد خدای متعال از آیه این است که :

« إِذَا غَابَ عَنْکُمْ إِمَامُکُمْ فَمَنْ یَأْتِیکُمْ بِإِمَامٍ جَدِیدٍ.»[3]هنگامی که امامِ شما غائب گردد کیست که امام تازه ‏اى برای شما بیاورد .

امام علیه السلام «آب جاری و گوارا » مذکور در آیه را به امام معصوم که انسان کامل است تاویل کرده اند ، از این بیان روشن می شود که انسان کامل کسی است که از وجود او حیات به عالم هستی جریان پیدا می کند ، این که خدای متعال فرمود همه موجودات زنده را با آب حیات بخشیدیم :

﴿جَعَلْنا مِنَ اَلْماءِ کُلَّ شَیْءٍ حَیٍّ [4] از آب هر چیزی را زنده نمودیم !

مراد از شئ در این آیه تنها موجوداتی که دارای حیات نباتی و حیوانی که در ظاهر حیاتشان وابسته به آب ظاهری هستند نمی باشند  بلکه شامل جمادات نیز می شود ، همه اشیاء در عالم هستی حتی جمادات نیز چون بهره ای از وجود دارند ،حیّ هستند چرا که خدای متعال آنان را دارای شعور و ادراک معرفی می کند که اصلی ترین شاخصه حیّ و زنده بودن موجودات است ، فرمود :

﴿تُسَبِّحُ لَهُ اَلسَّماواتُ اَلسَّبْعُ وَ اَلْأَرْضُ وَ مَنْ فِیهِنَّ وَ إِنْ مِنْ شَیْءٍ إِلاّ یُسَبِّحُ بِحَمْدِهِ وَ لکِنْ لا تَفْقَهُونَ تَسْبِیحَهُمْ ً[5]  آسمانهای هفتگانه و زمین و کسانی که در آنها هستند، همه تسبیح او می‌گویند؛ و هر موجودی، تسبیح و حمد او می‌گوید؛ ولی شما تسبیح آنها را نمی‌فهمید.

بر این اساس باید گفت تمام عالم هستی و هر آنچه که بهره ای از وجود دارد چون از چشمه حَیَوان انسان کامل نوشیده پا به عالم هستی گذارده و زنده شده است .

این است جایگاه انسان کامل در نظام تکوینِ عالم هستی !!

انسان کامل نه تنها در عالم تکوین و خلقت هستی اثر بخش بوده و حیات از چشمه وجود او می جوشد ، بلکه در عالم شریعت نیز آب حیات بخش است و کسانی به حیات حقیقی می رسند که از چشمه سار وجود او جرعه ای بنوشند ، آدمی برای این که تولدی معنوی یافته و بتواند در مسیر تعالی حرکت کند باید علاوه بر تولد مادی خود تولد معنوی دیگری نیز داشته باشد ، این تولد معنوی در رحم عالم شریعت و به دست خود ماست و با اراده و اختیار خود در عمل کردن به دستورات شریعت است که انسان حیات پیدا می کند ، این دستورات حیات بخش که احیاء کننده قلب های مرده آدمی هستند بواسطه امینان وحی یعنی انسان های کامل بیان می شوند ، ایشان واسطه ای از سوی خدای متعال برای ابلاغ و تعلیم دستورات حیات بخش الهی  به بشریت اند و خدای متعال با ایشان دل های مرده را زنده و در کشتزار دنیا از دل غرائز  و شهوات حیوانی بشر انسان های متعالی به عمل می آورد ، فرمود :

﴿ أَ وَ مَنْ کانَ مَیْتاً فَأَحْیَیْناهُ وَ جَعَلْنا لَهُ نُوراً یَمْشِی بِهِ فِی اَلنّاسِ کَمَنْ مَثَلُهُ فِی اَلظُّلُماتِ لَیْسَ بِخارِجٍ مِنْها[6]  آیا کسی که مرده بود، سپس او را زنده کردیم، و نوری برایش قرار دادیم که با آن در میان مردم راه برود، همانند کسی است که در ظلمتها باشد و از آن خارج نگردد؟!

امام باقر علیه السلام در تفسیر این آیه شریفه می فرماید :

« مَیْتٌ لَا یَعْرِفُ شَیْئاً وَ نُوراً یَمْشِی بِهِ فِی النَّاسِ‏ إِمَاماً یُؤْتَمُّ بِهِ- کَمَنْ مَثَلُهُ‏ فِی الظُّلُماتِ لَیْسَ بِخارِجٍ مِنْها قَالَ الَّذِی لَا یَعْرِفُ الْإِمَامَ[7] مرده کسى است که بچیزى معرفت نداشته باشد و نورى که با آن میان مردم راه رود، امامى است که از او پیروى میکند، و اینکه فرماید «مانند کسى است که در ظلمات باشد و نتواند از آن بدر رود» کسى است که امام را نشناسد.

و در قبل گذشت که خدای متعال فرمود : هر چیزی را از آب ، حیات بخشیدیم ، مراد از آب امام معصوم و انسان کامل بود و در این جا نیز مراد از مرده انسان جاهل و بی معرفتی است که خدای متعال بواسطه معرفت بخشی انسان کامل او را از ظلمت جهل نجات داده و با چشمه جوشان علم انسان کامل کویر بی جان وجود او را آبیاری نموده و احیاء می نماید ، تا آن که با تبعیت از دستورات او به حیات دیگری در عالم معنی رسیده و حیات ابدی پیدا کند .

بر همین اساس است که فرمود :

 ﴿ مَنْ یُطِعِ اَللّهَ وَ اَلرَّسُولَ فَأُولئِکَ مَعَ اَلَّذِینَ أَنْعَمَ اَللّهُ عَلَیْهِمْ مِنَ اَلنَّبِیِّینَ وَ اَلصِّدِّیقِینَ وَ اَلشُّهَداءِ وَ اَلصّالِحِینَ[8]  کسی که خدا و پیامبر را اطاعت کند، همنشین کسانی خواهد بود که خدا، نعمت خود را بر آنان تمام کرده؛ از پیامبران و صدّیقان و شهدا و صالحان !

شهدائی که خدای متعال آنان را حیّ عند الرب می نامد ،[9]   انسان ها نیز با تبعیت از راهنمایی های انسان کامل می تواند تولدی دیگر در عالم معنی یافته و همانند شهداء حیّ ابدی شوند .

یعنی انسانهایی که به انبیاء علیهم السلام و اوصیاء برگزیده ایشان وصل شده و سخن آن­ها را قبول کرده اند، به عالم نور وارد شده و زنده شده اند.

این که حضرت عیسی علی نبینا و آله و علیه السلام می­­فرماید :

 ﴿جَعَلَنِی مُبارَکاً أَیْنَ ما کُنْتُ [10]   (خدای متعال) مرا -هر جا که باشم- وجودی پربرکت قرار داده!

یعنی از وجود ایشان برکت جاری است. می فرماید من مثل آب هستم. همان طور که آب زمین های خشک را رویانده و حیات می بخشد و از وجود او طراوت و سر سبزی پدید می آید ، من هم آب انسانیت هستم. هر جا که وارد شوم، حیات بخش و با برکت خواهم بود .

انبیاء علیهم السلام عین و چشمه­ی انسان اند و قلب های آماده را به اذن الله حیات می بخشند ، همانگونه که عیسی علیه السلام  به اذن الله  با نفحه ای ربانی از گل مرده پرنده زنده خلق نمود ، اگر انسان ها نیز روضنه ای برای وزیدن نفحات ربانی انبیاء علیهم السلام بر قلب خود باز کنند و به کلام ایشان گوش داده و عمل کنند  ، قطعا قلب های گلی مرده شان  تبدیل به مرغی زنده ای خواهد شد که تمام عوالم غیب و شهود را تا لقاء الله خواهد پیمود .  اما اگر این گونه نشد همانند کویری خشک مرده خواهد بود ،

﴿ أَ وَ مَنْ کانَ مَیْتاً فَأَحْیَیْناهُ وَ جَعَلْنا لَهُ نُوراً یَمْشِی بِهِ فِی اَلنّاسِ کَمَنْ مَثَلُهُ فِی اَلظُّلُماتِ لَیْسَ بِخارِجٍ مِنْها[11]  آیا کسی که مرده بود، سپس او را زنده کردیم، و نوری برایش قرار دادیم که با آن در میان مردم راه برود، همانند کسی است که در ظلمتها باشد و از آن خارج نگردد؟!

این است معنای آب حیات بودن انسان کامل در عالم شریعت ! 

 

────────────────────────────

[1] (کمال الدین و تمام النعمة، ج‏1، ص: 204)

[2] (سوره ملک، آیه 30)

[3] (الکافی (ط - الإسلامیة)، ج‏1، ص: 340)

[4] (سوره الأنبیاء، آیه 30)

[5] (سوره الإسراء، آیه 44)

[6] (سوره الأنعام‏، آیه 122)

[7] (الکافی (ط - الإسلامیة)، ج‏1، ص: 185)

[8] (سوره نساء ، آیه 69)

[9] (  لا تَحْسَبَنَّ اَلَّذِینَ قُتِلُوا فِی سَبِیلِ اَللّهِ أَمْواتاً بَلْ أَحْیاءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ یُرْزَقُونَ  ﴿آل‏عمران‏، 169 (ای پیامبر!) هرگز گمان مبر کسانی که در راه خدا کشته شدند، مردگانند! بلکه آنان زنده‌اند، و نزد پروردگارشان روزی داده می‌شوند.)

[10] (سوره مریم ، آیه 31)

[11] (سوره الأنعام‏، آیه 122)

 

  • احسان ثابت


 

روش تربیتی منحصر به فردی که خدای متعال با نزول قرآن به بشر ارائه داده ،تربیت بر اساس حبّ و سیر کردن مسیر تعالی با محبت است ، روشی که بر اساس نظر علامه طباطبایی رحمت الله علیه تا قبل از رسول اکرم صلی الله علیه و آله در شرایع انبیاء گذشته وجود نداشته و شیوه اختصاصی مکتب قرآن کریم است .[1]

خلاصه این روش تربیت حبّی از این قرار است :

وقتى ایمان بنده خدا رو بشدت و زیادى مى‏ گذارد، دلش مجذوب تفکر در باره پروردگارش میشود، همیشه دوست می دارد بیاد او باشد و اسماء حسناى محبوب خود را در نظر بگیرد، صفات جمیل او را شمرده و بگوید : پروردگار من چنین است محبوبم چنان است و نیز محبوبم منزه از نقص است !  این جذبه و شور هم چنان در او رو به زیادى و شدت مى ‏گذارد، و این مراقبت و بیاد محبوب بودن، رو به ترقى مى‏ رود تا آنجا که وقتى به عبادت او مى‏ ایستد، طورى بندگى مى‏ کند، که گویى او را مى ‏بیند و او براى بنده‏ اش در مجالىِ جذبه و محبت و تمرکز قوى ، تجلى مى‏ کند و هم او را مى‏ بیند و هماهنگ با آن ،  محبت به خدا نیز در دلش رو بشدت مى ‏گذارد.علتش هم این است که انسان مفطور به حب جمیل است،چرا که عشق به جمال و زیباپسندى فطرى بشر است، هم چنان که خود خداى تعالى فرموده:﴿وَ اَلَّذِینَ آمَنُوا أَشَدُّ حُبًّا لِلّهِ [2] آنها که ایمان دارند، عشقشان به خدا، (از مشرکان نسبت به معبودهاشان،) شدیدتر است. چنین کسى در تمامى حرکات و سکناتش از فرستاده خدا پیروى مى‏ کند، چون وقتى انسان‏ کسى را دوست بدارد، آثار او را هم دوست می دارد، و رسول خدا (ص) از آثار خدا و آیات و نشانه‏ هاى اوست، هم چنان که همه عالم نیز آثار و آیات او است. باز این محبت هم چنان زیاد میشود و شدت مى‏ یابد، تا جایى که پیوند دل از هر چیز مى‏ گسلد، و تنها با محبوب متصل می کند و دیگر به غیر پروردگارش هیچ چیز دیگرى را دوست نمیدارد، و دلش جز براى او خاشع و ظاهرش جز براى او خاضع نمی شود.[3]

 

بر اساس همین مبنای تربیتی است که خدای متعال مودت و دوستی رسول اکرم صلی الله علیه و آله و  اهل بیت ایشان را أجر و عِدلِ رسالت آن حضرت قرار داده می فرماید ،

 ﴿قُلْ لا أَسْئَلُکُمْ عَلَیْهِ أَجْراً إِلاَّ اَلْمَوَدَّةَ فِی اَلْقُرْبى [4]بگو: «من هیچ پاداشی از شما در مقابل رسالتم درخواست نمی‌کنم جز دوست‌داشتن نزدیکانم [= اهل بیتم‌].

از آن جا که در این آیه شریفه مودت و دوستی صادقانه اهل بیت علیهم السلام به عنوان اجر رسالت معرفی شده  و همچنین از آن جا که اجرت یک عمل باید با کار انجام گرفته هم ارزش و هم تراز باشد ، فهمیده می شود که سیر دادن بشریت در وادی محبت به انسان کامل هدف اصلی رسالت نبی اکرم صلی الله علیه و آله بوده و قرآن کریم نیز به منظور  تبیین اصول و فروع این نظام تربیتی نازل شده است .

خدا می خواهد تا با محبت به انسان کامل جلوه ای از محبت خویش را به ما چشانده و شرایط را برای سیر تا لقاء خود را برایمان فراهم سازد 

به همین دلیل انسانهایی را برگزید و توفیق اتصاف به اسماء و صفات جمالیه خود را به آنها داد تا با آن زیبایی ها از بشر دلربایی کنند و آنها را متوجه خدای جمیل نموده ، تا با شوق در مسیر لقاء الله حرکت کنند

 

         مـهـر خوبان دل و دین از همه بى ‏پروا برد            رخ شـطـرنـج نـبـرد آن چـه رخ زیـبـا برد

تو مپندار که مجنون سر خود مجنون گشت              از سـمک تا به سـهـایش کشـش لیلى برد

من به سـر چشمه خورشید نه خود بردم راه            ذرّه‏ اى بــودم و مـهــر تــو مـرا بالا بـرد

من خـس بـى‏ سـروپایم که به سیل افتادم           او که مـى ‏رفـت مـرا هـم به دل دریـا برد

جـام صهباز کجـا بود مـگر دسـت کـه بود    که دریـن بزم بگردیـد و دل شـیـدا برد

خـم ابـروى تـو بـود و کـف مینوى تو بود        که بـیک جلوه ز مـن نام و نشان یکجا برد

خودت آمـوختیم مـهـر و خـودت سـوختیم       با بـرافـروخـتـه ‏روئـى کـه قـرار از مـا برد

هـمـه یاران بـه سـر راه تـو بـودیـم ولـى     خـم ابـروى تو مـرا دیـد و ز مـن یغـما برد

هـمـه دل‏باخته بودیـم و هراسـان که غمت           هـمـه را پشـت سـر انداخـت مـرا تنهـا برد

[5]

────────────────────────────

[1] (ر ک : المیزان فی تفسیر القرآن، ج‏1، ص: 373)

[2] (سوره بقرة، آیه 1615)

[3] (المیزان فی تفسیر القرآن، ج‏1، ص: 373)

[4] (سوره شورى‏، آیه 23)

[5]  مهر تابان ( یاد نامه علامه طباطبایی- آیت الله طهرانی -طبع قدیم )، ص:56

**********

 بزرگترین مدرسه عشق در عالم

محبت اهل بیت

محبت شیوه­ی تربیتی قرآن

مهرخوبان دل و دین از همه بى ‏پروا برد

 

خادم الاسلام احسان ثابت  در ‏29/‏03/‏2017 07:04 ب.ظ

 

  • احسان ثابت




    انسانی که محب صادق اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام باشد بعد از مرگ همان گونه که عروس را زینت کرده و به اتاق زفاف می­برند، او را نیز به سوی بهشت می­برند.امام صادق علیه السلام  در وصف حال بعد از مرگ  محب اهل بیت علیهم السلام می فرماید :

    «إِذَا وُضِعَ فِی قَبْرِهِ فُتِحَ لَهُ بَابٌ مِنْ أَبْوَابِ الْجَنَّةِ یَدْخُلُ عَلَیْهِ مِنْ رَوْحِهَا وَ رَیْحَانِهَا ثُمَّ یُفْسَحُ لَهُ عَنْ أَمَامِهِ مَسِیرَةَ شَهْرٍ وَ عَنْ یَمِینِهِ وَ عَنْ یَسَارِهِ ثُمَّ یُقَالُ لَهُ نَمْ‏ نَوْمَةَ الْعَرُوسِ‏ عَلَى فِرَاشِهَا أَبْشِرْ بِرَوْحٍ وَ رَیْحَانٍ وَ جَنَّةِ نَعِیم‏ٍ» [1] زمانی که محبّ اهل بیت علیهم السلام داخل قبرش قرار داده می شود دربی ازدرب های بهشت به روی او گشوده می شود و از آن نسیم های طراوت بخش بهشتیبه قبرش داخل می شود ، سپس قبرش از پیش رو و و جانب راست و چپش به اندازه شهری وسعت پیدا می کند ، سپس به او گفته می شود  همانند خوابیدن عروس در بسترش بخواب و از روح و ریحان و بهشتی پر نعمت شادمان باش .

    آنکس که محب اهل بیت علیهم السلام است قبرش خانه­ زفاف او می­شود. این مؤمن را که مثل عروس به بهشت می­برند، دامادش کیست؟ به کجا قرار است برسد؟

    مرحوم دولابی رحمت الله علیه می­فرمود :

    « این مؤمن که همانند عروس تزیینش کرده اند را به مجلس لقاء الله می برند و دامادش خداست!» [2]

    یعنی با محبت صادقانه به اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام باب لقاء الله به روی انسان گشوده می شود ، و مسیری است که به روی تمامی مومنین باز است ،این که امیر المؤمنین علی علیه السلام در مورد اهل بیت علیهم السلام فرمود :

    « وَ رِدُوهُمْ وُرُودَ الْهِیمِ الْعِطَاش‏ِ»[3] همانند وارد شدن شتران تشنه (بر چشمه سار) بر اهل بیت وارد شوید !

    این بیان دعوتنامه ای برای تمام بشریت است تا با پیوند از سر محبت به اهل بیت علیهم السلام باب خیرات بی نهایت دنیا و آخرت به رویشان گشوده شود ، اما چه اندک اند اجابت کنندگان این دعوت علی علیه السلام !   

    ────────────────────────────

    [1] (الکافی (ط - الإسلامیة) ؛ ج‏3 ؛ ص131)

    [2] به نقل از آیت الله شیخ علی فروغی

    [3] ( نهج البلاغة (للصبحی صالح)، ص:120)

     

    خادم الاسلام احسان ثابت  در ‏29/‏03/‏2017 04:38 ق.ظ

     

  • احسان ثابت


 

خداوند فرموده اهل بیت علیهم السلام درب ورود به حوزه محبت الهی هستند و تنها با محبت به ایشان است که می­توانید به عالم حقیقت وارد شوید.  خداوند متعال هرچه محبت دارد، در وجود ایشان پیاده کرده و به ظهور رسانده.  اگر این گونه نبود، خداوند امر نمی­کرد که از این راه بیایید و به این­ ذوات مقدسه محبت بورزید. اگر غایت و منتهای مطلوب بشر در آن­ها جمع نبود و با محبت آنان نمی­شد به حقیقت رسید، خداوند هرگز امر به محبت به آنان نمی­کرد. معلوم است که انسان از این طریق می­تواند به تمام مطلوب و غایت نهایی کمال خود برسد و انسانیتش را کامل کند. برای همین است که به نبی اکرم صلی الله علیه و آله  فرمود به مردم بگو :

 ﴿ لا أَسْئَلُکُمْ عَلَیْهِ أَجْراً إِلاَّ اَلْمَوَدَّةَ فِی اَلْقُرْبى[1]  «من هیچ پاداشی از شما بر رسالتم درخواست نمی‌کنم جز دوست‌داشتن نزدیکانم [= اهل بیتم‌]؛

و در آیه ای دیگر چنین فرمود :

 ﴿قُلْ ما أَسْئَلُکُمْ عَلَیْهِ مِنْ أَجْرٍ إِلاّ مَنْ شاءَ أَنْ یَتَّخِذَ إِلى رَبِّهِ سَبِیلاً[2]    بگو: «من در برابر آن (ابلاغ آیین خدا) هیچ گونه پاداشی از شما نمی‌طلبم؛ مگر کسی که بخواهد راهی بسوی پروردگارش برگزیند (این پاداش من است.)»

از این جا فهمیده می شود که : اهل بیت علیهم السلام همان صراط الی الله هستند ، همان صراطی که هر روز بار ها در نماز هایمان هدایت بسوی آن را از خدای متعال درخواست نموده و می خوانیم :

 ﴿اِهْدِنَا اَلصِّراطَ اَلْمُسْتَقِیمَ [3]   ما را به راه راست هدایت کن.

صراطی که تنها آن می تواند ما را به معدن تمام  حقائق و خیرات برساند

 به همین دلیل است که خداوند متعال خواسته سرمایه­ی محبت را خرج اهل بیت علیهم السلام کنیم.

────────────────────────────

[1] (سوره شورى‏، آیه 23)

[2] (سوره فرقان‏، آیه 57)

[3] (سوره فاتحة، آیه 6)

 

  • احسان ثابت

امام من شاگرد اول کلاس توحید است !

افتخار می کنم که امام اول من امیرالمؤمنین علیه السلام  پیشتاز شاگردان کلاس توحید و برترین یار  پیامبر صلی الله علیه و آله است در حالی که هیچ کسی نمی­تواند به این رتبه دست بیابد ، رسول اکرم صلی الله علیه و آله  فرمود :

«أَنَّ عَلِیّاً ع أَوَّلُ‏ مَنْ‏ أَسْلَم‏»[1]  همانا اولین کسی که مسلمان شد علی است.

«کَانَ أَوَّلَ‏ مَنْ‏ آمَنَ‏ بِی وَ صَدَّقَنِی عَلِیٌّ» [2] اولین کسی که به من ایمان آورد و مرا تصدیق کرد علی بود.

به همین دلیل باید از کسی تبعیت نمود که در همه عرصه ها پیشتاز بوده و هدایت یافته ترین افراد بشر است ، به حکم عقل ، همگان باید دنباله روی کسی باشند که حقیقت را یافته و به سوی او هدایت می کند نه این که چنین فردی را رها نموده و دنبال کسی روند که اولیّات راه سعادت را نمی داند 

 ﴿أَ فَمَنْ یَهْدِی إِلَى اَلْحَقِّ أَحَقُّ أَنْ یُتَّبَعَ أَمَّنْ لا یَهِدِّی إِلاّ أَنْ یُهْدى فَما لَکُمْ کَیْفَ تَحْکُمُونَ [3]آیا کسی که هدایت به سوی حق می‌کند برای پیروی شایسته‌تر است، یا آن کس که خود هدایت نمی‌شود مگر هدایتش کنند؟ شما را چه می‌شود، چگونه داوری می‌کنید؟!»

مشکل امت اسلام بعد از رسول اکرم صلی الله علیه و آله در این بود که نتوانستند هدایت یافته و عالم به راه هدایت را از غیر آن تشخیص دهند لذا تن به پیروی افرادی دادند که نعمت عظمای ولایت الهی را ضایع و پیروان خویش را راهی سخط الهی کردند.

﴿أَ لَمْ تَرَ إِلَى اَلَّذِینَ بَدَّلُوا نِعْمَتَ اَللّهِ کُفْراً وَ أَحَلُّوا قَوْمَهُمْ دارَ اَلْبَوارِ [4] آیا ندیدی کسانی را که نعمت خدا را به کفران تبدیل کردند، و قوم خود را به سرای نیستی و نابودی کشاندند؟!


یا علی ! افتخار من این است که به حکم عقل شریف تو را شایسته پیروی یافته و حاضرم در راه تو همه هستی خود را فداء کنم ، و امید دارم در روز  قیامت نیز به دنبال تو به حرکت درآیم ، چه زیبا خواهد بود روزی که همه بشریت گرفتار سختی های قیامت اند من به تو توجه کرده و از همه هستی غافل باشم ، تو با نورت در جانم تجلی نموده و از حور و نعیم بی نیازم نمایی !

خدایا شکرت که دنیا را از ما گرفتی و علی به ما دادی !!

الحمد لله!!!

────────────────────────────

[1]  (عمدة عیون صحاح الأخبار فی مناقب إمام الأبرار ؛ النص ؛ ص60)

[2] (بصائر الدرجات فی فضائل آل محمد صلى الله علیهم ؛ ج‏1 ؛ ص84)

[3] (سوره یونس، آیه 35)

[4] (سوره ابراهیم ، آیه 28)

  • احسان ثابت


     

    در فضیلت علی علیه السلام  همین بس که مقدس ترین مکان در عالم هستی ، قبله تمام مسلمانان عالم و بزرگترین پرستشگاه خدای متعال زایشگاه اوست !

    نقل است وقتی  فاطمه بنت اسد سلام الله علیها  برای وضع حمل علی علیه السلام  مقابل خانه خدا قرار گرفت ، کعبه آغوش خود را  باز کرده و مادرحضرت از پشت درب کعبه وارد آن می شود در آن هنگام چهار بانو نزد او می آیند در حالی که لباس همچون حریر سفید بر تن داشتند و عطری خوش‌تر از مشک ناب از آنان استشمام می‌شد. ایشان حوا و مریم مادر عیسی (علیه‌السلام) و آسیه و مادر موسی بن عمران بودند که برای قابلگی علی علیه السلام آمده بودند ، چرا که نباید زنان ناپاک مکه در ولادت چنین مولودی حضور داشته باشند . [1] 

    پس ازآن که فاطمه بنت اسد سلام الله علیها  وارد کعبه می شود شاهدان ماجرا  هر چه تلاش می­کنند نمی توانند درب خانه خدا را باز کنند ، تا این که پس از سه روز و در ابتدای روز چهارم می بینند دیوار کعبه از همان جایی که قبلاً باز شده بود دوباره شکافته می شود و فاطمه بنت اسد با کودکی در آغوش خارج می شود در حالی که می گوید :

     «إِنِّی فُضِّلْتُ عَلَى مَنْ تَقَدَّمَنِی مِنَ النِّسَاءِ لِأَنَّ آسِیَةَ بِنْتَ مُزَاحِمٍ عَبَدَتِ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ سِرّاً فِی مَوْضِعٍ لَا یُحِبُّ أَنْ یُعْبَدَ اللَّهُ فِیهِ إِلَّا اضْطِرَاراً وَ أَنَّ مَرْیَمَ بِنْتَ عِمْرَانَ هَزَّتِ النَّخْلَةَ الْیَابِسَةَ بِیَدِهَا حَتَّى أَکَلَتْ مِنْهَا رُطَباً جَنِیًّا وَ أَنِّی دَخَلْتُ بَیْتَ اللَّهِ الْحَرَامَ فَأَکَلْتُ مِنْ ثِمَارِ الْجَنَّةِ وَ أَوْرَاقِهَا ».[2] من بر همه زنان قبل از خود فضیلت دارم چرا که آسیه بنت مزاحم خدا را بنهانى پرستید در جایی که خدا دوست نداشت پرستش شود در آن جز از روى ناچارى  و مریم دختر عمران نخل خشک را بدست خود جنبانید تا از آن خرماى تازه چید و خورد  در حالی که من به خانه محترم خدا وارد شدم و از میوهای بهشتی و بار و برگش خوردم .

    در عصر حاضر نیز آثار آن شکاف باقی است و هر اندازه که وهابیان تلاش می کنند تا آثار آن را از بین ببرند و شکاف دیوار را تعمیر کنند اما به معجزه الهی هر سال دیوار از همان جا شکاف برمی­دارد تا یاد آور معجزه عظیم تولد علی علیه السلام تا روز قیامت باشد ؛ افسوس بر وهابیت جاهل که یک بار با خود نمی گویند این شکاف برای چه به وجود آمده و به چه دلیل نمی توان تعمیرش کرد ، وهابیت نیز به مثال قوم بنی اسرائیل قلب هایشان از محبت غیر الهی و مظاهر دنیا پر شده است به همین دلیل از فهم حقیقت و توجه به معجزات الهی  محروم مانده اند .

    ﴿أُشْرِبُوا فِی قُلُوبِهِمُ اَلْعِجْلَ بِکُفْرِهِمْ [3] دلهای آنها، بر اثر کفرشان، با محبت گوساله آمیخته شد.

    قوم موسی علیه السلام به سبب روی گرداندن از  خدا پرستی و ولایت انسان معصوم  گرفتار محبت گوساله ای بی جان شدند و او را خدای خود قرار دادند ، به همین دلیل تمام معجزات الهی را فراموش کرده و از درک آنها محروم شدند .

    خدای متعال با بیان این داستان به مسلمانان هشدار می­کند که مبادا شما نیز از با رویگردانی از حقّ و حقیقت چشم دلتان کور شده و معجزات روشن الهی را نبینید .

    مَثَل امروز وهابیت دقیقا همانند سبک سری بنی اسرائیل است ، آنان نیز از ولایت رسول اکرم صلی الله علیه و آله در پذیرش غدیر رویگردان شدند ، به همین دلیل محبت های غیر الهی در دلشان جای گرفت تا جایی که کورشان کرد و باعث شد معجزه های عظیم الهی را نبینند ، خدای متعال هر ساله معجزه شکاف دیوار کعبه را در جلوی چشمانشان تجدید می کند اما می گویند ، دیوار است دیگر ، خراب می شود و احتیاج به تعمیر دارد !! و خود را به غفلت می زنند به نحوی که انگار اصلا کعبه زایشگاه علی علیه السلام  نبوده است !

    ────────────────────────────

  1.  (روضة الواعظین و بصیرة المتعظین (ط - القدیمة)، ج‏1، ص: 79و80 ، بحار الأنوار (ط - بیروت)، ج‏35، ص: 12و13)
  2. (الأمالی( للصدوق) ؛ النص ؛ ص 133)
  3.  (سوره بقرة، آیه 93)

 

  • احسان ثابت

    خدای متعال قرآن را به عنوان کاملترین کتاب زندگی و هدایت  فرستاد ، در حالی که دربردارنده عالی و عمیق ترین معارف توحیدی است و او را پل ارتباطی بین خود و بشریت قرار داد ، در دعای قبل از قراعت قرآن وارد شده :

    « اللَّهُمَّ إِنِّی أَشْهَدُ أَنَّ هَذَا کِتَابُکَ الْمُنْزَلُ مِنْ عِنْدِکَ عَلَى رَسُولِکَ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ‏ ... وَ حَبْلًا مُتَّصِلًا فِیمَا بَیْنَکَ وَ بَیْنَ عِبَادِک‏َ»[1] خدایا گواهی می دهم که این کتاب تو است که از سویت بر محمد بن عبد الله صلی الله علیه و آله که رسول تو می باشد نازل شده است و هم چنین گواهی می دهم که قرآن رشته ای متصل بین تو و بین بندگانت است !

    لذا محور اصلی قرآن کریم ،

  • احسان ثابت