خادم الاسلام

پایگاهی برای نشر تعالیم اسلام

خادم الاسلام

پایگاهی برای نشر تعالیم اسلام

خادم الاسلام

آن چه خدا می خواهد را باید بدانیم ، این جا همان جاست!
جهان اسلام آقا زیاد دارد ، خدمتگذار می خواهد !
افتخار ما این است که خدمتگذار دین خدا هستیم !

خادم الاسلام را دنبال کنید .

آخرین نظرات
  • ۲۴ ارديبهشت ۹۸، ۱۳:۳۸ - حمدان مقدم
    احسنت
  • ۳۱ ارديبهشت ۹۶، ۲۲:۲۵ - یا حسین
    متشکرم
  • ۲۷ ارديبهشت ۹۶، ۱۴:۰۹ - زهرا باقری
    +++

۲ مطلب با موضوع «تربیت فرزند در سبک زندگی اسلامی :: قرآن» ثبت شده است


 

روش تربیتی منحصر به فردی که خدای متعال با نزول قرآن به بشر ارائه داده ،تربیت بر اساس حبّ و سیر کردن مسیر تعالی با محبت است ، روشی که بر اساس نظر علامه طباطبایی رحمت الله علیه تا قبل از رسول اکرم صلی الله علیه و آله در شرایع انبیاء گذشته وجود نداشته و شیوه اختصاصی مکتب قرآن کریم است .[1]

خلاصه این روش تربیت حبّی از این قرار است :

وقتى ایمان بنده خدا رو بشدت و زیادى مى‏ گذارد، دلش مجذوب تفکر در باره پروردگارش میشود، همیشه دوست می دارد بیاد او باشد و اسماء حسناى محبوب خود را در نظر بگیرد، صفات جمیل او را شمرده و بگوید : پروردگار من چنین است محبوبم چنان است و نیز محبوبم منزه از نقص است !  این جذبه و شور هم چنان در او رو به زیادى و شدت مى ‏گذارد، و این مراقبت و بیاد محبوب بودن، رو به ترقى مى‏ رود تا آنجا که وقتى به عبادت او مى‏ ایستد، طورى بندگى مى‏ کند، که گویى او را مى ‏بیند و او براى بنده‏ اش در مجالىِ جذبه و محبت و تمرکز قوى ، تجلى مى‏ کند و هم او را مى‏ بیند و هماهنگ با آن ،  محبت به خدا نیز در دلش رو بشدت مى ‏گذارد.علتش هم این است که انسان مفطور به حب جمیل است،چرا که عشق به جمال و زیباپسندى فطرى بشر است، هم چنان که خود خداى تعالى فرموده:﴿وَ اَلَّذِینَ آمَنُوا أَشَدُّ حُبًّا لِلّهِ [2] آنها که ایمان دارند، عشقشان به خدا، (از مشرکان نسبت به معبودهاشان،) شدیدتر است. چنین کسى در تمامى حرکات و سکناتش از فرستاده خدا پیروى مى‏ کند، چون وقتى انسان‏ کسى را دوست بدارد، آثار او را هم دوست می دارد، و رسول خدا (ص) از آثار خدا و آیات و نشانه‏ هاى اوست، هم چنان که همه عالم نیز آثار و آیات او است. باز این محبت هم چنان زیاد میشود و شدت مى‏ یابد، تا جایى که پیوند دل از هر چیز مى‏ گسلد، و تنها با محبوب متصل می کند و دیگر به غیر پروردگارش هیچ چیز دیگرى را دوست نمیدارد، و دلش جز براى او خاشع و ظاهرش جز براى او خاضع نمی شود.[3]

 

بر اساس همین مبنای تربیتی است که خدای متعال مودت و دوستی رسول اکرم صلی الله علیه و آله و  اهل بیت ایشان را أجر و عِدلِ رسالت آن حضرت قرار داده می فرماید ،

 ﴿قُلْ لا أَسْئَلُکُمْ عَلَیْهِ أَجْراً إِلاَّ اَلْمَوَدَّةَ فِی اَلْقُرْبى [4]بگو: «من هیچ پاداشی از شما در مقابل رسالتم درخواست نمی‌کنم جز دوست‌داشتن نزدیکانم [= اهل بیتم‌].

از آن جا که در این آیه شریفه مودت و دوستی صادقانه اهل بیت علیهم السلام به عنوان اجر رسالت معرفی شده  و همچنین از آن جا که اجرت یک عمل باید با کار انجام گرفته هم ارزش و هم تراز باشد ، فهمیده می شود که سیر دادن بشریت در وادی محبت به انسان کامل هدف اصلی رسالت نبی اکرم صلی الله علیه و آله بوده و قرآن کریم نیز به منظور  تبیین اصول و فروع این نظام تربیتی نازل شده است .

خدا می خواهد تا با محبت به انسان کامل جلوه ای از محبت خویش را به ما چشانده و شرایط را برای سیر تا لقاء خود را برایمان فراهم سازد 

به همین دلیل انسانهایی را برگزید و توفیق اتصاف به اسماء و صفات جمالیه خود را به آنها داد تا با آن زیبایی ها از بشر دلربایی کنند و آنها را متوجه خدای جمیل نموده ، تا با شوق در مسیر لقاء الله حرکت کنند

 

         مـهـر خوبان دل و دین از همه بى ‏پروا برد            رخ شـطـرنـج نـبـرد آن چـه رخ زیـبـا برد

تو مپندار که مجنون سر خود مجنون گشت              از سـمک تا به سـهـایش کشـش لیلى برد

من به سـر چشمه خورشید نه خود بردم راه            ذرّه‏ اى بــودم و مـهــر تــو مـرا بالا بـرد

من خـس بـى‏ سـروپایم که به سیل افتادم           او که مـى ‏رفـت مـرا هـم به دل دریـا برد

جـام صهباز کجـا بود مـگر دسـت کـه بود    که دریـن بزم بگردیـد و دل شـیـدا برد

خـم ابـروى تـو بـود و کـف مینوى تو بود        که بـیک جلوه ز مـن نام و نشان یکجا برد

خودت آمـوختیم مـهـر و خـودت سـوختیم       با بـرافـروخـتـه ‏روئـى کـه قـرار از مـا برد

هـمـه یاران بـه سـر راه تـو بـودیـم ولـى     خـم ابـروى تو مـرا دیـد و ز مـن یغـما برد

هـمـه دل‏باخته بودیـم و هراسـان که غمت           هـمـه را پشـت سـر انداخـت مـرا تنهـا برد

[5]

────────────────────────────

[1] (ر ک : المیزان فی تفسیر القرآن، ج‏1، ص: 373)

[2] (سوره بقرة، آیه 1615)

[3] (المیزان فی تفسیر القرآن، ج‏1، ص: 373)

[4] (سوره شورى‏، آیه 23)

[5]  مهر تابان ( یاد نامه علامه طباطبایی- آیت الله طهرانی -طبع قدیم )، ص:56

**********

 بزرگترین مدرسه عشق در عالم

محبت اهل بیت

محبت شیوه­ی تربیتی قرآن

مهرخوبان دل و دین از همه بى ‏پروا برد

 

خادم الاسلام احسان ثابت  در ‏29/‏03/‏2017 07:04 ب.ظ

 

  • احسان ثابت

    بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ

     

     

     تاثیر قرآن در غنای وجودی انسان

     

      امام صادق علیه السلام در بیانی نورانی فرمود:

    « مَنْ قَرَأَ الْقُرْآنَ فَهُوَ غَنِیٌّ وَ لَا فَقْرَ بَعْدَهُ وَ إِلَّا مَا بِهِ غِنًى‏ »[1]هر که قرآن را بخواند، بى ‏نیاز شود و پس از آن نیازى ندارد و گر نه به هیچ بى‏ نیازى دست نیابد.

     

    خدای متعال قرآن را کتابی گویا و مبین کل شئ فرستاد  ، خطاب به پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمود :

     ﴿ نَزَّلْنا عَلَیْکَ اَلْکِتابَ تِبْیاناً لِکُلِّ شَیْءٍ [2]این کتاب را بر تو نازل کردیم در حالی که بیانگر هر چیزی است.

    حال که قرآن بیانگر و روشنگر هر چیزی است ، می توان در هر امری از هدایت و روشنگری او استفاده نمود .

    اطلاق عبارت «کُلِّ شَیْءٍ » این را می فهماند که حوزه روشنگری  قرآن کریم در تمامی اطوار وجود از لاهوت گرفته تا ناسوت را در بر می گیرد و هر حدی را به خوبی روشن می کند اما قلبی سلیم می خواهد که با تدبر حکیمانه در آیات قرآن معانی صحیح را از زوایای مختلف آن بیرون کشیده و به رمزگشایی از حقائق آن اقدام کند .

    بدیهی است که قرائت بدون تدبر هیچ خیری در آن نبوده و تنها لقلقه زبان خواهد بود که امیر المؤمنین علی علیه السلام فرمود :

     « أَلَا لَا خَیْرَ فِی‏ قِرَاءَةٍ لَیْسَ فِیهَا تَدَبُّرٌ » [3]آگاه باشید که هیچ خیر در قرائتی که در آن تدبر نباشد وجود ندارد .

    تا تدبر که از افعال قلب آدمی است وجود نداشته باشد ، قلب ملکوتی انسان قادر به اتصال و پیوند با حقیقت قرآن نخواهد بود و نمی تواند تلقی معانی از آن منبع فیض کند ، اما اگر تدبر با شرایط  وآداب  آن صورت گرفت در این وقت انسانی که اسباب وجودی او سالم و کامل است قادر خواهد بود معانی  و معارفی را که از معدن قرآن که جامع الجمع تمامی حقائق است را تلقی کند ، که فرمودند :

     « لَا یَصْدُرُ عَنِ الْقَلْبِ‏ السَّلِیمِ إِلَّا الْمَعْنَى الْمُسْتَقِیمُ »[4]از قلب سلیم جز معنى مستقیم صادر نمى‏ شود!

    همان قلب گران قدر رسول اکرم صلی الله علیه و آله  که خدای متعال آن را فرودگاه قرآن و حقائق ما ورائیه معرفی کرد ، آن جا که در وصف قرآن کریم فرمود :

      ﴿إِنَّهُ لَتَنْزِیلُ رَبِّ اَلْعالَمِینَ * نَزَلَ بِهِ اَلرُّوحُ اَلْأَمِینُ * عَلى قَلْبِکَ لِتَکُونَ مِنَ اَلْمُنْذِرِینَ [5]بی تردید این قرآن، نازل شده پروردگار جهانیان است،که روح الامین آن را  بر قلب تو، نازل کرده است تا از بیم دهندگان باشی،

     قلب انسان مومن و تابع مطلق شریعت و طریقت رسول اکرم صلی الله علیه و آله نیز همانند همان حضرت می تواند به اندازه سعه وجودی خود از حقائق قرآنی بهره مند گردد .

    از این رو است که از برخی اهل معرفت شنیده شده که می فرمودند ، زمانی جبرائیل علیه السلام  بر ما نیز نازل می شد و ما را از جانب خدای متعال مشرف به افاضه علم لدنی می کرد .

    آری این یک حقیقت است و همواره در طول تاریخ در بین مومنین واقعی جریان دارد .

     

    بر اساس این بیانات روشن می شود که هر آن کس که قابلیت پیوند با قرآن برای او میسر شود و بتواند مدال ﴿یَتْلُونَهُ حَقَّ تِلاوَتِهِ[6] را دریافت نموده و قرآن را به طوری که شایسته آن است قرائت کنند ، باب های غیب به رویشان گشوده شده و توفیق بهره مندی از خزائن بیکران آن را دارا خواهند شد . در این هنگام هیچ بنبستی نیست که از درون آن راه نجاتی برایشان گشوده نشود و هیچ مانعی نیست که با قدرت الهی بر طرف نشود و هیچ نیازی نیست که با یاری الهی به غناء تبدیل نشود .

    این جاست که سرّ کلام امام صادق علیه السلام  روشن می شود که فرمود : 

     « مَنْ قَرَأَ الْقُرْآنَ فَهُوَ غَنِیٌّ وَ لَا فَقْرَ بَعْدَهُ وَ إِلَّا مَا بِهِ غِنًى‏ »[7]هر که قرآن را بخواند، بى ‏نیاز شود و پس از آن نیازى ندارد و گر نه به هیچ بى‏ نیازى دست نیابد.

    اگر با قرآن و اتصال به معدن غناء که ذات احدیت باشد برای انسان بی نیازی حاصل شود ، که تنها این غناء ، غناء حقیقی است و الا اگر انسان نتواند با اتصال به معدن بی نیازی بی نیاز شود ، قطعا هر کاری کند نمی تواند صفت بی نیازی مطلق را در خود بوجود بیاورد و بر همین اساس در تمامی روابط اجتماعی و اقتصادی خود به صورت دائم نیازمند و وابسته و محتاج به ابزار و وسائط دیگر خواهد بود و همین نیاز مندی در بسیاری از موارد او را خوار و ذلیل و نیازمند دیگران می کند و چه بسا با اندک اختلال و نوسان در روابط اجتماعی  و اقتصادی خود  تمامی دارایی های خود را از دست داده و مفلسی بیچاره گردد و مهر ذلت در دنیا و آخرت بر پیشانی او زده شود .

    پس حقیقت این است که همه عالم غیر از ذات احدیت فقیر محض اند و تنها آن ذات اقدس است که غنی مطلق است

     ﴿یا أَیُّهَا اَلنّاسُ أَنْتُمُ اَلْفُقَراءُ إِلَى اَللّهِ وَ اَللّهُ هُوَ اَلْغَنِیُّ اَلْحَمِیدُ[8]ای مردم! شمایید نیازمندان به خدا، و فقط خدا بی نیاز و ستوده است.

    حال اگر فقیری سوی فقیری دیگر رود جز فقر چیزی نصیب او خواهد شد ؟

    اما آن که مشرف به مقام اتصال به معدن حقیقت شده و جوانه های قرآن در دل او روییده و میوه داده همواره در تمامی مصائب  و مشکلات از سوی آن منبع عظیم راهی به او الهام شده و از سختیها بیرونش می آورند هر چند که وجود اسباب و وسائط لازم اند اما او گرفتار و معتل آنها نمی ماند و چه بسا در مواردی نیز خدای متعال با عنایات ویژه و رحیمیه خود کرامت و معجزه ای در  حق آنان جاری کند به نحوی که حتی از وسائط نیز بی نیاز شودند همانند ماجرای  نجات یافتن ابراهیم علیه السلام  از آتش نمرود: 

      ﴿قُلْنا یا نارُ کُونِی بَرْداً وَ سَلاماً عَلى إِبْراهِیمَ [9][پس او را در آتش افکندند] گفتیم: ای آتش! برابر ابراهیم سرد و بی آسیب باش!

     و شکافته شدن دریا بر بنی اسرائیل

      ﴿فَأَوْحَیْنا إِلى مُوسى أَنِ اِضْرِبْ بِعَصاکَ اَلْبَحْرَ فَانْفَلَقَ فَکانَ کُلُّ فِرْقٍ کَالطَّوْدِ اَلْعَظِیمِ [10]  پس به موسی وحی کردیم که عصایت را به این دریا بزن. [موسی عصایش را به دریا زد] پس [دریا] از هم شکافت و هر پاره اش چون کوهی بزرگ بود.

    و  اخفاء در غار نبی اکرم صلی الله علیه و آله 

     ﴿إِذْ یَقُولُ لِصاحِبِهِ لا تَحْزَنْ إِنَّ اَللّهَ مَعَنا فَأَنْزَلَ اَللّهُ سَکِینَتَهُ عَلَیْهِ وَ أَیَّدَهُ بِجُنُودٍ لَمْ تَرَوْها[11]    زمانی که به همراهش گفت: اندوه به خود راه مده خدا با ماست. پس خدا آرامش خود را [که حالت طمأنینه قلبی است] بر پیامبر نازل کرد، و او را با لشکریانی که شما ندیدید، نیرومند ساخت،

    و هزاران هزار کرامت دیگر همگی بر این اساس اند و کم نبوده اند افرادی که به مثابه آن انبیاء عظام از عنایات ویژه الهیه برخوردار شده اند .  

    پس بیایید با قرآن انس بگیریم تا با آن به غناء حقیقی برسیم .

    ────────────────────────────

    [1] (الکافی (ط - الإسلامیة)، ج‏2، ص: 605)

    [2] (سوره نحل‏، آیه 89)   

    [3] (الکافی (ط - الإسلامیة)، ج‏1، ص: 36)   

    [4]  (غرر الحکم و درر الکلم، ص: 790)

    [5] (سوره شعراء، آیه 192-194)

    [6]  (سوره بقرة، آیه 121)

    [7] (الکافی (ط - الإسلامیة)، ج‏2، ص: 605)

    [8] (سوره فاطر، آیه 15)

    [9] (سوره أنبیاء، آیه 69) 

    [10] (سوره شعراء، آیه 63)

    [11] (سوره توبة ، آیه 40)

  • احسان ثابت