خادم الاسلام

پایگاهی برای نشر تعالیم اسلام

خادم الاسلام

پایگاهی برای نشر تعالیم اسلام

خادم الاسلام

آن چه خدا می خواهد را باید بدانیم ، این جا همان جاست!
جهان اسلام آقا زیاد دارد ، خدمتگذار می خواهد !
افتخار ما این است که خدمتگذار دین خدا هستیم !

خادم الاسلام را دنبال کنید .

آخرین نظرات
  • ۲۴ ارديبهشت ۹۸، ۱۳:۳۸ - حمدان مقدم
    احسنت
  • ۳۱ ارديبهشت ۹۶، ۲۲:۲۵ - یا حسین
    متشکرم
  • ۲۷ ارديبهشت ۹۶، ۱۴:۰۹ - زهرا باقری
    +++


 

روش تربیتی منحصر به فردی که خدای متعال با نزول قرآن به بشر ارائه داده ،تربیت بر اساس حبّ و سیر کردن مسیر تعالی با محبت است ، روشی که بر اساس نظر علامه طباطبایی رحمت الله علیه تا قبل از رسول اکرم صلی الله علیه و آله در شرایع انبیاء گذشته وجود نداشته و شیوه اختصاصی مکتب قرآن کریم است .[1]

خلاصه این روش تربیت حبّی از این قرار است :

وقتى ایمان بنده خدا رو بشدت و زیادى مى‏ گذارد، دلش مجذوب تفکر در باره پروردگارش میشود، همیشه دوست می دارد بیاد او باشد و اسماء حسناى محبوب خود را در نظر بگیرد، صفات جمیل او را شمرده و بگوید : پروردگار من چنین است محبوبم چنان است و نیز محبوبم منزه از نقص است !  این جذبه و شور هم چنان در او رو به زیادى و شدت مى ‏گذارد، و این مراقبت و بیاد محبوب بودن، رو به ترقى مى‏ رود تا آنجا که وقتى به عبادت او مى‏ ایستد، طورى بندگى مى‏ کند، که گویى او را مى ‏بیند و او براى بنده‏ اش در مجالىِ جذبه و محبت و تمرکز قوى ، تجلى مى‏ کند و هم او را مى‏ بیند و هماهنگ با آن ،  محبت به خدا نیز در دلش رو بشدت مى ‏گذارد.علتش هم این است که انسان مفطور به حب جمیل است،چرا که عشق به جمال و زیباپسندى فطرى بشر است، هم چنان که خود خداى تعالى فرموده:﴿وَ اَلَّذِینَ آمَنُوا أَشَدُّ حُبًّا لِلّهِ [2] آنها که ایمان دارند، عشقشان به خدا، (از مشرکان نسبت به معبودهاشان،) شدیدتر است. چنین کسى در تمامى حرکات و سکناتش از فرستاده خدا پیروى مى‏ کند، چون وقتى انسان‏ کسى را دوست بدارد، آثار او را هم دوست می دارد، و رسول خدا (ص) از آثار خدا و آیات و نشانه‏ هاى اوست، هم چنان که همه عالم نیز آثار و آیات او است. باز این محبت هم چنان زیاد میشود و شدت مى‏ یابد، تا جایى که پیوند دل از هر چیز مى‏ گسلد، و تنها با محبوب متصل می کند و دیگر به غیر پروردگارش هیچ چیز دیگرى را دوست نمیدارد، و دلش جز براى او خاشع و ظاهرش جز براى او خاضع نمی شود.[3]

 

بر اساس همین مبنای تربیتی است که خدای متعال مودت و دوستی رسول اکرم صلی الله علیه و آله و  اهل بیت ایشان را أجر و عِدلِ رسالت آن حضرت قرار داده می فرماید ،

 ﴿قُلْ لا أَسْئَلُکُمْ عَلَیْهِ أَجْراً إِلاَّ اَلْمَوَدَّةَ فِی اَلْقُرْبى [4]بگو: «من هیچ پاداشی از شما در مقابل رسالتم درخواست نمی‌کنم جز دوست‌داشتن نزدیکانم [= اهل بیتم‌].

از آن جا که در این آیه شریفه مودت و دوستی صادقانه اهل بیت علیهم السلام به عنوان اجر رسالت معرفی شده  و همچنین از آن جا که اجرت یک عمل باید با کار انجام گرفته هم ارزش و هم تراز باشد ، فهمیده می شود که سیر دادن بشریت در وادی محبت به انسان کامل هدف اصلی رسالت نبی اکرم صلی الله علیه و آله بوده و قرآن کریم نیز به منظور  تبیین اصول و فروع این نظام تربیتی نازل شده است .

خدا می خواهد تا با محبت به انسان کامل جلوه ای از محبت خویش را به ما چشانده و شرایط را برای سیر تا لقاء خود را برایمان فراهم سازد 

به همین دلیل انسانهایی را برگزید و توفیق اتصاف به اسماء و صفات جمالیه خود را به آنها داد تا با آن زیبایی ها از بشر دلربایی کنند و آنها را متوجه خدای جمیل نموده ، تا با شوق در مسیر لقاء الله حرکت کنند

 

         مـهـر خوبان دل و دین از همه بى ‏پروا برد            رخ شـطـرنـج نـبـرد آن چـه رخ زیـبـا برد

تو مپندار که مجنون سر خود مجنون گشت              از سـمک تا به سـهـایش کشـش لیلى برد

من به سـر چشمه خورشید نه خود بردم راه            ذرّه‏ اى بــودم و مـهــر تــو مـرا بالا بـرد

من خـس بـى‏ سـروپایم که به سیل افتادم           او که مـى ‏رفـت مـرا هـم به دل دریـا برد

جـام صهباز کجـا بود مـگر دسـت کـه بود    که دریـن بزم بگردیـد و دل شـیـدا برد

خـم ابـروى تـو بـود و کـف مینوى تو بود        که بـیک جلوه ز مـن نام و نشان یکجا برد

خودت آمـوختیم مـهـر و خـودت سـوختیم       با بـرافـروخـتـه ‏روئـى کـه قـرار از مـا برد

هـمـه یاران بـه سـر راه تـو بـودیـم ولـى     خـم ابـروى تو مـرا دیـد و ز مـن یغـما برد

هـمـه دل‏باخته بودیـم و هراسـان که غمت           هـمـه را پشـت سـر انداخـت مـرا تنهـا برد

[5]

────────────────────────────

[1] (ر ک : المیزان فی تفسیر القرآن، ج‏1، ص: 373)

[2] (سوره بقرة، آیه 1615)

[3] (المیزان فی تفسیر القرآن، ج‏1، ص: 373)

[4] (سوره شورى‏، آیه 23)

[5]  مهر تابان ( یاد نامه علامه طباطبایی- آیت الله طهرانی -طبع قدیم )، ص:56

**********

 بزرگترین مدرسه عشق در عالم

محبت اهل بیت

محبت شیوه­ی تربیتی قرآن

مهرخوبان دل و دین از همه بى ‏پروا برد

 

خادم الاسلام احسان ثابت  در ‏29/‏03/‏2017 07:04 ب.ظ

 

  • احسان ثابت




    انسانی که محب صادق اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام باشد بعد از مرگ همان گونه که عروس را زینت کرده و به اتاق زفاف می­برند، او را نیز به سوی بهشت می­برند.امام صادق علیه السلام  در وصف حال بعد از مرگ  محب اهل بیت علیهم السلام می فرماید :

    «إِذَا وُضِعَ فِی قَبْرِهِ فُتِحَ لَهُ بَابٌ مِنْ أَبْوَابِ الْجَنَّةِ یَدْخُلُ عَلَیْهِ مِنْ رَوْحِهَا وَ رَیْحَانِهَا ثُمَّ یُفْسَحُ لَهُ عَنْ أَمَامِهِ مَسِیرَةَ شَهْرٍ وَ عَنْ یَمِینِهِ وَ عَنْ یَسَارِهِ ثُمَّ یُقَالُ لَهُ نَمْ‏ نَوْمَةَ الْعَرُوسِ‏ عَلَى فِرَاشِهَا أَبْشِرْ بِرَوْحٍ وَ رَیْحَانٍ وَ جَنَّةِ نَعِیم‏ٍ» [1] زمانی که محبّ اهل بیت علیهم السلام داخل قبرش قرار داده می شود دربی ازدرب های بهشت به روی او گشوده می شود و از آن نسیم های طراوت بخش بهشتیبه قبرش داخل می شود ، سپس قبرش از پیش رو و و جانب راست و چپش به اندازه شهری وسعت پیدا می کند ، سپس به او گفته می شود  همانند خوابیدن عروس در بسترش بخواب و از روح و ریحان و بهشتی پر نعمت شادمان باش .

    آنکس که محب اهل بیت علیهم السلام است قبرش خانه­ زفاف او می­شود. این مؤمن را که مثل عروس به بهشت می­برند، دامادش کیست؟ به کجا قرار است برسد؟

    مرحوم دولابی رحمت الله علیه می­فرمود :

    « این مؤمن که همانند عروس تزیینش کرده اند را به مجلس لقاء الله می برند و دامادش خداست!» [2]

    یعنی با محبت صادقانه به اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام باب لقاء الله به روی انسان گشوده می شود ، و مسیری است که به روی تمامی مومنین باز است ،این که امیر المؤمنین علی علیه السلام در مورد اهل بیت علیهم السلام فرمود :

    « وَ رِدُوهُمْ وُرُودَ الْهِیمِ الْعِطَاش‏ِ»[3] همانند وارد شدن شتران تشنه (بر چشمه سار) بر اهل بیت وارد شوید !

    این بیان دعوتنامه ای برای تمام بشریت است تا با پیوند از سر محبت به اهل بیت علیهم السلام باب خیرات بی نهایت دنیا و آخرت به رویشان گشوده شود ، اما چه اندک اند اجابت کنندگان این دعوت علی علیه السلام !   

    ────────────────────────────

    [1] (الکافی (ط - الإسلامیة) ؛ ج‏3 ؛ ص131)

    [2] به نقل از آیت الله شیخ علی فروغی

    [3] ( نهج البلاغة (للصبحی صالح)، ص:120)

     

    خادم الاسلام احسان ثابت  در ‏29/‏03/‏2017 04:38 ق.ظ

     

  • احسان ثابت


 

خداوند فرموده اهل بیت علیهم السلام درب ورود به حوزه محبت الهی هستند و تنها با محبت به ایشان است که می­توانید به عالم حقیقت وارد شوید.  خداوند متعال هرچه محبت دارد، در وجود ایشان پیاده کرده و به ظهور رسانده.  اگر این گونه نبود، خداوند امر نمی­کرد که از این راه بیایید و به این­ ذوات مقدسه محبت بورزید. اگر غایت و منتهای مطلوب بشر در آن­ها جمع نبود و با محبت آنان نمی­شد به حقیقت رسید، خداوند هرگز امر به محبت به آنان نمی­کرد. معلوم است که انسان از این طریق می­تواند به تمام مطلوب و غایت نهایی کمال خود برسد و انسانیتش را کامل کند. برای همین است که به نبی اکرم صلی الله علیه و آله  فرمود به مردم بگو :

 ﴿ لا أَسْئَلُکُمْ عَلَیْهِ أَجْراً إِلاَّ اَلْمَوَدَّةَ فِی اَلْقُرْبى[1]  «من هیچ پاداشی از شما بر رسالتم درخواست نمی‌کنم جز دوست‌داشتن نزدیکانم [= اهل بیتم‌]؛

و در آیه ای دیگر چنین فرمود :

 ﴿قُلْ ما أَسْئَلُکُمْ عَلَیْهِ مِنْ أَجْرٍ إِلاّ مَنْ شاءَ أَنْ یَتَّخِذَ إِلى رَبِّهِ سَبِیلاً[2]    بگو: «من در برابر آن (ابلاغ آیین خدا) هیچ گونه پاداشی از شما نمی‌طلبم؛ مگر کسی که بخواهد راهی بسوی پروردگارش برگزیند (این پاداش من است.)»

از این جا فهمیده می شود که : اهل بیت علیهم السلام همان صراط الی الله هستند ، همان صراطی که هر روز بار ها در نماز هایمان هدایت بسوی آن را از خدای متعال درخواست نموده و می خوانیم :

 ﴿اِهْدِنَا اَلصِّراطَ اَلْمُسْتَقِیمَ [3]   ما را به راه راست هدایت کن.

صراطی که تنها آن می تواند ما را به معدن تمام  حقائق و خیرات برساند

 به همین دلیل است که خداوند متعال خواسته سرمایه­ی محبت را خرج اهل بیت علیهم السلام کنیم.

────────────────────────────

[1] (سوره شورى‏، آیه 23)

[2] (سوره فرقان‏، آیه 57)

[3] (سوره فاتحة، آیه 6)

 

  • احسان ثابت

 

  رسیدن به خدا  مجاهدت جدی می طلبد و بدون مجاهدت جدی سیر در مسیر لقاء الله امکان پذیر نخواهد بود ، لذا باید حق جهاد و تقوای الهی را به جا آورد تا بتوان سیر کرد

﴿جاهِدُوا فِی اَللّهِ حَقَّ جِهادِهِ [1]  در راه خدا جهاد کنید، و حقّ جهادش را ادا نمایید!

و الا اگر مجاهده وجود نداشته باشد راه به روی انسان باز نمی شود ولو این که هزاران بار به درگاه الهی تمنی کند و تا قیامت هم اسرار کند تا مجاهده نکند اثری نخواهد داشت!

باید به جد کوشید نه این که سلوک و امور  مربوط به آن در حاشیه زندگی مان  قرار داشته باشد و گاهی تلاش کنیم و گاهی رها کنیم !

 از مزرعه ای این چنینی که گاهی به او آب می دهند و گاهی بدون آب رهایش می کنند هیچ محصولی حاصل نخواهد شد . سالک نیز با اعمال صالحه و التزام به دستور العمل های تجویز شده و مداومت بر آنها باید مداوم بر خود مثل باران ببارد تا مزرعه وجودش به ثمر بنشیند  

من قطره ی نهان شده در ابرم و تو بحر              ای ابــر، همـتـی کـه به دریـا چکـانیم [2]  

 

────────────────────────────

[1] (سوره حج‏، آیه 78)

[2]سید صدرالدین محلاتی شیرازی

  • احسان ثابت

هنگامی که انسان در مسیر سیر به سوی خدا واقع شد باید از اشتغال به مباحات و اموری که مزاحم حرکت به سوی خدا هستند بپرهیزد تا مبادا از حرکت باز بماند.

نقل است که عده ای در دریا سوار بر کشتی بودند که ناگهان دریا طوفانی شد ، همه افراد بارهای زائد خود را از کشتی بیرون انداختند ، حتی کسی کتاب های خود را بیرون انداخت ، به او گفتند که چرا این کار را کردی  ، او گفت : می خواهم بارهایم سبک شود . 

أَلْقى الصَّحیفَةَ، کَی یُخَفِّفَ رَحْلَةُ                  وَالزّادَ، حَتّى نَعْلُـهُ أَلْـقـاهَـا [1]

آن فردکتاب ها و کفش خود را از کشتی بیرون انداخت تا بار و توشه اش سبک شود

 برای گذشتن از طوفان حوادث عالم باید خود را رها کرد ، گفته اند  :

در شط حادثات برون آی از لباس         که اول برهنگی است شرط شناوری

کسی که می خواهد در دریای توحید شنا کند باید از لباس تعلقات و امور دست و پا گیر خود را رها کند ، این که خدای متعال در مورد خورشید و ماه (و ستارگان) می فرماید

﴿لاَ اَلشَّمْسُ یَنْبَغِی لَها أَنْ تُدْرِکَ اَلْقَمَرَ وَ لاَ اَللَّیْلُ سابِقُ اَلنَّهارِ وَ کُلٌّ فِی فَلَکٍ یَسْبَحُونَ[2] نه خورشید را سزاست که به ماه رسد، و نه شب بر روز پیشی می‌گیرد؛ و هر کدام در مسیر خود شناورند.

 ﴿یَسْبَحُونَ از ریشه « سَبَحَ» و به معنای شنا کردن است و در ارتباط با ستارگان مراد شناوری است ، لذا معنای آیه این است که ماه و خورشید و ستارگان در فلک خودشان شناور بوده و سیر کنند ، و هر کس هم که بخواهد در دریای توحید شناور باشد باید همه تعلقات را رها کرده و به دور بریزد ، تا مبادا این امور او را از سیر بازدارد .

امیر المونین علی علیه السلام  نیز فرمود :

«بَادِرُوا أَمْرَ الْعَامَّةِ وَ خَاصَّةَ أَحَدِکُمْ وَ هُوَ الْمَوْت‏ُ فَإِنَّ النَّاسَ أَمَامَکُمْ وَ إِنَّ السَّاعَةَ تَحْدُوکُمْ مِنْ خَلْفِکُمْ تَخَفَّفُوا تَلْحَقُوا»[3] بشتابید بواقعه ‏اى که براى همه عمومیّت دارد و مخصوص به هر یک از شما است و آن مرگ است (آماده مرگ و رفتن از دنیا باشید) زیرا (گروهى از) مردم پیش روى شما هستند (از شما پیشى گرفته ‏اند) و قیامت از پشت سر شما را میراند (مانند آنکه کاروانى از پیش رفته و عقب مانده‏ ها را رئیس کاروان به تندى مى ‏برد تا به جلو رفته‏ ها برساند، بنا بر این) سبک شوید (از زیر بارهاى گران خود را رهائى داده به کاروان) ملحق گردید .

می فرماید با بار سنگین نمی توانید به ما برسید ، باید بارتان را سبک کنید تا بتوانید به ما برسید .

باید مراقب بود تا هر روز تعلقات انسان به امور دست و پا گیر زیاد نشود نباید با پرداختن به تشطط و کثرات خود را از توحد خارج کرد ، انسانی که این گونه است نمی تواند به خدا توجه کند و از سیر به سوی عالم نور باز می ماند .

────────────────────────────

[1] (شرح شواهد مغنی اللبیب بخش الف )

[2] (سوره یس، آیه 40)

[3] (نهج البلاغة (للصبحی صالح)، ص: 243)

 

  • احسان ثابت

باید سبک بار شد !

۰۷
فروردين

     


    کسی که می خواهد در دریای توحید شنا کند باید از بار سنگین تعلقات و امور دست و پا گیر خود را رها کند وگرنه راهی به سوی خدا به رویش باز نخواهد شد ، امیر المومنین علیه السلام  فرمود اگر می خواهید به کاروان راهیان کوی دوست ملحق شوید باید سبک بار شوید :

    « تَخَفَّفُوا تَلْحَقُوا» [1]  سبک شوید (از زیر بارهاى گران خود را رهائى داده به کاروان) ملحق گردید .

    باید شتافت و کاری کرد ،عمر اندک و تنگ است ، موانع طریق بسیار و  هدایت های الهی همیشگی نیست

     کاروان رفت و تو در خواب و بیابان در پیش    کی روی ره ز که پرسی چه کنی چون باشی

    تاج شـاهـی طلـبـی گـوهـر ذاتـی بـنـمای     ور خـود از تخـمـه جمشـید و فریدون باشی

    ساغـری نوش کن و جـرعه بر افلاک فشان     چنـد و چـند از غـم ایام جـگـرخـون باشـی

    [2]

    ─────────────────

    [1] نهج البلاغة (للصبحی صالح)، ص: 243

    [2] دیوان حافظ غزل شماره 458

  • احسان ثابت

امام من شاگرد اول کلاس توحید است !

افتخار می کنم که امام اول من امیرالمؤمنین علیه السلام  پیشتاز شاگردان کلاس توحید و برترین یار  پیامبر صلی الله علیه و آله است در حالی که هیچ کسی نمی­تواند به این رتبه دست بیابد ، رسول اکرم صلی الله علیه و آله  فرمود :

«أَنَّ عَلِیّاً ع أَوَّلُ‏ مَنْ‏ أَسْلَم‏»[1]  همانا اولین کسی که مسلمان شد علی است.

«کَانَ أَوَّلَ‏ مَنْ‏ آمَنَ‏ بِی وَ صَدَّقَنِی عَلِیٌّ» [2] اولین کسی که به من ایمان آورد و مرا تصدیق کرد علی بود.

به همین دلیل باید از کسی تبعیت نمود که در همه عرصه ها پیشتاز بوده و هدایت یافته ترین افراد بشر است ، به حکم عقل ، همگان باید دنباله روی کسی باشند که حقیقت را یافته و به سوی او هدایت می کند نه این که چنین فردی را رها نموده و دنبال کسی روند که اولیّات راه سعادت را نمی داند 

 ﴿أَ فَمَنْ یَهْدِی إِلَى اَلْحَقِّ أَحَقُّ أَنْ یُتَّبَعَ أَمَّنْ لا یَهِدِّی إِلاّ أَنْ یُهْدى فَما لَکُمْ کَیْفَ تَحْکُمُونَ [3]آیا کسی که هدایت به سوی حق می‌کند برای پیروی شایسته‌تر است، یا آن کس که خود هدایت نمی‌شود مگر هدایتش کنند؟ شما را چه می‌شود، چگونه داوری می‌کنید؟!»

مشکل امت اسلام بعد از رسول اکرم صلی الله علیه و آله در این بود که نتوانستند هدایت یافته و عالم به راه هدایت را از غیر آن تشخیص دهند لذا تن به پیروی افرادی دادند که نعمت عظمای ولایت الهی را ضایع و پیروان خویش را راهی سخط الهی کردند.

﴿أَ لَمْ تَرَ إِلَى اَلَّذِینَ بَدَّلُوا نِعْمَتَ اَللّهِ کُفْراً وَ أَحَلُّوا قَوْمَهُمْ دارَ اَلْبَوارِ [4] آیا ندیدی کسانی را که نعمت خدا را به کفران تبدیل کردند، و قوم خود را به سرای نیستی و نابودی کشاندند؟!


یا علی ! افتخار من این است که به حکم عقل شریف تو را شایسته پیروی یافته و حاضرم در راه تو همه هستی خود را فداء کنم ، و امید دارم در روز  قیامت نیز به دنبال تو به حرکت درآیم ، چه زیبا خواهد بود روزی که همه بشریت گرفتار سختی های قیامت اند من به تو توجه کرده و از همه هستی غافل باشم ، تو با نورت در جانم تجلی نموده و از حور و نعیم بی نیازم نمایی !

خدایا شکرت که دنیا را از ما گرفتی و علی به ما دادی !!

الحمد لله!!!

────────────────────────────

[1]  (عمدة عیون صحاح الأخبار فی مناقب إمام الأبرار ؛ النص ؛ ص60)

[2] (بصائر الدرجات فی فضائل آل محمد صلى الله علیهم ؛ ج‏1 ؛ ص84)

[3] (سوره یونس، آیه 35)

[4] (سوره ابراهیم ، آیه 28)

  • احسان ثابت

آرامش ثمره حیاء

۰۶
فروردين


آرامش عنایتی الهی است که خدای متعال با شرایط خاص آن را بر قلب انسانها نازل می کند ، یکی از راه های تحصیل آرامش روان با حیاء بودن است ، حیاء موجب عفیف شدن انسان می شود ، امیر المؤمنین علی علیه السلام فرمود :

«ثَمَرَةُ الْحَیَاءِ الْعِفَّةُ»[1] ثمره حیاء عفیف شدن است

وقتی که انسان عفیف شد خدای متعال عنایات خود را شامل حال انسان می کند و همانند مریم سلام الله علیها  روح عظیمی در جان انسان حلول می کند ،که عطیه خدا به ایشان عیسی ع بود و برای هر کس به اندازه سعه وجودی اش محقق می شود.

 

به یاد آور مریم دختر عمران که دامان خود را پاک و عفیف نگه داشت، و ما  از روح خود در آن دمیدیم [2]

پس بیایید حیاء را پرچم راه خویش برای رسیدن به عنایات خاص الهی قرار دهیم ، آرامش این گونه بدست می آید !  

────────────────────────────

[1]تصنیف غرر الحکم و درر الکلم، ص:257

[2](سوره تحریم ، آیه 12)   

  • احسان ثابت


یکی از عواملی که در اضطراب  و تشویش روان انسان تاثیر بسیاری دارد پراکندگی خیال است ، یکی از عوامل پراکندگی خیال انسان نگاه و توجه به اموری است که موجب بر انگیختن هیجانات نا متعادل در انسان می شود ،  در ایام عید نوروز که به دید و بازدید دوستان و آشنایان خود می رویم  ، باید خیلی مراقب چشم هایمان باشیم تا مبادا به نامحرم ها نگاه نا سالم بیاندازیم ، اگر نگاه هایمان را کنترل نکردیم ، آتش شهوت در ما بر افروخته می شود و همین امر تا ساعت ها ذهن و فکرمان را تحت تاثیر قرار داده  و روانمان را به هم می ریزد .

 اگر  متوجه حضور خدا شده و از گناه کردن در محضرش حیاء کردیم ، در این هنگام رحمت خدا شامل حالمان شده و از آتش گناهان نجات می یابیم و باطن آن این خواهد بود که  حیاتی زیبا و سرشار از آرامش  را تجربه خواهیم کرد امیر المؤمنین علی ع فرمود : 

«مَن غَضَّ طَرفَهُ أراحَ قَلبَهُ » کسى که چشم خود را( از گناهان) فرو بندد، دلش را آسوده گرداند.

غرر الحکم و درر الکلم، ص:663 ، حدیث 1467

  • احسان ثابت


     

    در فضیلت علی علیه السلام  همین بس که مقدس ترین مکان در عالم هستی ، قبله تمام مسلمانان عالم و بزرگترین پرستشگاه خدای متعال زایشگاه اوست !

    نقل است وقتی  فاطمه بنت اسد سلام الله علیها  برای وضع حمل علی علیه السلام  مقابل خانه خدا قرار گرفت ، کعبه آغوش خود را  باز کرده و مادرحضرت از پشت درب کعبه وارد آن می شود در آن هنگام چهار بانو نزد او می آیند در حالی که لباس همچون حریر سفید بر تن داشتند و عطری خوش‌تر از مشک ناب از آنان استشمام می‌شد. ایشان حوا و مریم مادر عیسی (علیه‌السلام) و آسیه و مادر موسی بن عمران بودند که برای قابلگی علی علیه السلام آمده بودند ، چرا که نباید زنان ناپاک مکه در ولادت چنین مولودی حضور داشته باشند . [1] 

    پس ازآن که فاطمه بنت اسد سلام الله علیها  وارد کعبه می شود شاهدان ماجرا  هر چه تلاش می­کنند نمی توانند درب خانه خدا را باز کنند ، تا این که پس از سه روز و در ابتدای روز چهارم می بینند دیوار کعبه از همان جایی که قبلاً باز شده بود دوباره شکافته می شود و فاطمه بنت اسد با کودکی در آغوش خارج می شود در حالی که می گوید :

     «إِنِّی فُضِّلْتُ عَلَى مَنْ تَقَدَّمَنِی مِنَ النِّسَاءِ لِأَنَّ آسِیَةَ بِنْتَ مُزَاحِمٍ عَبَدَتِ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ سِرّاً فِی مَوْضِعٍ لَا یُحِبُّ أَنْ یُعْبَدَ اللَّهُ فِیهِ إِلَّا اضْطِرَاراً وَ أَنَّ مَرْیَمَ بِنْتَ عِمْرَانَ هَزَّتِ النَّخْلَةَ الْیَابِسَةَ بِیَدِهَا حَتَّى أَکَلَتْ مِنْهَا رُطَباً جَنِیًّا وَ أَنِّی دَخَلْتُ بَیْتَ اللَّهِ الْحَرَامَ فَأَکَلْتُ مِنْ ثِمَارِ الْجَنَّةِ وَ أَوْرَاقِهَا ».[2] من بر همه زنان قبل از خود فضیلت دارم چرا که آسیه بنت مزاحم خدا را بنهانى پرستید در جایی که خدا دوست نداشت پرستش شود در آن جز از روى ناچارى  و مریم دختر عمران نخل خشک را بدست خود جنبانید تا از آن خرماى تازه چید و خورد  در حالی که من به خانه محترم خدا وارد شدم و از میوهای بهشتی و بار و برگش خوردم .

    در عصر حاضر نیز آثار آن شکاف باقی است و هر اندازه که وهابیان تلاش می کنند تا آثار آن را از بین ببرند و شکاف دیوار را تعمیر کنند اما به معجزه الهی هر سال دیوار از همان جا شکاف برمی­دارد تا یاد آور معجزه عظیم تولد علی علیه السلام تا روز قیامت باشد ؛ افسوس بر وهابیت جاهل که یک بار با خود نمی گویند این شکاف برای چه به وجود آمده و به چه دلیل نمی توان تعمیرش کرد ، وهابیت نیز به مثال قوم بنی اسرائیل قلب هایشان از محبت غیر الهی و مظاهر دنیا پر شده است به همین دلیل از فهم حقیقت و توجه به معجزات الهی  محروم مانده اند .

    ﴿أُشْرِبُوا فِی قُلُوبِهِمُ اَلْعِجْلَ بِکُفْرِهِمْ [3] دلهای آنها، بر اثر کفرشان، با محبت گوساله آمیخته شد.

    قوم موسی علیه السلام به سبب روی گرداندن از  خدا پرستی و ولایت انسان معصوم  گرفتار محبت گوساله ای بی جان شدند و او را خدای خود قرار دادند ، به همین دلیل تمام معجزات الهی را فراموش کرده و از درک آنها محروم شدند .

    خدای متعال با بیان این داستان به مسلمانان هشدار می­کند که مبادا شما نیز از با رویگردانی از حقّ و حقیقت چشم دلتان کور شده و معجزات روشن الهی را نبینید .

    مَثَل امروز وهابیت دقیقا همانند سبک سری بنی اسرائیل است ، آنان نیز از ولایت رسول اکرم صلی الله علیه و آله در پذیرش غدیر رویگردان شدند ، به همین دلیل محبت های غیر الهی در دلشان جای گرفت تا جایی که کورشان کرد و باعث شد معجزه های عظیم الهی را نبینند ، خدای متعال هر ساله معجزه شکاف دیوار کعبه را در جلوی چشمانشان تجدید می کند اما می گویند ، دیوار است دیگر ، خراب می شود و احتیاج به تعمیر دارد !! و خود را به غفلت می زنند به نحوی که انگار اصلا کعبه زایشگاه علی علیه السلام  نبوده است !

    ────────────────────────────

  1.  (روضة الواعظین و بصیرة المتعظین (ط - القدیمة)، ج‏1، ص: 79و80 ، بحار الأنوار (ط - بیروت)، ج‏35، ص: 12و13)
  2. (الأمالی( للصدوق) ؛ النص ؛ ص 133)
  3.  (سوره بقرة، آیه 93)

 

  • احسان ثابت