کیفیت سلوک الی الله -قسمت اول
کیفیت سلوک الی الله -قسمت اول
سلام بر دوستان خدا و سلام بر طالبان خدا ، آنان که در راه وصال خدای متعال هزاران سوال بی جواب داشته و در پی یافتن جواب آنها سر از پای نمی شناسند و سلام بر آنان که در دل شب ها آن هنگام که در خیالاتشان به دنبال یافتن و به تصویر کشیدن راه سعادت و لقاء دوست بوده و در روزهای گرم روزه دار و خائف بدنبال راه وصال حبیب و نجات از بند دنیای غدار اند .
ای دوستان عزیز که شوق یافتن راه وصال دوست سراسر وجودتان را گرفته است قدر این حال ملکوتی ، و این سوالات مقدس را که سالیانی است با خود به همراه داشته و جوابی برایشان نیافته اید بدانید چرا که در دل این سوالات مقدس حرکتی عظیم و جنبشی ملکوتی نهفته است ، سیمرغی که از دل تخم این سوالات بیرون خواهد آمد عن قریب است که جان شما را به قله ی قاف رسانده و رنگی از فنا بر سرتاسر وجود شما و عالم اعتبارات بزند و دستاوردی عظیم برایتان به ارمغان بیاورد
و هنگامی که با تمام جان و ایمان این حقیقت برای انسان مکشوف شود که :
«شَهِدَ اللَّهُ أَنَّهُ لاَ إِلهَ إِلاَّ هُوَ وَ الْمَلاَئِکَةُ وَ أُولُوا الْعِلْمِ قَائِماً بِالْقِسْطِ لاَ إِلهَ إِلاَّ هُوَ الْعَزِیزُ الْحَکِیمُ »[1]خداوند، گواهی میدهد که معبودی جز او نیست؛ و فرشتگان و صاحبان دانش، (هر کدام به گونهای بر این مطلب،) گواهی میدهند؛ در حالی که (خداوند در تمام عالم) قیام به عدالت دارد؛ معبودی جز او نیست، که هم توانا و هم حکیم است.
در این هنگام انسان در مقام فهم حقایق ، طلب لقاء الهی نموده و با زبان سید الساجدین عطایی عظیم از خداوند متعال درخواست می کند که خطاب به خداوند متعال فرمود :
« اِجْعَلْنِی مِنْ صَفْوَتِکَ الَّذِینَ ... أَقْرَرْتَ أَعْیُنَهُمْ بِالنَّظَرِ إِلَیْکَ یَوْمَ لِقَائِکَ»[2]یعنی خداوندا مرا از آن دسته از بندگان برگزیده ات قرار ده که دیدگان باطن ایشان را بواسطه ی توفیق نظر بر جمال خودت در روز لقائشان با خودت روشن ساخته ای .
و چه زیباست آن گاه که انسان به مثال میوه ای رسیده از شجره طیبه که: « أَصْلُهَا ثَابِتٌ وَ فَرْعُهَا فِی السَّمَاءِ »[3] می گردد و چون عارفان حق دیده ، ندای رستگاری سر می زند که علامه حسن زاده آملی حفظه الله فرمود :« الهی شکرت که شاخه ای از درخت طوبی شدم »[4]
درخت طوبی وجود انسانهای تکامل یافته است که هر کدام از ایشان در جایگاهی قرار دارند :
عمرو بن حریث گوید: از امام صادق (علیه السلام) از قول خداوند متعال پرسیدم: « کَشَجَرَةٍ طَیِّبَةٍ أَصْلُها ثابِتٌ وَ فَرْعُها فِی السَّماءِ[5] قَالَ فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص أَصْلُهَا وَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ ع فَرْعُهَا وَ الْأَئِمَّةُ مِنْ ذُرِّیَّتِهِمَا أَغْصَانُهَا وَ عِلْمُ الْأَئِمَّةِ ثَمَرَتُهَا وَ شِیعَتُهُمُ الْمُؤْمِنُونَ وَرَقُهَا ، هَلْ فِیهَا فَضْلٌ ،قَالَ قُلْتُ لَا وَ اللَّهِ قَالَ وَ اللَّهِ إِنَّ الْمُؤْمِنَ لَیُولَدُ فَتُورَقُ وَرَقَةٌ فِیهَا وَ إِنَّ الْمُؤْمِنَ لَیَمُوتُ فَتَسْقُطُ وَرَقَةٌ مِنْهَا» [6] «مانند درخت خوبى که ریشهاش بر جا است و شاخهاش در سما است» [7] ؛ در پاسخ فرمود: رسول خدا (صلی الله علیه و آله) اصل آن است و امیر المؤمنین (علیه السلام ) شاخه و فرعش امامان از نژادشان، شاخههایش و جوانههایش و دانش ائمه میوهاش و شیعیان با ایمان برگهایش، آیا در این درخت چیز زیادى هست؟ گوید: گفتم: نه، به خدا، فرمود: به راستى چون مؤمنى متولد شود برگى در آن درخت بروید و چون مؤمنى بمیرد برگى از آن بیافتد.
این منتهای سیر انسان است که با اتصال به معارف ائمه اطهار علیهم السلام در مراتب ایمان سیر کرده و هنگامی که مستعد اخذ نهایت درجه ایمان شد و در وصف مومنان حقیقی در آمد در این هنگام به مثال برگهای درخت طوبی گشته و پس از داخل شدن در وادی ایمان هر اندازه که بیشتر در مراتب عالم خلوص سیر کند از مرز برگهای آن درخت پا فراتز گذاشته و به شاخه و ریشه درخت طوبی که وجود مقدس ائمه ی اطهار باشد اتصال روحی عمیق تری پیدا می کند به حدی که با ایشان به وحدت می رسد که در مورد سلمان فارسی که تمامی این مراحل و عوالم را سیر کرده بودند از زبان مبارک حضرت ختم مرتبت صلی الله علیه و آله گفته شد :
«سَلْمَانُ مِنَّا أَهْلَ الْبَیْت»[8] سلمان از ما اهل بیت علیهم السلام است .
آه که عقل های ناقص ما ابناء بشر چه می داند پیوند با موطن تمامی حقائق چیست .
خلاصه آن که حرکت در وادی توحید سیر در مراتب ایمان تا شهود وحدانیت الهی و فهم عالی مفاهیم وحدت خالقیت و احدیت ذات باری تعالی است و آن به واسطه ی سیر در مراتب ایمان با تحصیل قلب سلیم که ابزار این شهود یا همان مشاهده معنوی است می باشد ، تا آن جا که وقتی این ابزار قدرتمند و خارق العاده دریافت حقائق در وجود آدمی ساخته شد ، در این هنگام نه تنها تمامی حقایق بر آدمی مکشوف شده بلکه او اتصال به خزائن علم و قدرت و سلطنت و تمامی اسماء و صفات الهی غیر از خالقیت مطلقه پیدا می کند و حدیث متواتر قرب نوافل در شان او عملی می شود که خداوند متعال فرمود :
« مَا تَقَرَّبَ إِلَیَّ عَبْدٌ بِشَیْءٍ أَحَبَّ إِلَیَّ مِمَّا افْتَرَضْتُ عَلَیْهِ وَ إِنَّهُ لَیَتَقَرَّبُ إِلَیَّ بِالنَّافِلَةِ حَتَّى أُحِبَّهُ فَإِذَا أَحْبَبْتُهُ کُنْتُ سَمْعَهُ الَّذِی یَسْمَعُ بِهِ وَ بَصَرَهُ الَّذِی یُبْصِرُ بِهِ وَ لِسَانَهُ الَّذِی یَنْطِقُ بِهِ وَ یَدَهُ الَّتِی یَبْطِشُ بِهَا إِنْ دَعَانِی أَجَبْتُهُ وَ إِنْ سَأَلَنِی أَعْطَیْتُه »[9] هیچ بنده با عملى به من نزدیک نشود که محبوبتر باشد نزد من از عمل بدان چه بر او واجب کردم، و به راستى که او با انجام نوافل به من تقرّب جوید تا آنجا که او را دوست دارم و چون او را دوست داشتم، گوش او شوم که با آن بشنود و چشم او شوم که با آن ببیند و زبان او شوم که با آن بگوید و دست او شوم که با آن در عالم تصرف کند ، اگر مرا بخواند، اجابتش کنم و اگر از من خواهشى کند، آن را به او اعطاء می کنم .
آری انسان اگر به توحید بپیوند از أرذل أدنی به ملاء اعلا می رسد ، و این تمام مقصد و مقصود آدمی است
انسان را برای این هدف متعالی خلق کرده اند
موجودی خدا نما شدن
[1] ﴿آلعمران، 18﴾
[2] المناجاة خمسۀ عشر، العاشرة: مناجاة المتوسّلین، بحار الأنوار (ط - بیروت)، ج91، ص: 149
[3] ﴿إبراهیم، 24﴾ آیا ندیدی چگونه خداوند «کلمه طیبه» (و گفتار پاکیزه) را به درخت پاکیزهای تشبیه کرده که ریشه آن (در زمین) ثابت، و شاخه آن در آسمان است؟!
[4] الهی نامه علامه حسن زاده آملی
[5] ( 4) إبراهیم: 23.
[6] الکافی (ط - الإسلامیة)، ج1، ص: 428
[7] (24 سوره ابراهیم)
[8] عیون أخبار الرضا علیه السلام، ج2، ص: 64
[9] الکافی (ط - الإسلامیة)، ج2، ص: 352