خادم الاسلام

پایگاهی برای نشر تعالیم اسلام

خادم الاسلام

پایگاهی برای نشر تعالیم اسلام

خادم الاسلام

آن چه خدا می خواهد را باید بدانیم ، این جا همان جاست!
جهان اسلام آقا زیاد دارد ، خدمتگذار می خواهد !
افتخار ما این است که خدمتگذار دین خدا هستیم !

خادم الاسلام را دنبال کنید .

آخرین نظرات
  • ۲۴ ارديبهشت ۹۸، ۱۳:۳۸ - حمدان مقدم
    احسنت
  • ۳۱ ارديبهشت ۹۶، ۲۲:۲۵ - یا حسین
    متشکرم
  • ۲۷ ارديبهشت ۹۶، ۱۴:۰۹ - زهرا باقری
    +++

۳۱ مطلب با موضوع «جرعه ای معرفت» ثبت شده است

محبت به اهل بیت تنها راه تولد معنوی 

 

تمام خیرات عالم هستی و علم اولین و آخرین  بر وجود اهل بیت علیهم السلام وحی شده است و ایشان طلایه داران و سرچشمه های انسانیت اند  و اگر کسی بخواهد به کار خیر دست یابد یا در عالم هستی راهی به سوی تعالی بیابد ، باید توجه­اش به آنان باشد تا از سوی آن ذوات مقدسه به انسان افاضه ای شده و راه را بیابد .

خدای متعال راه توجه به آن ذوات مقدسه را به ما معرفی کرده که همان محبت به ایشان است.

 خداوند متعال در قرآن خطاب به پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله  فرمود:

  • احسان ثابت

اهل بیت آینه­ی تمام نمای خدا

  خدای متعال در عالم هستی برای خود مَثَل هایی قرار داد ، مَثَل اعلای خدای متعال اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام هستند ، در راس ایشان نبی مکرم اسلام است که آینه تمام نمای اسماء و صفات الهیه است و تمام صفاتی که پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله دارد در اهل بیت علیهم السلام نیز جمع است. یعنی اهل بیت آینه­ی توحید هستند. امیرالمؤمنین فرمود:

«مَا لِلَّهِ‏ آیَةٌ هِیَ‏ أَکْبَرُ مِنِّی‏» (مجمع البحرین ؛ ج‏1 ؛ ص405) برای خدای متعال آیه و نشانه ای بزرگ­تر از من وجود ندارد.

  • احسان ثابت

     

     چله نشینی برای کسب فضائل اخلاقی،قسمت دوم

    ظهور کمالات با چله نشینی

    به ما هم می گویند که «کُونوا کَالحَیَّۀِ»: مثل مثار باشید! یعنی شما هم در طول حیاتان همانند مار چله ای داشته باشید تا که پوسته و قشر حیات مادی شما افتاده و صورت زیبای  باطنتان به ظهور بیاید.

     در هر عملی باید چهل روز کوشیده و بر آن مداومت داشته باشیم ، تا آن عمل در وجود ما به ملکه ثابت نفسانی تبدیل شده و آثار آن در جانمان رسوخ کند .

  • احسان ثابت

 چله نشینی برای کسب فضائل اخلاقی-قسمت اول

مثل مار باش

 در کلمات  بعضی بزرگان وارد شده که در سفارشات اخلاقی به برخی افرادفرموده اند :«کُن کَالحَیَّۀِ»: مثل مثار باش! مراد از این کلام این نیست که همانگونه که مار نیش می زند شما نیز نیش بزنید بلکه مرادشان مطلب دیگری است !  در حیات مار خصوصیتی وجود دارد که در روایات هم به آن اشاره شده است

می گویند وقتی مار  پیر می شود، به زیر خاک رفته و چهل روز غذا نمی خورد.  بعد از چهل روز پوست  گهنه  قدیمی را انداخته و با پوست جدید ظاهر می شود و دوباره جوان می شود. مار با عزلت و گوشه نشینی و  غذا نخوردن به حالت اولیه اش برگشته و جوان می شود .

به ما هم می گویند که «کُونوا کَالحَیَّۀِ»: مثل مثار باشید! یعنی شما هم در طول حیاتان همانند مار چله ای داشته باشید تا که پوسته و قشر حیات مادی شما افتاده و صورت زیبای  باطنتان به ظهور بیاید.

مدرک چله نشینی

 بعضی می گویند چله نشینی را از کجا آورده اید؟ در جواب می گوییم خود قرآن در داستان حضرت موسی علیه السلام به چلّه نشینی موسی علیه السلام اشاره می فرماید :

 ﴿وَ واعَدْنا مُوسى ثَلاثِینَ لَیْلَةً وَ أَتْمَمْناها بِعَشْرٍ فَتَمَّ مِیقاتُ رَبِّهِ أَرْبَعِینَ لَیْلَةً (سوره أعراف‏، آیه 142) ما با موسی، سی شب وعده گذاشتیم؛ سپس آن را با ده شب (دیگر) تکمیل نمودیم؛ به این ترتیب، میعاد پروردگارش (با او)، چهل شب تمام شد.

 خود خداوند متعال صراحتاً می فرماید ما موسی علیه السلام  را چهل شب به مهمانی بردیم اما نه یک مهمانی عادی! آن مهمانی همراه تجملات و  تعارفاتی که ما گرفتار آنها هستیم  نبوده، بلکه آن مهمانی به صورت یک تحول عمیق درونی در وجود حضرت موسی علیه السلام بود که با آن تحول، قابلیت افاضات والا و برتر الهی را کسب نمود و در نتیجه تورات بر ایشان نازل شد ! 

 و به ما هم فرمودند :

﴿ أُولئِکَ اَلَّذِینَ هَدَى اَللّهُ فَبِهُداهُمُ اِقْتَدِهْ (سوره أنعام‏، آیه 90)   آنها کسانی هستند که خداوند هدایتشان کرده؛ پس به هدایت آنان اقتدا کن!

یعنی شما هم مانند موسی علیه السلام به میقات آمده و چله نشینی کنید تا بر شما هم نور نازل شود !!

از این بیانات فهمیده می شود ، نه تنها چله نشینی امری مشروع و جائز است بلکه مورد توجه خدای متعال بوده و از ما هم مانند موسی  علیه السلام چلّه نشینی می خواهد !

جوان شدن با چله  نشینی

 بنابر این اگر  بعضی از رفتار های ما هم چهل روز برای خدا بوده و با ریاضت های شرعیه لباس چرکین اخلاق رذیله را از تن جانمان بیالاییم  جوان شده و مانند موسی علیه السلام از عالم غیب نزولاتی  بر ما  نیز نازل می شود  ، خود خدای متعال در مورد موسی علیه السلام می فرماید :

 ﴿وَ لَمّا بَلَغَ أَشُدَّهُ وَ اِسْتَوى آتَیْناهُ حُکْماً وَ عِلْماً وَ کَذلِکَ نَجْزِی اَلْمُحْسِنِینَ(سوره قصص، آیه 14)    هنگامی که (موسی) نیرومند و کامل شد (و قوای وجودی اش تسویه یافت )، حکمت و دانش به او دادیم؛ و محسنین را نیز  این گونه جزا می‌دهیم!

یعنی اگر ماهم مانند موسی علیه السلام  به مقام محسنین برسیم به ما هم از عالم بالا افاضه می شود

 ما هم می توانیم جوان شده و به فتوت  و جوانمردی برسیم  اما باید راه آن را بدانیم ،

« سُلَیْمَانَ بْنِ جَعْفَرٍ الْهُذَلِیِ‏ قَالَ: قَالَ لِی جَعْفَرُ بْنُ مُحَمَّدٍ علیه السلام یَا سُلَیْمَانُ مَنِ الْفَتَى قَالَ قُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاکَ الْفَتَى عِنْدَنَا الشَّابُّ قَالَ لِی أَ مَا عَلِمْتَ أَنَّ أَصْحَابَ الْکَهْفِ کَانُوا کُلُّهُمْ کُهُولًا فَسَمَّاهُمُ اللَّهُ فِتْیَةً بِإِیمَانِهِمْ یَا سُلَیْمَانُ مَنْ آمَنَ بِاللَّهِ وَ اتَّقَى‏ فَهُوَ الْفَتَى‏»(تفسیر العیاشی، ج‏2، ص: 323)سلیمان بن جعفر همدانى می گوید: امام جعفر صادق علیه السلام   به من فرمود: اى سلیمان! «فتى» (جوانمرد) کیست؟ گفتم: جانم فداى تو باد، فتى در نزد ما به معناى جوان است. گفت: آیا نمى‏ دانى که اصحاب کهف همه پیر بودند، لیکن خدا به سبب ایمانشان آنان را فتى و جوانمرد خواند؟ اى سلیمان! هر که به خدا ایمان آورد و پرهیزگار شود، پس او جوانمرد است.

  مراد از فتی این  معنا است  نه کسی که موی سر و صورتش سیاه و سیمایش زیبا باشد . خدای متعال در مورد اصحاب کهف فرمود :

﴿إِنَّهُمْ فِتْیَةٌ آمَنُوا بِرَبِّهِمْ وَ زِدْناهُمْ هُدىً (سوره کهف ، آیه 13)    آنها جوانانی بودند که به پروردگارشان ایمان آوردند، و ما بر هدایتشان افزودیم.

آنان چون اهل ایمان بودند خدا می فرماید آنها را بالا بردیم تا حیات و سرگذشت عجیب ایشان معجزه و نشانه ای برای عالمیان شد.

 به ما هم گفته اند در هر عملی باید چهل روز بکوشید و بر آن مداومت داشته باشید ، تا آن عمل در وجود ما به ملکه ثابت نفسانی تبدیل شده و آثار آن در جانمان رسوخ کند .

  • احسان ثابت

محبت اهل بیت شرط محبت خدا !

 محبت خدای متعال و اهل بیت علیهم السلام پیوندی نا گسستنی داشته و هیچ کدام بدون دیگری کامل و تمام نیستند ، کسی که ادعای محبت خدای متعال را دارد باید محب اهل بیت علیهم السلام باشد و آن کس که ادعای محبت اهل بیت علیهم السلام را دارد بدون این که حق محبت الهی را اداء کند کذابی بیش نیست ، این امر سرّی از اسرار عالم محبت است که جز اهل بصیرت قادر بر ادراک آن نیستند ، بر همین اساس  پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله به امر الهی خطاب به مردم فرمود :

 ﴿إِنْ کُنْتُمْ تُحِبُّونَ اَللّهَ فَاتَّبِعُونِی یُحْبِبْکُمُ اَللّهُ (سوره آل‏عمران‏، آیه 31)  اگر خدا را دوست می‌دارید، از من پیروی کنید! تا خدا (نیز) شما را دوست بدارد .

در این آیه شریفه علامت صادق بودن در محبت الهی تبعیت از رسول اکرم صلی الله علیه و آله است که خود مصداقی از محبت آن حضرت است به نحوی که اگر کسی ادعای حب الهی  داشته باشد اما  از آن حضرت تبعیت  نکند دروغگو است و هم چنین است کسی که ادعای دوستی پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله  را داشته اما حق عبودیت الهی را به جا نیاورد .

هم چنین در تایید این معنی از پیامبر صلی الله علیه و آله روایتی نقل شده که حضرت در آن به بیان ارتباط بین محبت الهی و محبت اولیاء الله می پردازند ، فرمود :  

«أحِبّوا مَن أحَبَّ اللّهَ ،أحِبّوا اللّهَ مِن کُلِّ قُلوبِکُم »(دلائل النبوّة للبیهقی : ج 2 ص 525 ، نهج الفصاحة  ؛ ص818) هر کس که خدا را دوست مى دارد ، دوستش بدارید و خدا را با همه قلبتان دوست بدارید .

 

حضرت صلی الله علیه و آله  می فرماید خدا را  با همه قلبتان دوست بدارید  اما مقدم بر این بیان می فرماید «أحِبّوا مَن أحَبَّ اللّهَ» که میفهماند دوست داشتن خدا مقدمه ای دارد و آن این است که اول باید سراغ کسانی رفت که به خدا رسیده و  خدا نیز آن­ها را دوست دارد تا با دوست داشتن ایشان راه برای دوستی با خدای متعال باز شود  .

مصداق اتمّ  «أحِبّوا مَن أحَبَّ اللّهَ» در عالم هستی اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام هستند چرا که  از ابتدای خلقت تا انتهای آن کسی نیست که به اندازه ایشان در محبت الهی ذوب شده باشد ، امام هادى علیه السلام ـ در زیارت جامعه در شأن اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام  فرمود :

« التّامِّینَ فی مَحَبّةِ اللّهِ» (من لا یحضره الفقیه، ج‏2، ص: 610) (اهل بیت علیهم السلام )کاملان در محبت خدا (هستند ).

لذا  باید ایشان را بیش از همه افراد بشر دوست داشت ، حال ، برای این که راه ما برای سیر در وادی محبت الهی باز شود باید در محبت آن ذوات قدسیه فانی شده و حق محبت را در معاشرت با ایشان به خوبیبجا بیاوریم ، به همین دلیل است که در زیارت جامعه کبیره آمده است

« مَن أَرادَ اللّهَ بَدَأَ بِکُم ،و مَن قَصَدَهُ تَوَجَّهَ بِکُم»(من لا یحضره الفقیه، ج‏2، ص: 615)  هر که خدا را بخواهد ، از شما  آغاز می کند و هر که آهنگ او کند ، به شما روى مى آوَرد . 

 

  خدا را با تمام صفات جمال و جلال و با تمام کمالات می توان در انسان کامل یافت به همین دلیل باید در وادی انسان کامل سیر کنیم تا راهی به سوی خدای متعال به رویمان باز شود  ، انسان کامل کسی است که اگر انسان به او برسد، به خود خدا رسیده­ است . پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود:

« مَن رَآنِى فَقَد رَأى الحَقَّ‏» ( بحار الأنوار (ط - بیروت)، ج‏58، ص: 235 ، نهایه ابن اثیر، ذیل «حق»)هر کس مرا ببیند (چه در بیداری و چه در خواب) خدا را دیده است.

یعنی خداوند متعال با تمام اسماء و صفات خود در پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله  تجلی کرده است و این نشان از عظمت پیامبر دارد.

پس بیایید در محبت اهل بیت علیهم السلام فانی شویم .

  • احسان ثابت

محبت صادقانه به اهل بیت راه انسان شدن ! قسمت چهارم

 

 هر چه را انسان دوست داشته و در عالم محبت بیابد با همان بوده و همان خواهد شد. چرا که محبت بین حبیب و محبوب اتحاد بوجود می آورد لذا اگر انسان کامل معصوم را در عالم محبت بیابد، می­تواند در مسیر عصمت قدم برداشته و به درجه­ای برسد که معصوم شود.

 برای ایجاد اتحاد تناسب و سنخیت لازم است. اگر سنخیت نباشد، اتحاد و یگانگی به وجود نمی­آید. سنخیت با عمل بدست می آید و محب بدون عمل در محبت خود صادق نیست.

امیر المومنین علیه السلام فرمود :

«مَنْ أَحَبَّنَا فَلْیَعْمَلْ‏ بِعَمَلِنَا»  (تحف العقول ؛ النص ؛ ص104) هر که ما را دوست دارد باید مثل ما عمل کند.

حال که محب اهل بیت علیهم السلام هستیم باید با عمل بر اساس شیوه و روش ایشان سنخیتی که برای اتحاد با آنها  لازم است را کسب کنیم  ،  سنخیتی که لازم است انسان آن را بوجود بیاورد ،طهارت است  و پس از آن است که می توان با وجود انسان معصوم که همان قرآن ناطق است اتصال پیدا کرد

﴿ إِنَّهُ لَقُرْآنٌ کَرِیمٌ* فِی کِتابٍ مَکْنُونٍ * لا یَمَسُّهُ إِلاَّ اَلْمُطَهَّرُونَ  (سوره واقعه ، آیه 77-79)همانا آن، قرآن کریمی است،که در کتاب محفوظی جای دارد و جز پاکان نمی‌توانند به آن دست یابند.

 

این طهارت با عمل حاصل می شود و نتیجه آن رسیدن به شور  و سر مستی وصف ناپذیر است

 ﴿ تَعْرِفُ فِی وُجُوهِهِمْ نَضْرَةَ اَلنَّعِیمِ (سوره مطففین‏، آیه 24)

 در چهره‌هایشان طراوت و نشاط نعمت را می‌بینی و می‌شناسی!

 

انسان باید خود را طاهر کند تا  از شراب طهور به او نوشانده و سر مستش کنند

 

 ﴿ یُسْقَوْنَ مِنْ رَحِیقٍ مَخْتُومٍ* خِتامُهُ مِسْکٌ (سوره مطففین‏، آیه 25و26)

آنها از شراب (طهور) زلال دست‌نخورده و سربسته‌ای سیراب می‌شوند! مهری که بر آن نهاده شده از مشک است

 

 و آن که در افق اعلی است ، خدای متعال نیز به انسان می­گوید:

 «باید از این  شراب طهور بنوشی و سرمست شوی».

 

  ﴿فِی ذلِکَ فَلْیَتَنافَسِ اَلْمُتَنافِسُونَ (سوره مطففین‏، آیه 26)

 در نعمتهایی این چنینی باید سبقت گیرندگان بر یکدیگر پیشی گیرند!

 

  اگر انسان در این مسیر قدم برداشت سرمست شده و به طرب می آید اما تا زمانی که به این مقام نرسد به وادی مستان توحید راهش نداده و او را از در می رانند .

 

گفت که سرمست نه ای رو که از این دست نه ای 

 

رفتـم و سرمسـت شدم وز طـرب آکنده شدم

 

 

(دیوان شمس-غزلیات -غزل شماره 1393)

به او می گویند تا هنگامی که از شراب طهور ننوشیده و به سرمستی نرسیده ای در جمع خوبان عالم راهت نمی دهیم .

  • احسان ثابت

    محبت صادقانه به اهل بیت راه انسان شدن ! قسمت سوم

     

    امیرالمؤمنین علیه السلام در یکی از نامه­هایش به معاویه می­نویسد:

     «فَإِنَّا صَنَائِعُ رَبِّنَا وَ النَّاسُ بَعْدُ صَنَائِعُ لَنَا» (نهج البلاغة (للصبحی صالح) ؛ ص386) ما تربیت یافته پروردگارمان هستیم و مردم پس از آن تربیت یافته ما هستند.

     در عالم هستی ، پیرامون انسان دو صنعت گری قابل تصور است ،

  1. صنعتگری تکوینی :

همان خلقت ساختار ظاهری وجود انسان است که ظاهر این حدیث شریف بر آن دلالت دارد و حضرت در آن می فرماید در صورتگری شما ما واسطه­ی فیض هستیم و ما شما را صنعتگری کرده ایم .

  1. صنعتگری تشریعی :

همان خلقت تربیتی انسان است که با ارائه برنامه از سوی خداوند متعال و ابلاغ از سوی انبیاء و اولیاء الهی و عمل توسط انسان ها صورت می گیرد.

با این بیان باید دانست ، نه تنها در خلقت تکوینی ما اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام  واسطه فیض بوده اند بلکه در خلقت تشریعی نیز واسطه فیض هستند ، بر این اساس حدیث مذکور نه تنها دلالت بر صنعتگری تکوینی اهل بیت در عالم می کند بلکه شامل صنعتگری تشریعی ایشان نیز می شود ، با در نظر گرفتن  معنای تربیتی حدیث  مراد امیرالمؤمنین علی علیه السلام این گونه می شود : 

«آدمی اگر بخواهد انسان شود، باید خود را در کارخانه­ی ما وارد نموده و رنگرزی کند.»

کسی که تحت تربیت امیرالمؤمنین علیه السلام رفت انسان شده و مَثَل علی علیه السلام می­شود  .

   بین بزرگان اهل معرفت معروف است که :

 

 « پیامبر اکرم  صلی الله علیه و آله و علی علیه السلام مَثَلُ الله هستند و انسان­ها هم می توانند همانند رسول اکرم و امیر المومنین علیهما السلام مَثَلُ الله شوند »   

یعنی اهل بیت علیهم السلام در این عالم مثل تولید می­کنند .

 باید دانست با خرج کردن سرمایه محبتمان به پای علی علیه السلام است که می­توانیم به دست او صنعتگری شویم.

به عبارت دیگر باید تمام سرمایه انسانیت خود را با محبت در جاذبه وجود امیر المومنین علیه السلام  قرار دهیم تا با ایشان معیّت یافته و تعالی پیدا کنیم

 «الْمَرْءُ مَعَ‏ مَنْ‏ أَحَب‏» (الکافی (ط - الإسلامیة) ؛ ج‏2 ؛ ص127) انسان با کسى است که او را دوست دارد.

 هر چه را دوست داشته و در عالم محبت بیابی با همان بوده و همان خواهی شد. چرا که محبت بین حبیب و محبوب اتحاد بوجود می آورد لذا اگر انسان کامل معصوم را در عالم محبت بیابی، می­توانی در مسیر عصمت قدم برداشته و به درجه­ای برسی که معصوم شوی.

 

  • احسان ثابت

محبت صادقانه به اهل بیت راه انسان شدن ! قسمت دوم

یکی از بزرگترین موهبت های الهی که در حقیقت وجود انسان تعبیه شده و اصلی ترین سرمایه و دارایی اوست نعمت محبت است  انسان باید این سرمایه را در مسیری صرف کند که برای او منفعتی داشته و او را به حقیقت و انسانیتش بازگرداند. انسان حقیقی اهل بیت علیهم السلام هستند و برای انسان شدن باید با آن ذوات مقدسه پیوند خورد و راه پیوند خوردن با آنان نیز محبت است .

حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام توجه ویژه ای به هدایت انسانها داشتند، در میدان مبارزه شروع جنگ را به تأخیر می­انداخت تا شاید یک نفر از راه باطل برگشته و هدایت شود هم چنین حضرت بارها به معاویه نامه نوشته و او را موعظه کرد  تا  از راه باطل به سوی حق برگردد. همان گونه که موسی علی نبینا و آله و علیه السلام  بارها فرعون را موعظه می کرد ، این امر نشان می دهد که انسان کامل میل به کمال یافتن انسانها دارد و از همین روست که درب محبت ورزیدن انسانها به آنها باز است .

امیرالمؤمنین علیه السلام در یکی از نامه­هایش به معاویه می­نویسد:

 «فَإِنَّا صَنَائِعُ رَبِّنَا وَ النَّاسُ بَعْدُ صَنَائِعُ لَنَا» (نهج البلاغة (للصبحی صالح) ؛ ص386) ما تربیت یافته پروردگارمان هستیم و مردم پس از آن تربیت یافته ما هستند.

ای معاویه! خداوند متعال  ما را در کارخانه­ی توحید  صنعتگری کرده است. همان طور که می­گویند فلان ماشین تولید فلان کارخانه است، ما نیز ساخته کار خانه خدا هستیم و به اذن الله تمام عالم خلقت نیز تولید کارخانه­ی ما است.

 بر این اساس اولین موجوداتی که خلق شده­اند، اصل انسان بوده و انسانیت باقی افراد بشر متصل به آنها است . بنابر این اگر بخواهیم به اصل انسانیت بازگردیم  باید به انسان بالذات متصل شویم تا انسانیت اصیل و حقیقی در ما به فعلیت برسد  .

فرمود : خداوند ما را صنعتگری کرده است و صنعتگری همه­ی انسان­ها هم در دست ماست.

 

 «فَإِنَّا صَنَائِعُ رَبِّنَا وَ النَّاسُ بَعْدُ صَنَائِعُ لَنَا» (نهج البلاغة (للصبحی صالح) ؛ ص386) ما تربیت یافته پروردگارمان هستیم و مردم پس از آن تربیت یافته ما هستند.

 به بیان دیگر حضرت می فرمایند : ما واسطه­ی فیض هستیم و عالم از ما صادر شده است.

آنان چون دست پرورده خدای متعال هستند به تربیت و تعالی انسانها حریص اند ، خود را در معرض ما قرار داده اند تا آنان را شناخته به ایشان عشق بورزیم و با این عشق  و محبت راه تعالی به روی ما باز شود ، این محبت ادب و آدابی دارد و با ادعا نمی توان در آن وادی گام نهاد ، شرطش آن است که امیر المؤمنین علی علیه السلام فرمود :

«مَنْ أَحَبَّنَا فَلْیَعْمَلْ‏ بِعَمَلِنَا»  (تحف العقول ؛ النص ؛ ص104) هر که ما را دوست دارد باید مثل ما عمل کند.

  • احسان ثابت

محبت صادقانه به اهل بیت راه انسان شدن ! قسمت اول

یکی از بزرگترین موهبت های الهی که در حقیقت وجود انسان تعبیه شده و اصلی ترین سرمایه و دارایی اوست نعمت محبت است  انسان باید این سرمایه را در مسیری صرف کند که برای او منفعتی داشته و او را به حقیقت و انسانیتش بازگرداند. اگر انسان این سرمایه عظیم محبت را در فرصت محدود دنیا درست خرج نکند در حقیقت ، انسانیت خود را ضایع کرده و حاصل عمر او غصه خواهد بود .

 «إِضَاعَةُ الْفُرْصَةِ غُصَّة» (نهج البلاغة (للصبحی صالح) ؛ ص489) از دست دادن فرصت (اقدام ننمودن بکار در وقت مناسب باعث) غمّ و اندوه است.

 خداوند متعال انسان را فراموش نکرده و از سر لطف و رحمتش  آدرسی به او موهبت نموده تا بداند محبتش را در کجا صرف کرده و راه را گم نکند. چرا که بسیاری از محبت­ها در این عالم گم می­شوند. و گمراه می کنند 

 ﴿اَلَّذِینَ ضَلَّ سَعْیُهُمْ فِی اَلْحَیاةِ اَلدُّنْیا وَ هُمْ یَحْسَبُونَ أَنَّهُمْ یُحْسِنُونَ صُنْعاً (سوره کهف‏، آیه 104)آنها که تلاشهایشان در زندگی دنیا گم (و نابود) شده؛ با این حال، می‌پندارند کار نیک انجام می‌دهند!

 وقتی محبت گم شد، خود انسان و انسانیت او نیز گم می­شود چون انسان هنگامی انسان می شود و انسانیتش به او بازمی­گردد که محبتش را به جا و در جهت درست خرج کند .

وقتی خداوند انسان را خلق می­کند، می­فرماید:  

 ﴿اَلرَّحْمنُ*عَلَّمَ اَلْقُرْآنَ *خَلَقَ اَلْإِنْسانَ (سوره الرحمن‏، آیه 1-3) خداوند رحمان، قرآن را تعلیم فرمود،انسان را آفرید،

در این آیه سخن از خلقت انسان است. اما مراد از این انسان کیست؟  چرا سخن از انسان به میان می­آورد و می­خواهد چه بگوید؟

در حدیثی از امام رضا علیه السلام  وارد شده است که مراد از الانسان در سوره الرحمن امیر المومنین علی علیه السلام است

 « ذَاکَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ عَلَّمَهُ بَیَانَ کُلِّ شَیْ‏ءٍ مِمَّا یَحْتَاجُ النَّاسُ إِلَیْهِ(بصائر الدرجات فی فضائل آل محمد صلى الله علیهم، ج‏1، ص: 506)مراد از این انسان امیر المومنین علی علیه السلام است که خدای متعال بیان همه اشیاء را از آن چه که مردم به آن نیاز دارند را تعلیم نمود

  

اما سوال دیگری که پیش می آید این است که ، چگونه می­شود انسان شد؟

خداوند متعال برای این که انسان  به فعلیت برسد او را در معرض جاذبه­ی حق قرار می­دهد تا مانند آهنربایی که آهن را به خود جذب می کند او را  هر لحظه به بالا بکشد.

 اهل بیت علیهم السلام با حق پیوند خورده اند و حق در وجودشان جلوه گر شده است که رسول الله صلی الله علیه و آله فرمود :

 «عَلِیٌ‏ مَعَ‏ الْحَقِ‏ وَ الْحَقُّ مَعَ عَلِی‏ٍ» (الأمالی( للصدوق)، النص، ص: 89) حق با علی است و علی نیز با حق است 

و همه اهل بیت علیهم السلام این گونه اند چرا که فرمودند :

 « کُلُّنَا وَاحِدٌ عِنْدَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ  » (الغیبة( للنعمانی)، النص، ص: 85-86) همگی در نزد خدا یکى میباشیم.

بنابر این وجود همه چهارده معصوم علیهم السلام حق است و باید  عالی­ترین محبت را برای ایشان خرج کرد تا در پرتو محبت به این انسانهای کامل معصوم جذب عالم بالا شد و با حق و حقیقت پیوند خورد .

انسان اگر محبت خود را در جایی غیر از این خرج کند، همه یا بخشی از محبتش هدر رفته، انسانیتش ضایع شده و ناقص خواهد ماند اما ذات ربوبی ما را به کسانی توجه می­دهد که به تمام معنا انسانیت در وجود آن­ها تجلی کرده و وجودشان اصل انسانیت گشته است. تا از این طریق، انسانیت را در وجود ما کاشته و رویانده تا ما هم میوه­ی انسانیت داده، انسان شویم.

  • احسان ثابت

 *  راه تکامل 

 

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ‌ 

 انسان موجودی است طالب کمال ، او دوست دارد که همواره در مسیر کنال حرکت کند و اگر با دیدی دقیق تمامی حرکات انسان ها را زیر نظر بگیریم متوجه می شویم که منشأ تمامی افعال او میل به کمال است ، البته بسیاری از انسانها به دنبال کمال خیالی رفته و از سیر در مسیر حقیقی باز می مانند .

پس از این که انسان متوجه شد باید به سوی کمال حرکت کند لازم است بداند که مسیر حقیقی این سیر کدام است .

عده ای سیر در وادی افرادی را پیش می گیرند که تنها سر در جبین ذکر فرو برده و جز اوراد زبانی کاری با چیز دیگر ندارند ، عده ای نیز  قائل اند  بدون این که عبادتی انجام داد  باید دل  را پاک کرد و اصل همه چیز را  پاکی دل می دانند ، اما عده ای برای فهم مسیر صحیح تکامل به راهنمایی های انسان های  معصوم گوش سپرده و بیانات نورانی آنها را چراغ راه خود می کنند ، امام باقر علیه السلام  در بیانی نورانی خطاب به فرزند ارجمن خود امام صادق علیه السلام  فرمودند :

 

«یَا بُنَیَّ اعْرِفْ مَنَازِلَ الشِّیعَةِ عَلَى قَدْرِ رِوَایَتِهِمْ وَ مَعْرِفَتِهِمْ فَإِنَّ الْمَعْرِفَةَ هِیَ الدِّرَایَةُ لِلرِّوَایَةِ وَ بِالدِّرَایَاتِ لِلرِّوَایَاتِ یَعْلُو الْمُؤْمِنُ إِلَى أَقْصَى‏ دَرَجَاتِ الْإِیمَانِ . »(معانی الأخبار، النص، ص: 1) فرزندم، حدّ دانش و درک پیروان مکتب علىّ علیه السلام را از اینکه آنان چه مقدار سخنان معصومین را آموخته و درک نموده ‏اند بدست بیاور. زیرا، شناخت آنان از گفتار پیشوایان دین و آگاهى ایشان بوسیله درک فرمایشات معصومین باعث مى‏ شود که مؤمن، خود را به بلندترین قلّه‏ هاى ایمان برساند .

امام علیه السلام  در این بیان نورانی درایت و فهم دقیق روایات اهل بیت علیهم السلام را عامل تعالی مومن در وادی ایمان معرفی می کند ، ایمانی که شرط تکمیل مقامات انسانها است ،

امام علی علیه السلام در کلامی به سوال کننده ای که از ایشان در مورد این که آیا می توان خداوند متعال را مشاهده کرد یا نه فرمود :

«لَمْ تَرَهُ الْعُیُونُ بِمُشَاهَدَةِ الْأَبْصَارِ وَ لَکِنْ رَأَتْهُ‏ الْقُلُوبُ‏ بِحَقَائِقِ‏ الْإِیمَان‏ِ»(الکافی (ط - الإسلامیة)، ج‏1، ص: 97) دیدگان او را به بینائى چشم نبینند ولى دلها او را بحقیقت ایمان دیده‏ اند !

با کنار هم گذاشتن این دو روایت فهمیده می شود که اگر انسان با تعلیم و عمل صحیح به روایات اهل بیت علیهم السلام تلاش کافی داشته باشد چشمه های ایمان در جانش جوانه می زند و با مداومت بر این کار بر ایمانش افزوده می شود تا این که به مراتب بالای ایمان که همان مرحله حقیقت ایمان است می رسد و بعد از آن که همواره در کسب حقیقت ایمان کوشید حقائق ایمان در جان او مستقر می شود ، در این هنگام است که به نظر بر وجه الله مشرف می شود که در لسان قرآن همان لقاء الله است .

در این هنگام است که چشمه سار وجود آدمی به دریای توحید می ریزد ...و این است همان تکامل حقیقی انسان و ما بقی راه ها غیر این راه خیالی بیش نبوده و لا یزید الظالمین الا خساراً ، برای ظالمان سیر های خیالیشان هیچ سودی جز خسارت ابدی به همراه نخواهد داشت .

 

پس بیایید با دیدی دیگر قدم در مسیر فهم و عمل به روایات اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام برداریم ...

 

  • احسان ثابت