خادم الاسلام

پایگاهی برای نشر تعالیم اسلام

خادم الاسلام

پایگاهی برای نشر تعالیم اسلام

خادم الاسلام

آن چه خدا می خواهد را باید بدانیم ، این جا همان جاست!
جهان اسلام آقا زیاد دارد ، خدمتگذار می خواهد !
افتخار ما این است که خدمتگذار دین خدا هستیم !

خادم الاسلام را دنبال کنید .

آخرین نظرات
  • ۲۴ ارديبهشت ۹۸، ۱۳:۳۸ - حمدان مقدم
    احسنت
  • ۳۱ ارديبهشت ۹۶، ۲۲:۲۵ - یا حسین
    متشکرم
  • ۲۷ ارديبهشت ۹۶، ۱۴:۰۹ - زهرا باقری
    +++

۲۰ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «تربیت اسلامی» ثبت شده است

    اهمیت دوست داشتن فرزند

     

    یکی از دستور العمل های سازنده دین مبین اسلام دستور مهر ورزی به هم نوعان است ، محبتی که از سر اخلاص به انسانهای مومن ارزانی می شود موجب تکامل خود فرد و جامعه ای که در آن زندگی می کند می شود ، در بین دستورات وارده در این حوزه سفارش بیشتری نسبت به ابراز محبت و مدیریت آن در بستر پر برکت خانواده شده است ، محبت به همسر و فرزندان یکی از امور اصلی قوام خانواده شمرده شده که اهمیت به آن تاثیرات بسیاری در شادابی  و نشاط محیط خانواده و ظهور استعدادهای فرزندان دارد .

    ضرورت ابراز محبت به فرزندان بیش از ابراز آن به همسر  و سایر افراد جامعه در دستور تعالیم اولیاء الهی قرار گرفته و بدان ترغیب نموده اند چرا که با محبت عاقلانه  والدین به فرزندان خمیر مایه شخصیت ایشان رنگ محبت گرفته و تا آخر عمرشان در هر محیطی که وارد شوند بذر محبت کاشته و شور و عشق بوجود می آورند .

    خلاصه آن که محبت ورزیدن به فرزندان آن اندازه اهمیت دارد که محبت والدین به فرزندانشان موجب تقرب انسان به خدا و در دایره رحمت الهی قرار گرفتن می شود 

    امام صادق علیه السلام  فرمودند :

    «إنّ اللَّهَ عَزَّوجلَّ لَیَرحَمُ العَبدَ لِشِدَّةِ حُبِّهِ لِوَلَدِهِ. »( الکافی (ط - الإسلامیة)، ج‏6، ص: 50)خداوند عزّوجلّ به انسان، براى محبت شدید او به فرزندش، رحم مى‏کند.

    یا آن که در روایتی دیگر این گونه وارد شده است که :

      پیامبر خدا صلى الله علیه و آله به سوى عثمان بن مظعون رفت و دید که او پسر بچه همراه خود را مى‏بوسد، فرمود: این بچه تو است؟ عرض کرد: آرى. فرمود: دوستش دارى، عثمان؟ عرض کرد: آرى به خدا، اى رسول خدا، او را دوست دارم! فرمود: آیا بر محبّتت نیفزایم؟ عرض کرد: چرا، پدر و مادرم فدایت. فرمود: « إنّهُ مَن یُرضی صَبِیّاً لَهُ‏ صَغیراً مِن نَسلِهِ حتّى‏ یَرضى‏، تَرَضّاهُ اللَّهُ یَومَ القِیامَةِ حتّى‏ یَرضى »هرکس کودک خردسالى از نسل خود را خوشحال کند، خداوند در روز قیامت او را خوشحال گرداند.( کنز العمّال: 45958.)

    برای ابراز محبت به فرزندان ابزارهای مختلفی وجود دارد ، برخی از آنها آثاری سطحی  و برخی دیگر آثاری عمیق در بر دارند ، اما در بین همه این امور بوسیدن از همه آسان تر  و اثر بخش تر است ، بوسه های از سر محبت و عشق بر گونه کودکان چنان تاثیری دارد که گاه تنا آخر عمر فرزند از یاد او نمی رود و از این که بگذریم هدیه دادن به او نیز اثرات عظیمی در او دارد ، هر اندازه که آن هدیه گرانبهاء و مفید تر باشد آثار آن نیز در شخصیت کودک بیشتر خواهد بود ، بهترین چیزی که والدین می توانند به فرزندانشان هدیه دهند آیات  نورانی قرآن است که بزرگترین عطیه الهی به بشر می باشد و آثار آن تا آخر حیات همراه او خواهد بود . این دو کار هزینه زیادی ندارد اما اجری عظیم در پی آن است که پیامبر خدا صلى الله علیه و آله فرمودند :

    «مَن قَبَّلَ وَلدَهُ کَتَبَ اللَّهُ عَزَّوجلَّ لَهُ حَسَنَةً، ومَن فَرَّحَهُ فَرَّحَهُ اللَّهُ یَومَ القِیامَةِ، ومَن عَلَّمَهُ القرآنَ دُعِیَ بالأبَوَینِ فیُکسَیانِ حُلَّتَینِ یُضی‏ءُ مِن نُورِهِما وُجُوهُ أهلِ الجَنَّةِ.»( الکافی (ط - الإسلامیة)، ج‏6، ص: 49) هر که فرزند خود را ببوسد، خداوند عزّوجلّ براى او یک ثواب مى‏نویسد و هر که فرزندش را شاد کند، خداوند در روز قیامت او را شاد مى‏سازد و هر که به او قرآن بیاموزد [در روز قیامت‏] پدر و مادرش فرا خوانده مى‏شوند و دو جامه بر آنان پوشانده مى‏شود که از درخشش آن صورت بهشتیان مى‏درخشد.

    و در مقابل اهمیت ندادن به محبت ورزی نسبت به فرزندان انسان را از رحمت الهی دور می کند  ،

    روایت شده است که

    «النبی صلى الله علیه و آله‏- فی رجُلٍ قالَ: ما قَبَّلتُ صَبِیّاً قَطُّ، فلَمّا ولَّى‏ قالَ-: هذا رجُلٌ عِندی أ نّهُ مِن أهلِ النّارِ( الکافی (ط - الإسلامیة)، ج‏6، ص: 50)  پیامبر خدا صلى الله علیه و آله درباره مردى که گفت: من هرگز کودکى را نبوسیده‏ام. وقتى که رفت- فرمود: این مرد در نظر من از دوزخیان است.

    شاید گفته شود چه دلیلی دارد که محبت به کودکان این اندازه اهمیت دارد ، در جواب روایت زیر را می توان شاهد آورد که دلیل ضرورت این مهر ورزی را فطرت پاک و معصوم ایشان معرفی می کند ، امام صادق علیه السلام  فرمود :

    « قالَ موسَى بنُ عِمرانَ علیه السلام: یا ربِّ؛ أیُّ الأعمال أفضَلُ عِندَکَ؟ فقالَ: حُبُّ الأطفالِ؛ فإنَّ فِطرَتَهُم على‏ تَوحیدی، فإن امِتُّهُم ادخِلْهُم برَحمَتی جَنَّتی. »( مکارم الأخلاق، ص: 237)  موسى بن عمران علیه السلام گفت: پروردگارا! کدام عمل نزد تو برتر است؟ فرمود: دوست داشتن کودکان؛ زیرا سرشت آنان بر توحید من است و اگر آنها را بمیرانم، به رحمت خود به بهشتشان مى‏ برم.

     

  • احسان ثابت

     تلاش برای تربیت فرزند شایسته‏


    خدای متعال در قرآن کریم هنگامی که ماجرای فرزند خواستن اولیاء الهی را به تصویر می کشد می فرماید که ایشان از ما ذریه و فرزندانی صالح و طیب درخواست کردند که موجب چشم روشنی ایشان شود !

     آن جا که ابراهیم علیه السلام  خظاب به خدای متعال می فرماید

    «رَبِّ هَبْ لِی مِنَ الصَّالِحِینَ».(سوره صافات ، آیه 100 ) اى پروردگار من! مرا [فرزندى‏] از شایستگان بخش.

    یا آنجا که زکریاء علیه السلام می گوید :

    ﴿ رَبِّ هَبْ لِی مِنْ لَدُنْکَ ذُرِّیَّةً طَیِّبَةً إِنَّکَ سَمِیعُ الدُّعاءِ    (سوره آل عمران  ، آیه 38 )   پروردگارا! از جانب خود فرزندى پاک و پسندیده به من عطا کن، که تو شنونده دعایی .

    البته خدای متعال این درخواست را  آرزوی همه مومنان بر می شمرد آن جا که می فرماید :

    ﴿ الَّذِینَ یَقُولُونَ رَبَّنا هَبْ لَنا مِنْ أَزْواجِنا وَ ذُرِّیَّاتِنا قُرَّةَ أَعْیُنٍ وَ اجْعَلْنا لِلْمُتَّقِینَ إِماماً   (سوره فرقان ، آیه 74 )    کسانى که مى‏گویند: پروردگارا! به ما از همسران و فرزندانمان آن ده که مایه روشنىِ چشمان باشد، و ما را پیشواى پرهیزگاران گردان .

    این جاست که پیامبر خدا صلى الله علیه و آله فرمود :

     «إنّ الوَلدَ الصّالِحَ رَیحانَةٌ مِن رَیاحِینِ الجَنَّةِ».(الکافی (ط - الإسلامیة)، ج‏6، ص: 3) فرزند صالح، دسته گلى از گل‏هاى بهشت است.

    اگر فرزند انسان در مسیر اصلاح قرار گرفت تبدیل به سرمایه ای عظیم برای انسان می شود که نه تنها خیر آن در دنیا نصیب حال والدین می شود بلکه در آخرت نیز از آن بهره مند می شوند به همین دلیل است که امام علی علیه السلام  فرمود :

    «ما سَألتُ ربِّی أولاداً نُضْرَ الوَجهِ، ولا سَألتُهُ وَلَداً حسَنَ القامَةِ، ولکنْ سَألتُ ربِّی أولاداً مُطِیعِینَ للَّهِ وَجِلِینَ مِنهُ؛ حتّى‏ إذا نَظَرتُ إلَیهِ وهُو مُطیعٌ للَّهِ قَرَّت عَینی[1] (بحار الأنوار (ط - بیروت)، ج‏101، ص: 98)  امام على علیه السلام: من از پروردگار خود، نه فرزندانى زیبارو خواستم و نه فرزندى خوش قد و قامت، بلکه از پروردگارم فرزندانى خواستم که فرمانبردار خدا باشند و از او بترسند تا وقتى به او نگاه کردم و دیدم از خداوند فرمان مى‏برد شاد شوم.

    حضرت ارزش صالح بودن فرزند را بالا تر از زیبایی و خوش قامت بودن او دانسته و همان را از خدای متعال درخواست می کنند ، از همین امر فهیمده می شود که بیش از آن چه که برای زیبایی و سلامت فرزندان تلاش می شود باید برای صالح شدن فرزندان تلاش  و جدیت به خرج داد تا موجبات سعادت انسان فراهم شود که رسول اکرم صلی الله علیه و آله فرمودند :

    «مِن سَعادَةِ الرّجُلِ الوَلَدُ الصّالِحُ».( الکافی (ط - الإسلامیة)، ج‏6، ص: 3) از خوشبختى مرد، داشتن فرزند شایسته است.

    پس باید تا جایی که می توانیم برای تربیت فرزند صالح تلاش کنیم و در این امر از هیچ امری فروگذار نکنیم . 

     

    [1] ( 3). بحار الأنوار: 104/ 98/ 66.

  • احسان ثابت

نقش پدر  و مادر در حیات فرزندان 

 

بی شک یکی از اصلی ترین عوامل سعادت و شقاوت انسانها پدران و مادران ایشان است ، ریشه های وراثتی در اخلاق  و رفتار  و کردار انسانها تاثیر دارد  ، همین دلی است که در مجموعه روایات اسلامی به انتخاب افراد مناسب برای ازدواج و فرزند آوری تاکید ویژه شده است هم در رابطه با زنان و هم در رابطه با مردان ، 

 امام صادق علیه السلام فرمود:

« تَجِبُ لِلْوَلَدِ عَلی وَالِدِهِ ثَلاثُ خِصالٍ: إِخْتِیارُهُ لِوَالِدَتِهِ وَ تَحْسِینُ اِسْمِهِ وَ ٱلمُبالَغَهُ فیِ تَأْدیبِهِ»( تحف العقول، النص، ص: 322)[از مهم ترین حقوق] برای فرزند سه حق بر پدر لازم است: مادری شایسته برای او برگزیند؛ نام نیکو برایش انتخاب کند، و در تربیت و ادب سالم او تلاش فراوان به خرج دهد .

هم چنین در بیانی دیگر از امیر بیان علی علیه السلام  وارد شده است که :

« النَّاسُ أَبْنَاءٌ الدُّنْیَا وَ الْوَلَدُ مَطْبُوعٌ‏ عَلَى حُبِّ أُمِّهِ»( غرر الحکم و درر الکلم، ص: 100) مردم فرزندان دنیا هستند و فرزند انسان بر محبت و رفتار مادر خویش سرشته شده است.

یعنی کودک به مادرش محبت دارد و همین محبت موجب تبعیت و گام نهادن در مسیر تربیتی او می شود .  آری نقش مادر مهم تر و برجسته تر از نقش پدر است.

هم چنین زنان نیز باید  مردان صالح و سالم را انتخاب کنند، زیرا فرزندان ارزنده از پدران شایسته به بار خواهند آمد.

امام باقر علیه السلام فرمود :

 «یُحْفَظُ الْأَطْفَالُ بِصَلَاحِ‏ آبَائِهِمْ‏ کَمَا حَفِظَ اللَّهُ الْغُلَامَیْنِ بِصَلَاحِ أَبَوَیْهِمَا» (تفسیر العیاشی، ج‏2، ص: 338 و بحار الأنوار (ط - بیروت)، ج‏68، ص: 236)

«کودکان و فرزندان با شایستگی پدران شان حفظ و نگهداری خواهند شد همانگونه که خدای متعال دو کودک یتیم را (که داستانشان در سوره کهف آمده است را) بواسطه شایستگی  و ایمان والدینشان ربوبیت و حفظ نمود .

امام صادق علیه السلام  نیز فرمودند «‏ إِنَ‏ اللَّهَ‏ لَیُفْلِحُ‏ بِفَلَاحِ الرَّجُلِ الْمُؤْمِنِ وُلْدَهُ وَ وُلْدَ وُلْدِهِ »(تفسیر العیاشی، ج‏2، ص: 337)همانا خداوند با رستگاری و خوشبختی مرد مؤمن فرزندان و نوادگانش را شایسته و رستگار می سازد.

پس روشن شد که انتخاب همسر در واقع انتخاب فرزند است. با آن هم باید باور داشت که نقش مادر به مراتب بالاتر از نقش پدر خواهد بود.

چه زیباست گفته ی سعدی:

«زمین شوره سنبل بر نیارد       در او تخم عمل ضایع مگردان

امّا اگر مادر شایسته و دین دار، باتقوا، خوش اخلاق، بانظم، آگاه، خردمند، دور اندیش بود ،  فرزندِ صالح تحویل جامعه خواهد داد.

حال در مورد نقش وراثتی حالات روحی و معنوی والدین در فرزندان به داستان زیر توجه کنید

مردی بود در "مرو"، که او را "نوح بن مریم " می‌گفتند و قاضی و رئیس مرو بود و ثروتی بسیار داشت. او را دختری بود با کمال و جـمال، کـه بسیا ری از بزرگان وی را خواستگاری کـردند و پدر، در کـار دختر سخت متحیر بود و نمی‌دانست او را به که دهد. می‌گفت: اگر دختر را به یکی دهم، دیگران آزرده می‌شوند و فرو مانده بود.

قاضی، خدمتکار جوانی داشت، بسیار پارسا و دیندا ر، نامش "مبارک " بود و باغی داشت بسیار آباد و پرمیوه. روزی به او گـفت: امسال بـه تاکستان (باغ انگو ر) برو و از آنها نگهداری کن. خدمتکار برفت و دو ماه درآن باغ به کار پرداخت.

روزی قاضی به باغ آمد و گـفت: ای مبارک! خوشه‌ای انگـور بیاور. جوان، انگو ری بیاورد، ترش بود. قاضی گفت: بـرو خوشه‌ای دیگـر بیاور. آورد، باز هم ترش بود. قاضی گفت: نمی‌دانم باغ به این بزرگی، چرا انگور ترش پیش من می‌آوری و انگور شیرین نمی‌آوری؟!

مبا رک گفت: من نمی‌دانم کدام انگور شیرین است و کدام ترش!

قاضی گفت: سبحان الله! تو امروز دو ماه است که انگـور می‌خوری و هنوز نمی‌دانی شیرین کدام است؟

ای قاضی! به نعمت تو سوگند که من هنوز از این انگـور نخو رده‌ام و مزه اش را ندانم که ترش است یا شیرین!

پرسید: چرا نخو رده ای؟

گفت: تو به من گفتی که انگور نگاه دار، نگفتی که انگور بخور و من چگونه می‌توانستم خیانت کنم!

قاضی بسیار شگفت زده شد وگفت: خدا تو را بدین امانت نگـه دارد. قاضی چون دانست که این جوان، بسیار عاقل و دیندار است، گفت: ای مبا رک! مرا در تو رغبت افتاد، آنچه می‌گویم، باید انجام دهی!

گفت: اطاعت می‌کنم.

قاضی گفت: ای مبارک! مرا دختری است زیبا، که بسیاری از بزرگان او را خواستگا ری کرده‌اند، نمی‌دانم به که دهم، تو چه صلاح می‌دانی؟ مبارک گفت:

کافران در جاهلیت، در پی نسب بودند و یـهودیان و مسیحیان، روی زیبا می‌خواستند و در زمان پیامبرما، دین می‌جستند و امروز، مـردم ثروت طلب می‌کنند. تو هرکدام را خواهی اختیارکن !

قاضی گفت: من "دین " را انتخاب می‌کنم و دخترم را به تو خواهم داد، که دیندار و با امانتی.

مبارک گفت: ای قاضی! آخر من یک خدمتکارم، دخترت را چگونه به من می‌دهی و اوکی مرا می‌خواهد؟!

قا ضی گفت: برخیز وبا من به منزل بیا، تاچا ره کنم. چون به خا نه آمد ند. قاضی به مادر دختر گفت: ای زن! این خدمتکار، جوانی بسیار پارسا و شایسته است، مرا رغبت افتاد که دخترم را به او بدهم، تو چه می‌گویی؟ زن گفت: هر چه تو گویی، اما بگـذار بروم و داستان را برای دخـترم بگویم، ببینم نظر او چیست. مادر بیامد و پیغام پدر به او رسانید. دخترگفت: چون این جوان دیندار و امین است، می‌پذیرم و آنچه شـما فرمایید، من همان کنم و از حکم خدا و شما بیرون نیایم ونافرمانی نکنم! قاضی، دخترش را به مبارک داد، با ثروتی بسیار. پس از چندی، خدای تعالی به آنان پسری داد که نامش را "عبدالله بن مبارک " گـذاشتند و تـا جهان هست، حدیث او کنند به زهد و علم و پارسایی! (. خواندنیهای ادب پارسی/ 110- نصیحة الملوک، محمدغزالی/ 263، با اندکی تغییر.)

 

 

  • احسان ثابت

فرزند وسیله آزمایش الهی

در مجموعه تعالیم الهی یکی از اموری که  وسیله آزمایش انسانها معرفی شده است فرزندان انسان می باشد ، خدای متعال با فرزندان و سختی هایی که در مصاحبت و همراهی آنان بوجود می آید انسانها را آزمایش و قربال  می کند تا بندگان خوب و صالح الهی به رشد و کمال رسیده و منافقین و کافران از مسیر تعالی منحرف شوند و بر عذابشان افزوده شود .

 فرزندان انسان یکی از اموری هستند که انسان با آنها آزمایش می شود : 

﴿اعْلَمُوا أَنَّما أَمْوالُکُمْ وَ أَوْلادُکُمْ فِتْنَةٌ وَ أَنَّ اللَّهَ عِنْدَهُ أَجْرٌ عَظِیمٌ   (سوره انفال  ، آیه 28 )  بدانید که اموال و فرزندان شما [وسیله‏] آزمایش هستند و خداست که نزد او پاداشى بزرگ است .

اگر از این آزمایش بزرگ به سلامتی عبور کردیم اجری عظیم در انتظار ماست اما اگر شکست خوردیم گرفتار عذاب  و عقوبت خواهیم شد .

این جاست که باید بسیار مراقب بود که محبت افراطی و کنترل نشده نسبت به فرندان و سایر مظاهر عالم دنیا دست و پای انسان را از حرکت به سوی کمال نبندد

﴿یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لا تُلْهِکُمْ أَمْوالُکُمْ وَ لا أَوْلادُکُمْ عَنْ ذِکْرِ اللَّهِ وَ مَنْ یَفْعَلْ ذلِکَ فَأُولئِکَ هُمُ الْخاسِرُونَ (سوره منافقون ، آیه 9 ) اى کسانى که ایمان آورده‏اید! [زنهار] اموال شما و فرزندانتان شما را از یاد خدا غافل نگردانند و هرکس چنین کند آنان خود زیانکارانند.

یکی از اموری که خدای متعال در ارتباط با فرزندان همواره امر به رعایت آن می کند تربیت صحیح فرزندان است ، این امر آن اندازه اهمیت دارد که در بسیاری از روایاتی که از اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام به مارسیده است دلالتی بر این مطلب وجود دارد که باید نهایت دقت در مراقبت و تربیت فرزندان را در دستور کار قرار داد ، اهل بیت علیهم السلام نه تنها این امور را به دیگران متذکر می شدند بلکه در عمل خود نیز به آن عمل می نمودند ، نقل شده است که 

﴿کانَ رسولُ اللَّهِ صلى الله علیه و آله یَخطُبُ علَى المِنبَرِ فجاءَ الحَسَنُ والحُسَینُ وعلَیهِما قَمیصانِ أحمَرانِ یَمشِیانِ ویَعثُرانِ، فنَزَلَ رسولُ اللَّهِ صلى الله علیه و آله مِن المِنبَرِ فحَمَلَهُما ووَضَعَهُما بَینَ یَدَیهِ، ثُمّ قالَ: «أَنَّما أَمْوالُکُمْ وَ أَوْلادُکُمْ فِتْنَةٌ».[1] رسول خدا صلى الله علیه و آله روى منبر مشغول ایراد خطبه بود که حسن و حسین در حالى که پیراهن قرمز رنگ پوشیده بودند و راه مى‏رفتند و به زمین مى‏خوردند، آمدند. رسول خدا صلى الله علیه و آله از منبر پایین آمد و آنها را برداشت و در کنار خود نشاند و سپس فرمود: «در حقیقت اموال و اولاد شما مایه آزمایش هستند».

مشاهده می شود که توجه اهل بیت علیهم السلام مخصوصا رسول اکرم صلی الله علیه و آله  به فرزندان خود آن اندازه بوده که حتی در منظر مردم نیز از ادای حقوق آنان کوتاهی نمی کردند .

 

[1] ( 5). بحار الأنوار: 43/ 284/ 50.

  • احسان ثابت

از  تولّد تا لقاء الله 

مسیر حرکت انسان در عالم هستی فراز  و نشیب های بسیاری دارد ، روزی در عالم نور که « احسن تقویم »است جای داشت و بعد از گذشتن از مجاری مختلفی پای به این عالم ماده گذاشت و روزی نیز از این دنیا بار بسته وراهی ابد می شود ، چه دوران های حساسی که از آن گذر کرده و در پیش دارد .

 امام رضا علیه السلام فرمود :   

«إنّ أوحَشَ ما یَکونُ هذا الخَلقُ فی ثَلاثَةِ مَواطِنَ: یَومَ یُولَدُ ویَخرُجُ مِن بَطنِ امِّهِ فیَرَى الدُّنیا، ویَومَ یَموتُ فیَرَى الآخِرَةَ وأهلَها، ویَومَ یُبعَثُ فیَرى‏ أحکاماً لَم یَرَها فی دارِ الدُّنیا(الخصال: 107/ 71)وحشتناکترین زمان براى این مخلوق سه جاست: روزى که متولّد مى‏شود و از شکم مادرش بیرون مى‏آید و دنیا را مى‏بیند، روزى که مى‏میرد و آخرت و اهل آن را مى‏بیند و روزى که برانگیخته مى‏شود و احکامى (قوانینى) را مى‏بیند که در سراى دنیا ندیده است.

انسان این همه مراحل را سپری می کند ، اما برای چه ؟ واقعا مسیر او به کجاست ؟

آیا این همه سختی برای هیچ است ؟ یا آن که در پس این همه سختی ها آسانی و حقیقتی عظیم نهفته است ؟

آن کس که اهل تعقل باشد انسان را موجودی جاری در عالم هستی می بیند که مانند آبرود ها به دریای عظیم حقیقت می ریزد ، حقیقتی که با عقل ها و ادراک ضعیف بشری درک نمی شود و برای فهم آن باید یکپارچه جان شد .

انسان در مسیر لقاء الله قرار دارد ، لقاء اللهی که همه کمالات در آن نهفته است

  ﴿یا أَیُّهَا اَلْإِنْسانُ إِنَّکَ کادِحٌ إِلى رَبِّکَ کَدْحاً فَمُلاقِیهِ (سوره الانشقاق‏ ، آیه 6 )   ای انسان! تو با تلاش و رنج بسوی پروردگارت میروی و او را ملاقات خواهی کرد!

در این مسیر گام برداشته ایم ، بلکه برای حرکت در این مسیر ما را خلق کرده اند،

بنابر این باید خود را برای لقاء الله آماده کنیم !

اما سیر در این وادی مقدس نیازمند آموزش های خاصی است که جز در مکتبی بی خلل و کامل امکان پذیر نیست ، مکتبی که تمامی معارف مربوط به کمال انسان را در اختیار آن قرار می دهد ، باید آن مکتب را شناخت و بر اساس تعالیم آن خود و خانواده خود را آموزش داد تا همه با هم مسیر کمال  و تعالی را طی کنند .

باید سراغ تعالیمی رفت که ریشه در حقیقت داشته و انسان را به «حق» متصل می کنند ، باید حق را شناخت و در مسیر آن گام برداشت ، راه این جاست !!! کجا می روید ؟!

باید از کسانی تبعیت نموده و تعالیم الهی را از آنها گرفت که خود هدایت یافته اند ، انبیاء و اولیاء الهی تنها کسانی هستند که برای رسیدن به مقصد نهایی خود می توان از آنها کمک گرفت :

﴿مَنْ کانَ یَرْجُوا لِقاءَ رَبِّهِ فَلْیَعْمَلْ عَمَلاً صالِحاً وَ لا یُشْرِکْ بِعِبادَةِ رَبِّهِ أَحَداً(سوره کهف  ، آیه 110 )   پس هر که به لقای پروردگارش امید دارد، باید کاری شایسته انجام دهد، و هیچ کس را در عبادت پروردگارش شریک نکند!

  • احسان ثابت

نقش دوست در تربیت فرزند 1

پس از آن که کودک دوران خرد سالی و کودکی را که بیشتر از آن که تحت تاثیر محیط باشد خانواده روی او اثر می گذارد را سپری نمود و در وادی نوجوانی وارد شد ، تاثیرات محیطی و افراد جامعه بر روی او بیش از تاثیر افراد  و محیط خانواده خواهد بود ، کودکی که تا دیروز تمامی کار های خود را زیر نظر والدین انجام می داد از این پس خود را مستقل از آنها دیده و سعی می کند خود به تنهایی و مستقل از خانواده تصمیم گیری کند و لذا شاهد هستیم که در این دوران والدین نمی توانند نظارتی جامع بر فرزندان خود داشته باشند ، این امر در دوران جوانی به نهایت درجه خود می رسد تا جایی که وقتی فرزند به سنین بیست سالگی  و بالاتر  می رسد دیگر نمی توان او را با روش هایی که در سنین قبلی کنترل می شد کنترل کرد ، این دوران زمان ظهور ملکات و اخلاقیاتی است که والدین در سنین قبلی در فرزند ایجاد کرده اند و هر چه در آن دوران کاشته اند در این زمان به محصول می نشیند ، لذا تربیت در این دوران دیگر به نحو آموزشی و اجباری  نیست بلکه والدین باید آن شیوه را ترک کرده و تنها در صدد اندرز  و تذکر تعالیمی بر آیند که در دوران  کودکی به او  آموزش داده بودند ، که به این ترک شیوه تربیت قبلی نوجوانان  در روایات به این نحو اشاره شده است :

رسول اکرم صلی الله علیه و آله  در بیانی نورانی فرمود :

« احْمِلْ صَبِیَّکَ حَتَّى یَأْتِیَ عَلَیْهِ سِتُّ سِنِینَ ثُمَّ أَدِّبْهُ فِی الْکِتَابِ سِتَّ سِنِینَ ثُمَّ ضُمَّهُ إِلَیْکَ سَبْعَ سِنِینَ فَأَدِّبْهُ بِأَدَبِکَ فَإِنْ قَبِلَ وَ صَلَحَ وَ إِلَّا فَخَلِّ عَنْهُ. »(مکارم الأخلاق، ص: 222) فرزندت را تا شش سال رها کن، و 6 سال به کتاب تربیتش کن، بعد هفت سال با خود همراه ببر و ادب یادش ده، اگر قبول ادب کرد و صالح شد که خوب و گر نه بخودش واگذار.

همچنین در بیانی دیگر فرمود :

«‏ الْوَلَدُ سَیِّدٌ سَبْعَ سِنِینَ وَ عَبْدٌ سَبْعَ سِنِینَ وَ وَزِیرٌ سَبْعَ سِنِینَ فَإِنْ رَضِیتَ أَخْلَاقَهُ لِإِحْدَى وَ عِشْرِینَ وَ إِلَّا فَاضْرِبْ عَلَى جَنْبِهِ فَقَدْ أَعْذَرْتَ إِلَى اللَّهِ تَعَالَى»(مکارم الأخلاق، ص: 222) فرزند تا هفت سال حاکم است (یعنى آزاد) و تا هفت سال بنده است (یعنى باید کاملا تحت تربیت باشد)، و هفت ساله سوم وزیر است (باید مورد مشورت قرار گیرد)، اگر در 21 سالگى اخلاقش رضایت بخش شد، که بهتر و گر نه او را رها کن که در نزد خدا معذورى.

بدیهی است که مراد روایت این است که  بعد از سنین 19 الی 21 سالگی والدین باید دست از تربیت دوران کودکی بردارند و بر اساس آیات امر به معروف  و نهی از منکر تنها بر والدین لازم است که فرزندان را موعظه کرده و آموزش های قبلی را به آ« ها تذکر دهند تا اگر آنها فراموش کرده بود به یاد بیاورد

در دوران نوجوانی و اوائل جوانی  فرزند به دنبال آزادی های خاصی است و دوست دارد با دیگر افراد جامعه ارتباط آزاد تری برقرار کند و لذا شروع به انتخاب دوستانی از هم سالان خود می کند در این هنگام بر والدین لازم است تا آموزه های مربوط به انتخاب دوست را با زبانی دوستانه به نحوی که کودک درک کند این مطالب به نفعش هستند برای او بازگو کنند .

ابتدا خود والدین باید بدانند که دوستان در شکل دهی به شخصیت انسان ها به ویژه در سنین نوجوانی و جوانی بسیار تاثیر گذار هستند و نسبت به آموزش صحیح به فرزندان در این رابطه نباید غفلت بورزند چرا که دوستان شایسته و خوب در هدایت فرزندانشان به سوی کمال و سعادت تأثیرگذارند و دوستان ناشایست نیز با انحراف آنها و کشیده شدن به طرف ناهنجاری های اخلاقی و اعتقادی آثار جبران ناپذیری به روی آنها بر جای می گذارند.

بنابر این ضرورت دارد والدین پس از این که ضرورت  این مطالب را به خوبی درک کردند آن را به فرزندان بفهمانند و در صدد انتقال معارفی باشند که در مقالات بعدی به آنها اشاره می شود .

  • احسان ثابت

تربیت جنسی کودکان 1 - تاثیر روابط زناشویی والدین بر تربیت جنسی فرزندان  1

 

غریزه و میل جنسی در وجود انسان از ضروریات تکامل  و ادامه نسل بشری است و بر همین اساس یکی از مقدس ترین غرایزی است که در وجود انسان نهاده شده است ، انسان با مدیریت غریزه جنسی می تواند در مراحل تکامل گام نهاده و از شهوت به شهود اسماء و صفات الهیه نائل شود ، شهوت جنسی از دوران ابتدایی حیات انسان رشد یافته و تا آخر عمر همراه اوست ، نوجوانی دورانی است که این قوه در انسان بوجود آمده و مقدمات ازدواج و تولید مثل او را فراهم می آورد ، قبل از دوران نوجوانی که سن بلوغ است لازم است تدابیری از سوی والدین اعمال شود تا کودکان دچار بلوغ زود رس و فعال شدن نابهنگام  قوای جنسی نشوند تا بتوانند فکر  و استعداد خودرا صرف آموزش مهارت های زیربنایی حیات خود کنند .

اگر والدین آدابی را که بلوغ زودرس جنسی کودکان را مدیریت و محدود می کند را رعایت نکنند ، کودکان در ابتدایی ترین دوران حیات خود گرفتار رفتار هایی می شوند که آنها را از گروه هم سالان خود جدا کرده و وارد عالمی می کند که ناهنجاری های فردی  و اجتماعی از ایشان  به راحتی صادر می شود .

یکی از عواملی که در بلوغ زود رس کودکان و انحراف پیدا کردن غریزه جنسی کودکان اثر بسزایی دارد رفتار های جنسی والدین با یکدیگر است .

در دین مبین اسلام به این امر توجه ویژه ای شده است ت آن اندازه که فرموده اند کوچکترین روابط زناشویی والدین باید از نظر کودکان ولو این که نوزاد باشند چنهان نگه داشته شود ،حضرت امام صادق ـ علیه السلام ـ به نقل از رسول خدا ـ صلی الله علیه وآله وسلم ـ فرموده است :

«وَ الَّذِی نَفْسِی بِیَدِهِ لَوْ أَنَ‏ رَجُلًا غَشِیَ‏ امْرَأَتَهُ وَ فِی الْبَیْتِ صَبِیٌّ مُسْتَیْقِظٌ یَرَاهُمَا وَ یَسْمَعُ کَلَامَهُمَا وَ نَفَسَهُمَا مَا أَفْلَحَ أَبَداً إِذَا کَانَ غُلَاماً کَانَ زَانِیاً أَوْ جَارِیَةً کَانَتْ زَانِیَةً »(الکافی (ط - الإسلامیة)، ج‏5، ص: 500) سوگند به آنکه جانم در دست اوست، اگر زن و شوهری در حال مباشرت باشند، و در خانه کودکی بیدار، ناظر عملشان و شنوای کلام و نفسشان باشد، آن کودک هرگز رستگار نخواهد شد؛ اگر پسربچه باشد، زانی، و اگر دختر بچه باشد، زانیه خواهد گردید

هم چنین حضرت در ادامه به تشریح سیره امام امام سجاد علیه السلام  پرداخته و می فرمایند :

 « کَانَ عَلِیُّ بْنُ الْحُسَیْنِ علیه السلام  إِذَا أَرَادَ أَنْ یَغْشَى أَهْلَهُ أَغْلَقَ الْبَابَ وَ أَرْخَى السُّتُورَ وَ أَخْرَجَ الْخَدَمَ.»(همان) امام علی بن الحسین علیهما السلام همواره هنگامی که اراده نزدیک شدن به اهل خویش را داشتند درب ها را بسته و پرده ها را رها کرده و خادم ها را مرخص می نمودند !

از این بیانات روشن می شود که رعایت مستوری  و پنهان بودن روابط زناشویی از مهمترین عوامل ایجاد عفت در فرزندان است

نباید فکر کرد که کودک در دوران نوزادی نمی فهمد و آشکار کردن روابط زناشویی در زمانی که او بیدار است اشکالی ندارد ، بلکه این هوشیاری و تاثیر اتفاقات اطراف روی خردسالان امری اثبات شده است ، نقل شده است که :

«سال‏هاى سال از حادثه مصیبت بار جنگ دوم جهانى گذشته بود. زنى فرانسوى به جراحى مغز احتیاج پیدا کرد. با این که آن زن آلمانى نمى‏ دانست، امّا وقتى چاقوى جراحى به رگى از مغز وى اصابت کرد، زن در حال بى ‏هوشى شروع به خواندن سرودى به زبان آلمانى نمود. چاقو را که از رگ برداشتند، خواندن سرود نیز قطع شد. تکرار این عمل تعجب پزشکان را در پى داشت.پس از تحقیقات فراوان، پرده از این راز برداشته شد: هنگام هجوم آلمان به فرانسه، این زن که در آن هنگام کودک خردسالى بیش نبوده، درخیابان شاهد سرودهایى بوده است که سربازان اشغالگر آلمانى مى ‏خوانده‏اند. این سرودها از آن هنگام در ضمیر ناخودآگاه وى محفوظ مانده بوده است و در این زمان جراحی بعد از سالیان سال آشکار شده است (کتاب خانواده در اسلام، ص 172 )

بر این اساس بر والدین ضروری است که در راستای تربیت جنسی کودکان خود از همان دوران ابتدایی حیات فرزند تمام تلاش خود را مبذول دارند تا راه آشنایی با ابتدایی ترین مسائل جنسی ولو به صورت نا خود آگاه را به روی فرزندان خود ببندند تا هنگامی که اقتضائات سنی  و محیطی برای این دست از آموزش ها برای ایشان فراهم شود .

  • احسان ثابت

اصول آموزش فرزندان 8-هم بازی شدن با کودکان


در مقاله قبلی بیان شد که لازم است کودکان را در امر بازی آزاد گذاشت تا آنها به هر نحو که خود صلاح دانسته و دوست دارند بازی کنند ، حتی انتخاب نوع بازی را نیز باید بر عهده خود آنان گذاشت  ، و بیان شد که این رفتار ها در سیره اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام نیز مشهود است و ایشان نیز در ارتباط با خردسالان به همین نحو رفتار می کردند و کودکان را در بازی خود کاملاً آزاد می گذاشتند و علاوه بر آن خود مبادرت به بازی با آنها می نمودند ، نقل شده است که  برخی اوقات  حسن و حسین  علیهما السلام   بر پشت پیامبر اکرم ـ صلی الله علیه وآله وسلم ـ سوار شده و می گفتند:

«حَلْ حَلْ؛ یعنی یاللّه برو!

 پیامبر نیز به ایشان می گفت:

 «نِعْمَ الْجَمَلُ جَمَلُکُما» (مناقب آل أبی طالب علیهم السلام (لابن شهرآشوب)، ج‏2، ص: 387)خوب شتری است، شتر شما!

یکی از تفریحاتی که معمولا کودکان با اُنس زیادی پیدا کرده و با انجام آن هیجان بسیاری به ایشان دست می دهد سوار شدن بر پشت والدین است لذا چنین عملی در ارتباط کودکان با پدران مرتب تکرار می شود؛ بنابر این والدین باید با صبر و حوصله زیاد بر این کار کودکان صبر کنند و از پرخاشگری با آنها پرهیز کنند تا مبادا روح لطیف کودکان آسیب ببیند .

مخصوصا هنگام نماز خواندن والدین کودکان دوست دارند بر پشت ایشان سوار شوند؛ از این رو والدین نباید با کودکان خشونت ورزند و آزادی شان را سلب کنند.

سیره  حضرت رسول اکرم ـ صلی الله علیه وآله وسلم  بر این بوده که از کنار چنین عملی به سادگی عبور می کردند؛ هر چند که در  محل اجتماع مردم اتفاق می افتاد ، عبدالله بن زبیر می گوید:

رسول خدا ـ صلی الله علیه وآله وسلم ـ را دیدم که حسن بن علی ـ علیه السلام  آمد و بر پشت حضرت رسول ـ صلی الله علیه وآله وسلم ـ که در حال سجده بود سوار شد، پیامبر نیز کاری به کارش نداشت تا آنکه خود فرود آمد. گاه نیز می آمد و پیامبر در حال رکوع بود. حضرت پاهایش را می گشود تا حسن علیه السلام  از یک طرف وارد و از طرف دیگر خارج شود .(بحار الأنوار (ط - بیروت)، ج‏43، ص: 317)

شاید فهم این کار پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله  برای ما بسیار سخت باشد اما از آن جا که مشارکت والدین در بازی کودکان نیازی جدی برای رشد و تکامل توانایی های فرزندان است و در ثبات شخصیت او تاثیر بسزایی دارد لازم است با او هم بازی شد و به همین دلیل بوده که رسول اکرم صلی الله علیه و آله  نیز خود را با کودکانشان هم عالم می کردند و می فرمودند :

«مَنْ کَانَ لَهُ صَبِیٌّ فَلْیَتَصَابَ‏ لَهُ‏.»( من لا یحضره الفقیه، ج‏3، ص: 484)هر که کودکی دارد باید با او رفتاری کودکانه داشته باشد. 

این رفتار های با ملاطفت والدین تا آخر عمر در ذهن کودکان باقی مانده و اخساس لذتی که از این مار به آنها دست می دهد در آینده جلوی بسیاری از نا هنجار یهای اجتماعی را در رابطه با آنان می گیرد ،

پس بیایید با کودکانمان دوستانه بازی کنیم

 

  • احسان ثابت

    آداب تادیب فرزندان - تشویق و تادیب

     

    کودک تا هفت سالگی معنی تشویق و تأدیب را درک نمی کند . تنها یک چیز باعث رشد و بالندگی او می شود و آن ابراز علاقه ی بیشتر و محبت به اوست، او باید تا هفت سالگی بازی کند، پس از آن پدر و مادر تکالیف دیگری نسبت به او دارند که باید به آنها بپردازند، در راستای این وظایف، جهت هدایت مستمرّ و حفظ و حراست او، دو روش موجود هست یکی راه تشویق است و دیگری راه تأدیب .

    تشویق وعده نیکو دادن و تادیب وعید و تهدید کردن است ، باید دقت کرد که این دو امر باید به صورت متعادل و بر اساس ساختار های شخصیتی فرزندان اعمال شوند و بایدمراقب بود که در هیچ کدام یک از این دو امر مهم افراط و تفریطی صورت نگیرد ، به عبارت دیگر باید به نحوی با کودکان رفتار کرد که در حالت خوف  و رجاء قرار گیرند و این حد به صورت متعادل حفظ شود .

    البته باید دوران تربیت فرزند را به خوبی شناسایی کرد چرا که اگر رفتار های تربیتی مربوط به دوره ها را به صورت نا صحیح اعمال کرد موجب ایجاد اثر معکوس می شود  ، در بیانات نورانی اهل بیت علیهم السلام به این دوره ها اشاره شده است :

    دوران تربیت کودک را پیشوایان اسلام، به سه دوره ی هفت ساله تقسیم کرده اند.

    امام صادق علیه السلام فرمود:

    «دِعْ إِبْنَک یلْعَبُ سَبْعَ سَنینَ، وَ یؤَدَّبُ سَبْعاً، وَ  أَلْزِمْهُ نَفْسَک سَبْعَ سِنینَ فَإِنْ أَفْلَحَ وَ إلاّ فَإِنَّهُ لاخَیرَ فِیهِ» (الکافی (ط - الإسلامیة)، ج‏6، ص: 46)بگذار فرزندت تا هفت سالگی بازی کند، و در هفت سال دوم او را پرورش و تأدیب کن، و در هفت سال سوم خود را بیشتر به او ملزم کن - یعنی بیشتر مواظبش باش - اگر اصلاح و رستگار شد چه بهتر، وگرنه پس از آن هیچ فایده ای ندارد و هیچ خیری در او نیست .

    مشاهه می شود که امام علیه السلام  تادیب را به هفت سال دوم و سوم اختصاص داده اند که در هفت سال اول القاءات و نظارت ها باید به صورت آمرانه و خیر خواهانه باشد و در هفت سال سوم باید بیشتر اهمیت به او داد و رفتارش را زیر نظر داشته و از او در مورد امور  مختلف مطالبه داشت ، اما اگر رفتار های تربیتی تا این سن جوابی نداشت از آن سن به بعد دیگر اثری نخواهد داشت .

    متاسفانه بسیاری از خانواده ها  بعد از این که فرزندانشان وارد دوره جوانی می شوند و سنشان بیش از بیست سال می شود با بروز اولین ناهنجاری های خطر ناک در آنان به فکر تربیت آنها می افتند و هر تلاشی که می کنند هیچ اثری ندارد ، ایشان متوجه این نکته نیستند که سن تربیت فرزندشان سپری شده است و قابلیت تغییر در آنها وجود ندارد ، اما اگر قبل از این دوران به فکر افتاده بودند و شرایط را برای تربیت ایشان آماده کرده بودند در زمان جوانی فرزندان  ثمره زحمت های خود را چشیده و با آرامش شاهد موفقیت میوه های زندگیشان بودند .

     

    خلاصه آن که والدین باید با حساسیت بسیار زیادی در امر تربیت فرزندانشان بکوشند و دوران آغازین تربیت به صورت جدی آنها از ابتدای دوران دبستان و

    با ورود کودک به هفت سالگی است ، این دوران بسیار سخت و دشواری برای  تربیت فرزندان است و زحمت های بسیاری بر والدین و مربیان ایجاد می کندچرا که این دوران زمان مدرسه رفتن و وارد شدن به جمع دوستان و گروه همسالان کودک است ، آن هم کودکانی که هرکدام فرهنگ، اخلاق، خلق و خوی متفاوتی دارند، و کودک با ورود به محیط های این چنینی در معرض هجوم فرهنگ و عوامل مختلفی قرار می گیرد و هر یک از این عوامل می تواند در خلق و خوی او تأثیر بگذارد، و اگر والدین اشراف کامل به او نداشته باشند، احتمال دارد زحمات پیشین آنها هدر رود. در اینجاست که وظیفه ی خطیر و مهم پدر و مادر و مربیان بیشتر شده و تشویق و تأدیب ضرورتش در این مواقع احساس می شود .

    باید پا به پای کودک حرکت کرده و هنگامی که از مدرسه به خانه بر می گردد بعد از استراحت و پرداختن به نیاز های جسمی اش با ملاطفت با او هم صحبت شده و از اتفاقاتی که در طول روز برایش پیش آمده سوال کرد  با حوصله به تمام آنها گوش کرد ، در این هنگام اگرمشاهده شد که کودک اقرار به کار اشتباهی کرد نباید با او به صورت انفعالی برخورد کنیم و سریعا او را مورد تهدید و مجازات قرار دهیم چرا که امکان دارد دیگر اتفاقات بیرون از خانه را به ما نگوید ، در این حالت لازم است از سر محبت و به صورت غیر مستقیم ضرر هایی که به آن فعل انجام شده تعلق می گیرد را به گوش زد کرده و داستانی از کسانی که گرفتار آن اعمال ناشایست بوده برایشان تعریف کنیم و عاقبت سوء آن رفتار ها را به آنها گوشزد کنیم .

    کودک ادراک دارد و خوب  و بد و سعادت و شقاوت را به خوبی درک می کند و اگر به صورت منطقی آسیب ه و عواقب سوء کار های بد به همراه داستان های واقعی مربوط به آن امور  به او گفته شود حتما در تصمیم گیری های او تاثیر گذار خواهد بود .

    این نوع تادیب کردن است که در روایات میراث نیکو شمرده شده است

    «خَیرُ ما وَرِّثَ الاَباءُ الاَبْناءَ الاَدبُ»(الکافی (ط - الإسلامیة)، ج‏8، ص: 150)بهترین ارثی که پدران برای فرزندان به جای می گذارند، ادب است.

     

     نه آن تادیبی که با ضرب  و شتم و انفعال همراه باشد ، این امر راه تادیب حیوانات است و با آن نمی توان انسان تربیت کرد 

  • احسان ثابت

راه های ابراز محبت به فرزندان 

 

اقدامات عملی در ابراز محبت به فرزندان 

 یکی از نیاز های اصلی افراد خانواده مخصوصا کودکان نیاز به محبت است ، اما بسیاری از والدین اطلاعی از راه های صحیح ابراز محبت به فرندان ندارند ، به همین دلیل در بسیاری موارد نارسایی های فکری  وروانی در زندگی کودکان بوجود می آید در حالیکه با راه کار های بسیار ساده می توان جلوی بسیاری از آنها را گرفت . در ذیل به برسی برخی راهکار ها و ابزار های ابراز محبت به کودکان می پردازیم :

 

با دقت در مجموعه روایات تربیتی که از ائمه اطهار علیهم السلام رسیده و هم چنین بر اساس رفتار هایی که از آن ذوات مقدسه به ثبت رسیده است مشاهده می شود که ایشان در رابطه با کودکان به امور خاصی توجه داشته اند که آن امور تاثیر بسزایی در رشد فکری  و معنوی ایشان داشته است ، برخی از آنها عبارت اند از :

  1. کلمات محبت آمیز گفتن
  2. روی زانو نشاندن
  3.  در آغوش گرفتن
  4.  بوسیدن
  5. سواری دادن
  6.  بعضی وقتها کنار کودکان خوابیدن
  7.  هدیه دادن
  8. بازی کردن
  9.  بر سر آنها دست نوازش کشیدن

این امور در بسیاری از روایات مورد توجه و تأکید قرار گرفته است که در ذیل به برخی از آنها اشاره می کنیم :

امیرالمؤمنین علیه السلام  وقتی می خواستند با فرزندانشان، به ویژه در سنین پایین سخن بگویند، از واژه «یا بُنیّ ، فرزندم» ، استفاده می کردند که حاکی از مهرآمیز بودن و نشان دادن مهر درونی به فرزندان بود که در نامه 31 نهج البلاغه که نامه ای به امام حسن علیه السلام  است این تعابیر مکرارا استفاده شده است .

هم چنین حضرت زهرا سلام الله علیها نیز با بیاناتی نغز و دل نشین فرزندانشان را مورد خطاب قرار داده و از الفاظی مانند « میوه دلم ، ثمرۀ فؤادی» استفاده می کردند که این تعابیر در حدیث کساء به ما رسیده است .

هم چنین بن عباس می گوید :

«کُنْتُ عِنْدَ النَّبِیِّ صلی الله علیه و آله وَ عَلَى فَخِذِهِ الْأَیْسَرِ ابْنُهُ إِبْرَاهِیمُ وَ عَلَى فَخِذِهِ الْأَیْمَنِ الْحُسَیْنُ بْنُ عَلِیٍّ وَ هُوَ تَارَةً یُقَبِّلُ هَذَا وَ تَارَةً یُقَبِّلُ هَذَا إِذْ هَبَطَ جَبْرَئِیلُ بِوَحْیٍ مِنْ رَبِّ الْعَالَمِینَ...» (مناقب آل أبی طالب علیهم السلام (لابن شهرآشوب)، ج‏4، ص: 81)من در حضور پیغمبر عالیقدر اسلام بودم، ابراهیم فرزند آن حضرت روى ران چپ و امام حسین روى ران راست آن بزرگوار بودند. پیامبر خدا گاهى حسین و گاهى ابراهیم را میبوسید در همین اثناء جبرئیل نازل شد و براى آن حضرت وحى آورد.....

مشاهده می شود که رسول اکرم صلی الله علیه و آله  به بوسیدن و در آغوش گرفتن کودکان توجه داشته اند

هم چنین امام علی علیه السلام  از خاطرات شیرین دوران کودکی خود زمانی که نزد رسول اکرم صلی الله علیه و آله   زندگی می کردند  چنین یاد می کند:

« وَضَعَنِی فِی  حِجْرِهِ وَ أَنَا وَلَدٌ یَضُمُّنِی إِلَى صَدْرِهِ وَ یَکْنُفُنِی فِی فِرَاشِهِ وَ یُمِسُّنِی جَسَدَهُ وَ یُشِمُّنِی عَرْفَهُ‏ وَ کَانَ یَمْضَغُ الشَّیْ‏ءَ ثُمَّ یُلْقِمُنِیه» (نهج البلاغة (للصبحی صالح)، ص: 300)زمان کودکى مرا در کنار خود پرورش داد، و به سینه‏اش مى‏ چسبانید، و در بسترش در آغوش مى ‏داشت، و تنش را بمن مى‏ مالید، و بوى خوش خویش را بمن مى‏ بویانید، و خوراکى جویده در دهان من می نهاد (چنانکه پدر نسبت به فرزند کند)

ما نیز باید با فرزندانمان این گونه رفتار کنیم تا ایشان خاطرات خوش در کنار ما بودن را با تمامی وجود و اعضاء و جوارحشان حس کنند . 

 

هعم چنین در رواتی این گونه آمده است که :

«کَانَ لِعَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ علیه السلام  ابْنٌ وَ بِنْتٌ فَقَبَّلَ الِابْنَ بَیْنَ یَدَیِ الْبِنْتِ فَقَالَتْ أَ تُحِبُّهُ یَا أَبَهْ قَالَ بَلَى قَالَتْ ظَنَنْتُ أَنَّکَ لَا تُحِبُّ أَحَداً مِنْ دُونِ اللَّهِ فَبَکَى ثُمَّ قَالَ الْحُبُّ لِلَّهِ وَ الشَّفَقَةُ لِلْأَوْلَادِ.»(مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل، ج‏15، ص: 171)

امیر المومنین علیه السلام  یک دختر  و چسری داشت ، روزی پیش روی دخترانش، پسر کوچک خود را  بوسیدند. دختر پرسید: آیا وی را خیلی دوست می دارید؟ امام فرمود: آری دخترم! دختر گفت: گمان می کردم که شما جز خداوند، کسی را دوست نمی دارید. امام گریست و فرمود: محبت برای خداست و شفقت و مهربانی و نرم خویی برای  فرزندان است .

هم چنین در روایتی دیگر این گونه وارد شده که یعلى العامرى، مى‏ گوید :

« یَعْلَى الْعَامِرِیِ‏ أَنَّهُ خَرَجَ مِنْ عِنْدِ رَسُولِ اللَّهِ ص إِلَى‏ طَعَامٍ دُعِیَ إِلَیْهِ فَإِذَا هُوَ بِحُسَیْنٍ ع یَلْعَبُ مَعَ الصِّبْیَانِ فَاسْتَقْبَلَهُ النَّبِیُّ ص أَمَامَ الْقَوْمِ ثُمَّ بَسَطَ یَدَیْهِ فَطَفَرَ الصَّبِیُّ هَاهُنَا مَرَّةً وَ هَاهُنَا مَرَّةً وَ جَعَلَ رَسُولُ اللَّهِ ص یُضَاحِکُهُ حَتَّى أَخَذَهُ فَجَعَلَ إِحْدَى یَدَیْهِ تَحْتَ ذَقَنِهِ وَ الْأُخْرَى تَحْتَ قَفَائِهِ وَ وَضَعَ فَاهُ عَلَى فِیهِ وَ قَبَّلَهُ ثُمَّ قَالَ حُسَیْنٌ مِنِّی وَ أَنَا مِنْ حُسَیْنٍ أَحَبَّ اللَّهُ مَنْ أَحَبَّ حُسَیْناً حُسَیْنٌ سِبْطٌ مِنَ الْأَسْبَاطِ(کامل الزیارات، النص، ص: 53) از محضر رسول خدا صلّى اللَّه علیه و آله و سلّم بیرون آمده و به صرف طعامى که مدعوّ بودم حاضر شدم در آن مجلس حضرت حسین علیه السّلام را دیدم که با اطفال بازى مى‏ کردند، پیامبر اکرم صلّى اللَّه علیه و آله و سلّم دو دست مبارک را باز کرده و او را به پیش خواندند، طفل (حضرت حسین علیه السّلام) شروع به پریدن به این طرف و آن طرف نمود و پیامبر صلّى اللَّه علیه و آله و سلّم از این حرکات مى‏خندیدند تا بالاخره او را گرفتند سپس یک دست مبارک را زیر چانه‏اش و دست دیگر را پشت سرش قرار داد و دهان مبارک را روى دهانش گذارد و او را بوسید و سپس فرمود: حسین از من و من از حسینم، خداوند دوست دارد کسى را که حسین را دوست دارد، حسین سبطى است از اسباط.

اقدامات گفتاری در ابراز محبت به فرزندان 

  • احسان ثابت