خادم الاسلام

پایگاهی برای نشر تعالیم اسلام

خادم الاسلام

پایگاهی برای نشر تعالیم اسلام

خادم الاسلام

آن چه خدا می خواهد را باید بدانیم ، این جا همان جاست!
جهان اسلام آقا زیاد دارد ، خدمتگذار می خواهد !
افتخار ما این است که خدمتگذار دین خدا هستیم !

خادم الاسلام را دنبال کنید .

آخرین نظرات
  • ۲۴ ارديبهشت ۹۸، ۱۳:۳۸ - حمدان مقدم
    احسنت
  • ۳۱ ارديبهشت ۹۶، ۲۲:۲۵ - یا حسین
    متشکرم
  • ۲۷ ارديبهشت ۹۶، ۱۴:۰۹ - زهرا باقری
    +++

۶۰ مطلب با موضوع «تربیت فرزند در سبک زندگی اسلامی :: آداب تربیت دینی» ثبت شده است

    نقش دوست در تربیت فرزند 2-تذکر آثار سوء دوست بد

     

    دوست تاثیر بسزایی در شخصیت و آینده فردی  و اجتماعی فرزندان دارد ، سنین  نوجوانی و جوانی دوره دوستیابی  و ارتباط با محیط اطراف برای فرزندان است  و ایشان میلی وصف ناپذیر برای ارتباط با دیگران مخصوصا گروه همسالان خود دارند ، از آن جا که ارتباط محافظت نشده در ارتباط فرزندان با افراد دیگر می تواند زندگی آنها را تهدید کند بر والدین لازم است تا به فرزندان خود در امر انتخاب دوست یاری رسانده و با نصیحت و خیر خواهی  و تذکر اموری  که در این امر ضروری هستند راه صحیح را به آنها معرفی کنند . بر این اساس اموری که لازم است در امر دوست یابی به فرزندان آموزش داده شود را بیان می کنیم :

     

    تذکر آثار سوء دوست بد

    باید به فرزندانمان بگوییم که :

    رفیق ناشایست در میان دوستان خوب، به میوه ای تشبیه شده است که در میان میوه های سالم در جعبه ای قرار دارد؛ همان طور که یک میوه کرم خورده و خراب می تواند میوه های زیادی را از بین ببرد، یک رفیق ناسالم نیز بسیاری از اطرافیان خود را به صفات و ویژگی های ناپسند خود متمایل می سازد.بنابر این باید در انتخاب دوست دقت بسیاری داشت ، حضرت علی علیه السلام نیز در این رابطه می فرماید:

    « مَنِ اتَّخَذَ أَخاً مِنْ غَیْرِ اخْتِبَارٍ أَلْجَأَهُ الِاضْطِرَارُ إِلَى مُرَافَقَةِ الْأَشْرَارِ »(غرر الحکم و درر الکلم، ص: 648)کسی که ناسنجیده با دیگران پیمان دوستی می بندد، ناچار باید به رفاقت اشرار و افراد فاسد تن در دهد.

    بنابر این ای فرزندم لازم است تا در انتخاب دوست دقت بسیاری به کار برده و هر فردی را به عنوان دوست برای خود انتخاب نکنی و اجازه ندهی که محبت و دوستی هر کسی به دلت راه پیدا کند ، اگر به این امور توجه نکردی و دوستی انسانهای نا اهل را انتخاب کردی هم در  دنیا و هم در آخرت گرفتار خواهی شد !

    چه بسیار انسانهای سالم که با هم نشینی دوستان بد سرمایه زندگی دنیایشان بر باد رفته و چه بسیار افراد معتادی که اولین بار مواد مخدر را از دست دوستان ناباب گرفته اند و چه بسیار انسانهایی که با وسوسه های دوستان ناسالم در دام گناه های بزرگی افتاده اند ، همان ها که در روز قیامت خدای متعال شرح حالشان را این گونه به تصویر کشیده است

     ﴿إِنَّ اَللّهَ لَعَنَ اَلْکافِرِینَ وَ أَعَدَّ لَهُمْ سَعِیراً* خالِدِینَ فِیها أَبَداً لا یَجِدُونَ وَلِیًّا وَ لا نَصِیراً *یَوْمَ تُقَلَّبُ وُجُوهُهُمْ فِی اَلنّارِ یَقُولُونَ یا لَیْتَنا أَطَعْنَا اَللّهَ وَ أَطَعْنَا اَلرَّسُولاَ* وَ قالُوا رَبَّنا إِنّا أَطَعْنا سادَتَنا وَ کُبَراءَنا فَأَضَلُّونَا اَلسَّبِیلاَ  (سوره أحزاب‏، آیه 64-67)   خداوند کافران را لعن کرده (و از رحمت خود دور داشته) و برای آنان آتش سوزاننده‌ای آماده نموده است،در حالی که همواره در آن تا ابد می‌مانند، و ولیّ و یاوری نخواهند یافت!در آن روز که صورتهای آنان در آتش (دوزخ) دگرگون خواهد شد (از کار خویش پشیمان می‌شوند و) می‌گویند: «ای کاش خدا و پیامبر را اطاعت کرده بودیم!»و می‌گویند: «پروردگارا! ما از سران و بزرگان خود اطاعت کردیم و ما را گمراه ساختند!

     

    این جا است که در قیامت دوستانی که بر اساس راهنمایی های خیرخواهان الهی انتخاب نشده اند به دشمنی و برائت از یکدیگر اقدام می کنند !

    ﴿ اَلْأَخِلاّءُ یَوْمَئِذٍ بَعْضُهُمْ لِبَعْضٍ عَدُوٌّ إِلاَّ اَلْمُتَّقِینَ   (سوره زخرف، آیه 67) دوستان در آن روز دشمن یکدیگرند، مگر پرهیزگاران!

     

    پس ای فرزندم بسیار مراقب باش که با چه کسی دوستی می کنی ! مبادا شیرینی و لذت های خیالی دوستی با نا اهلان تو را از عذاب های سخت و نفس گیر قیامت و رسوایی های این دنیایی اش غافل کند ، خوب فکر کن و ببین با چه کسی دوست می شوی ؟ آیا دوستت تو را به سوی بهشت میبرد یا به سوی جهنم ؟ دوستی با او موجب عزت و سربلندی تو در دنیا و آخرت می شود یا باعث سرافکندگی  و شرمندگی تو !!

     

     

     

     

     

  • احسان ثابت

پرورش عواطف در کودکان 

 

انسان موجودی دارای احساسات خاص و متعالی است ، خدای متعال نیاز به محبت را در فطرت انسان قرار داده است ، هم باید به او محبت شود و هم باید به دیگران محبت کند ، خدای متعال با امر به مدیریت این غریزه فطری در وجود انسان او را وادار می کند تا با نیروی عقل محبت های خود را تعالی ببخشد ، آن را از توجه دادن به عالم ماده به وجود های الهی متوجه کند و به خدا و خدا گونه ها محبت داشته باشد تا با این مدیریت محبت در درجات ایمان سیر کند تا برسد به جایی که فرمود :

﴿اَلَّذِینَ آمَنُوا أَشَدُّ حُبًّا لِلّهِ (سوره بقرة، آیه 165)  آنها که ایمان دارند، عشقشان به خدا، شدیدتر است. 

پس باید سرمایه فطری محبت را در مسیر تعالی قرار داد ، البته این فرایند مقدس ریشه در عوامل اختیاری  خانوادگی و اجتماعی داشته که تمامی آنها باید به خوبی محقق شوند تا شاهد آماده شدن بستری باشیم که در آن عاشقان خدا تربیت می شوند .

برای این که محبت انسان در مسیر تکامل قرار گیرد والدین باید از دوران کودکی نهال مقدس محبت الهی را در وجود او بکارند تا کودک بتواند در مسیر محبت الهی گام برداشته و محبتش بیشتر شود .

 بر اساس این مطالب باید دانست عواطف از مهم ترین محرکات انسان برای عمل است که از نخستین روزهای مرحله شیرخوارگی بروز یافته و به تدریج در طول سالهای عمر کودک که محیط اجتماعی اش گستره بیشتری پیدا می کند، به رشد خود ادامه می دهد.

محبت فرع بر علم و معرفت است و انسان به صورت ذاتی به اموری که کمالی در آنها وجود دارد محبت پیدا می کنند ، لذا اگر بخواهیم در کودکان نسبت به امری محبت ایجاد کنیم باید کمالاتی که در آن شی وجود دارد را به خوبی به ایشان معرفی و ارائه کنیم تا کودک بر اساس عقلانیت نسبت به یک امر محبت پیدا کند .

 

در ابتدا باید عواطف کودک را نسبت به اعضاء خانواده یعنی پدر  و مادر افزونی بخشید ،چون زمانی که کودک نسبت به والدین احساس محبت داشته باشد سخنان آنها را در تمامی امور با جان و دل می پذیرد و مسیر را برای رشد معنوی و مادی او فراهم می کند ، در این رابطه باید دانست که بهترین وسیله و راه رشد دادن عواطف کودک توسط والدین آن است که کودک احساس کند در دریای مهر و محبت پدر و مادر غوطه ور است و آنان تمام نیازهای مادی و معنوی او را فراهم می کنند  هنگامی که کودک به چنین احساسی دست یابد، بی گمان ارتباط عاطفی ای با منشأ این محبت و مهربانی؛ یعنی پدر و مادر پیدا می کند و اعتماد و اطاعتش نسبت به آنها بیشتر شده و به همین دلیل پذیرای افکار، مقاصد، خواسته ها و الگوهای آنان خواهد گردید.

به همین دلیل است که در سیره اهل بیت علیهم السلام مشاهده می شود که آن حضرات در محبت کردن به کودکان توجه ویژه ای داشته و همواره کودکان خود را می بوسیده اند و در رفع نیاز های آنها به خوبی تلاش می کرده اند .

 امام علی علیه السلام  از خاطرات شیرین دوران کودکی خود زمانی که نزد رسول اکرم صلی الله علیه و آله  زندگی می کردند  چنین یاد می کند:

« وَضَعَنِی فِی  حِجْرِهِ وَ أَنَا وَلَدٌ یَضُمُّنِی إِلَى صَدْرِهِ وَ یَکْنُفُنِی فِی فِرَاشِهِ وَ یُمِسُّنِی جَسَدَهُ وَ یُشِمُّنِی عَرْفَهُ‏ وَ کَانَ یَمْضَغُ الشَّیْ‏ءَ ثُمَّ یُلْقِمُنِیه» (نهج البلاغة (للصبحی صالح)، ص: 300)زمان کودکى مرا در کنار خود پرورش داد، و به سینه‏اش مى‏ چسبانید، و در بسترش در آغوش مى ‏داشت، و تنش را بمن مى‏ مالید، و بوى خوش خویش را بمن مى‏ بویانید، و خوراکى جویده در دهان من می نهاد (چنانکه پدر نسبت به فرزند کند)

 

که تمامی این رفتار ها برای تقویت محبت و تکامل بخشیدن آن صورت می گرفته است .

ما نیز باید راهی برای گسترش دایره محبت هایمان با فرزندانمان باشیم ، البته باید مراقب بود که از محبت افراطی پرهیز کرد که این محبت افراطی راه سعادت را به روی همه انسانها چه والدین و چه فرزندان می بندد و در آیات قرآن کریم و روایات به شدت از این محبت افراطی منع شده است .

وقتی والدین با محبت عادلانه و صحیح کودک را عاشق خود کردند  قدرت سلطه و نفوذ بر عواطف کودک را یافته، خواهند توانست آنها را به جهت صحیحی سوق داده و تجربیات و فعالیتهایش را ـ به ویژه در هنگام بازی ـ به فرمان خود بگیرند. در این صورت است که عمل پرورش و تهذیب عواطف کودک، هماهنگ با مفاهیم و ارزشهای شایسته به انجام می رسد و میان انواع مختلف عواطف درونی او تعادل و توازن برقرار می گردد.

 

مهم ترین عاطفه شایسته پرورش در کودک، عاطفه خداپرستی است. اگر کودک بدین باور برسد که خدای تعالی سرچشمه هر نعمت و احسان و بخششی است و اوست که نعمتهای جاودانی را در بهشت برای شایسته کرداران و فرمانبران اوامرش قرار داده، احساس محبت و اعتماد به خداوند و تقدیس او در وجودش بارور می شود.

همچنین وظیفه والدین است که عاطفه کودک را نسبت به رسول خدا ـ صلی الله علیه وآله وسلم ـ و دیگر پیامبران و اهل بیت ـ علیهم السلام ـ تقویت کنند و بهترین شیوه این کار حکایت هدفمندِ قصه زندگی آنهاست  ، که وقتی والدین آن داستانها را از سر محبت و با ایمان درونی به کودکان بیان کنند کودکان از سر محبتی که به والدین دارند آن داستان ها را باور کرده و به مرور زمان محبتشان به اولیاء الهی بیشتر می شوند .

«روش قصه گویی از بهترین روشهای پرورش عواطف است؛ به ویژه قصه هایی که با سطح ادراکی و قدرت عقلی کودک هماهنگ باشد.»

پس  بیایید برای کودکانمان با عشق داستان بگوییم .

  • احسان ثابت

    آداب تادیب فرزندان - تشویق و تادیب

     

    کودک تا هفت سالگی معنی تشویق و تأدیب را درک نمی کند . تنها یک چیز باعث رشد و بالندگی او می شود و آن ابراز علاقه ی بیشتر و محبت به اوست، او باید تا هفت سالگی بازی کند، پس از آن پدر و مادر تکالیف دیگری نسبت به او دارند که باید به آنها بپردازند، در راستای این وظایف، جهت هدایت مستمرّ و حفظ و حراست او، دو روش موجود هست یکی راه تشویق است و دیگری راه تأدیب .

    تشویق وعده نیکو دادن و تادیب وعید و تهدید کردن است ، باید دقت کرد که این دو امر باید به صورت متعادل و بر اساس ساختار های شخصیتی فرزندان اعمال شوند و بایدمراقب بود که در هیچ کدام یک از این دو امر مهم افراط و تفریطی صورت نگیرد ، به عبارت دیگر باید به نحوی با کودکان رفتار کرد که در حالت خوف  و رجاء قرار گیرند و این حد به صورت متعادل حفظ شود .

    البته باید دوران تربیت فرزند را به خوبی شناسایی کرد چرا که اگر رفتار های تربیتی مربوط به دوره ها را به صورت نا صحیح اعمال کرد موجب ایجاد اثر معکوس می شود  ، در بیانات نورانی اهل بیت علیهم السلام به این دوره ها اشاره شده است :

    دوران تربیت کودک را پیشوایان اسلام، به سه دوره ی هفت ساله تقسیم کرده اند.

    امام صادق علیه السلام فرمود:

    «دِعْ إِبْنَک یلْعَبُ سَبْعَ سَنینَ، وَ یؤَدَّبُ سَبْعاً، وَ  أَلْزِمْهُ نَفْسَک سَبْعَ سِنینَ فَإِنْ أَفْلَحَ وَ إلاّ فَإِنَّهُ لاخَیرَ فِیهِ» (الکافی (ط - الإسلامیة)، ج‏6، ص: 46)بگذار فرزندت تا هفت سالگی بازی کند، و در هفت سال دوم او را پرورش و تأدیب کن، و در هفت سال سوم خود را بیشتر به او ملزم کن - یعنی بیشتر مواظبش باش - اگر اصلاح و رستگار شد چه بهتر، وگرنه پس از آن هیچ فایده ای ندارد و هیچ خیری در او نیست .

    مشاهه می شود که امام علیه السلام  تادیب را به هفت سال دوم و سوم اختصاص داده اند که در هفت سال اول القاءات و نظارت ها باید به صورت آمرانه و خیر خواهانه باشد و در هفت سال سوم باید بیشتر اهمیت به او داد و رفتارش را زیر نظر داشته و از او در مورد امور  مختلف مطالبه داشت ، اما اگر رفتار های تربیتی تا این سن جوابی نداشت از آن سن به بعد دیگر اثری نخواهد داشت .

    متاسفانه بسیاری از خانواده ها  بعد از این که فرزندانشان وارد دوره جوانی می شوند و سنشان بیش از بیست سال می شود با بروز اولین ناهنجاری های خطر ناک در آنان به فکر تربیت آنها می افتند و هر تلاشی که می کنند هیچ اثری ندارد ، ایشان متوجه این نکته نیستند که سن تربیت فرزندشان سپری شده است و قابلیت تغییر در آنها وجود ندارد ، اما اگر قبل از این دوران به فکر افتاده بودند و شرایط را برای تربیت ایشان آماده کرده بودند در زمان جوانی فرزندان  ثمره زحمت های خود را چشیده و با آرامش شاهد موفقیت میوه های زندگیشان بودند .

     

    خلاصه آن که والدین باید با حساسیت بسیار زیادی در امر تربیت فرزندانشان بکوشند و دوران آغازین تربیت به صورت جدی آنها از ابتدای دوران دبستان و

    با ورود کودک به هفت سالگی است ، این دوران بسیار سخت و دشواری برای  تربیت فرزندان است و زحمت های بسیاری بر والدین و مربیان ایجاد می کندچرا که این دوران زمان مدرسه رفتن و وارد شدن به جمع دوستان و گروه همسالان کودک است ، آن هم کودکانی که هرکدام فرهنگ، اخلاق، خلق و خوی متفاوتی دارند، و کودک با ورود به محیط های این چنینی در معرض هجوم فرهنگ و عوامل مختلفی قرار می گیرد و هر یک از این عوامل می تواند در خلق و خوی او تأثیر بگذارد، و اگر والدین اشراف کامل به او نداشته باشند، احتمال دارد زحمات پیشین آنها هدر رود. در اینجاست که وظیفه ی خطیر و مهم پدر و مادر و مربیان بیشتر شده و تشویق و تأدیب ضرورتش در این مواقع احساس می شود .

    باید پا به پای کودک حرکت کرده و هنگامی که از مدرسه به خانه بر می گردد بعد از استراحت و پرداختن به نیاز های جسمی اش با ملاطفت با او هم صحبت شده و از اتفاقاتی که در طول روز برایش پیش آمده سوال کرد  با حوصله به تمام آنها گوش کرد ، در این هنگام اگرمشاهده شد که کودک اقرار به کار اشتباهی کرد نباید با او به صورت انفعالی برخورد کنیم و سریعا او را مورد تهدید و مجازات قرار دهیم چرا که امکان دارد دیگر اتفاقات بیرون از خانه را به ما نگوید ، در این حالت لازم است از سر محبت و به صورت غیر مستقیم ضرر هایی که به آن فعل انجام شده تعلق می گیرد را به گوش زد کرده و داستانی از کسانی که گرفتار آن اعمال ناشایست بوده برایشان تعریف کنیم و عاقبت سوء آن رفتار ها را به آنها گوشزد کنیم .

    کودک ادراک دارد و خوب  و بد و سعادت و شقاوت را به خوبی درک می کند و اگر به صورت منطقی آسیب ه و عواقب سوء کار های بد به همراه داستان های واقعی مربوط به آن امور  به او گفته شود حتما در تصمیم گیری های او تاثیر گذار خواهد بود .

    این نوع تادیب کردن است که در روایات میراث نیکو شمرده شده است

    «خَیرُ ما وَرِّثَ الاَباءُ الاَبْناءَ الاَدبُ»(الکافی (ط - الإسلامیة)، ج‏8، ص: 150)بهترین ارثی که پدران برای فرزندان به جای می گذارند، ادب است.

     

     نه آن تادیبی که با ضرب  و شتم و انفعال همراه باشد ، این امر راه تادیب حیوانات است و با آن نمی توان انسان تربیت کرد 

  • احسان ثابت

راه های ابراز محبت به فرزندان 

 

اقدامات عملی در ابراز محبت به فرزندان 

 یکی از نیاز های اصلی افراد خانواده مخصوصا کودکان نیاز به محبت است ، اما بسیاری از والدین اطلاعی از راه های صحیح ابراز محبت به فرندان ندارند ، به همین دلیل در بسیاری موارد نارسایی های فکری  وروانی در زندگی کودکان بوجود می آید در حالیکه با راه کار های بسیار ساده می توان جلوی بسیاری از آنها را گرفت . در ذیل به برسی برخی راهکار ها و ابزار های ابراز محبت به کودکان می پردازیم :

 

با دقت در مجموعه روایات تربیتی که از ائمه اطهار علیهم السلام رسیده و هم چنین بر اساس رفتار هایی که از آن ذوات مقدسه به ثبت رسیده است مشاهده می شود که ایشان در رابطه با کودکان به امور خاصی توجه داشته اند که آن امور تاثیر بسزایی در رشد فکری  و معنوی ایشان داشته است ، برخی از آنها عبارت اند از :

  1. کلمات محبت آمیز گفتن
  2. روی زانو نشاندن
  3.  در آغوش گرفتن
  4.  بوسیدن
  5. سواری دادن
  6.  بعضی وقتها کنار کودکان خوابیدن
  7.  هدیه دادن
  8. بازی کردن
  9.  بر سر آنها دست نوازش کشیدن

این امور در بسیاری از روایات مورد توجه و تأکید قرار گرفته است که در ذیل به برخی از آنها اشاره می کنیم :

امیرالمؤمنین علیه السلام  وقتی می خواستند با فرزندانشان، به ویژه در سنین پایین سخن بگویند، از واژه «یا بُنیّ ، فرزندم» ، استفاده می کردند که حاکی از مهرآمیز بودن و نشان دادن مهر درونی به فرزندان بود که در نامه 31 نهج البلاغه که نامه ای به امام حسن علیه السلام  است این تعابیر مکرارا استفاده شده است .

هم چنین حضرت زهرا سلام الله علیها نیز با بیاناتی نغز و دل نشین فرزندانشان را مورد خطاب قرار داده و از الفاظی مانند « میوه دلم ، ثمرۀ فؤادی» استفاده می کردند که این تعابیر در حدیث کساء به ما رسیده است .

هم چنین بن عباس می گوید :

«کُنْتُ عِنْدَ النَّبِیِّ صلی الله علیه و آله وَ عَلَى فَخِذِهِ الْأَیْسَرِ ابْنُهُ إِبْرَاهِیمُ وَ عَلَى فَخِذِهِ الْأَیْمَنِ الْحُسَیْنُ بْنُ عَلِیٍّ وَ هُوَ تَارَةً یُقَبِّلُ هَذَا وَ تَارَةً یُقَبِّلُ هَذَا إِذْ هَبَطَ جَبْرَئِیلُ بِوَحْیٍ مِنْ رَبِّ الْعَالَمِینَ...» (مناقب آل أبی طالب علیهم السلام (لابن شهرآشوب)، ج‏4، ص: 81)من در حضور پیغمبر عالیقدر اسلام بودم، ابراهیم فرزند آن حضرت روى ران چپ و امام حسین روى ران راست آن بزرگوار بودند. پیامبر خدا گاهى حسین و گاهى ابراهیم را میبوسید در همین اثناء جبرئیل نازل شد و براى آن حضرت وحى آورد.....

مشاهده می شود که رسول اکرم صلی الله علیه و آله  به بوسیدن و در آغوش گرفتن کودکان توجه داشته اند

هم چنین امام علی علیه السلام  از خاطرات شیرین دوران کودکی خود زمانی که نزد رسول اکرم صلی الله علیه و آله   زندگی می کردند  چنین یاد می کند:

« وَضَعَنِی فِی  حِجْرِهِ وَ أَنَا وَلَدٌ یَضُمُّنِی إِلَى صَدْرِهِ وَ یَکْنُفُنِی فِی فِرَاشِهِ وَ یُمِسُّنِی جَسَدَهُ وَ یُشِمُّنِی عَرْفَهُ‏ وَ کَانَ یَمْضَغُ الشَّیْ‏ءَ ثُمَّ یُلْقِمُنِیه» (نهج البلاغة (للصبحی صالح)، ص: 300)زمان کودکى مرا در کنار خود پرورش داد، و به سینه‏اش مى‏ چسبانید، و در بسترش در آغوش مى ‏داشت، و تنش را بمن مى‏ مالید، و بوى خوش خویش را بمن مى‏ بویانید، و خوراکى جویده در دهان من می نهاد (چنانکه پدر نسبت به فرزند کند)

ما نیز باید با فرزندانمان این گونه رفتار کنیم تا ایشان خاطرات خوش در کنار ما بودن را با تمامی وجود و اعضاء و جوارحشان حس کنند . 

 

هعم چنین در رواتی این گونه آمده است که :

«کَانَ لِعَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ علیه السلام  ابْنٌ وَ بِنْتٌ فَقَبَّلَ الِابْنَ بَیْنَ یَدَیِ الْبِنْتِ فَقَالَتْ أَ تُحِبُّهُ یَا أَبَهْ قَالَ بَلَى قَالَتْ ظَنَنْتُ أَنَّکَ لَا تُحِبُّ أَحَداً مِنْ دُونِ اللَّهِ فَبَکَى ثُمَّ قَالَ الْحُبُّ لِلَّهِ وَ الشَّفَقَةُ لِلْأَوْلَادِ.»(مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل، ج‏15، ص: 171)

امیر المومنین علیه السلام  یک دختر  و چسری داشت ، روزی پیش روی دخترانش، پسر کوچک خود را  بوسیدند. دختر پرسید: آیا وی را خیلی دوست می دارید؟ امام فرمود: آری دخترم! دختر گفت: گمان می کردم که شما جز خداوند، کسی را دوست نمی دارید. امام گریست و فرمود: محبت برای خداست و شفقت و مهربانی و نرم خویی برای  فرزندان است .

هم چنین در روایتی دیگر این گونه وارد شده که یعلى العامرى، مى‏ گوید :

« یَعْلَى الْعَامِرِیِ‏ أَنَّهُ خَرَجَ مِنْ عِنْدِ رَسُولِ اللَّهِ ص إِلَى‏ طَعَامٍ دُعِیَ إِلَیْهِ فَإِذَا هُوَ بِحُسَیْنٍ ع یَلْعَبُ مَعَ الصِّبْیَانِ فَاسْتَقْبَلَهُ النَّبِیُّ ص أَمَامَ الْقَوْمِ ثُمَّ بَسَطَ یَدَیْهِ فَطَفَرَ الصَّبِیُّ هَاهُنَا مَرَّةً وَ هَاهُنَا مَرَّةً وَ جَعَلَ رَسُولُ اللَّهِ ص یُضَاحِکُهُ حَتَّى أَخَذَهُ فَجَعَلَ إِحْدَى یَدَیْهِ تَحْتَ ذَقَنِهِ وَ الْأُخْرَى تَحْتَ قَفَائِهِ وَ وَضَعَ فَاهُ عَلَى فِیهِ وَ قَبَّلَهُ ثُمَّ قَالَ حُسَیْنٌ مِنِّی وَ أَنَا مِنْ حُسَیْنٍ أَحَبَّ اللَّهُ مَنْ أَحَبَّ حُسَیْناً حُسَیْنٌ سِبْطٌ مِنَ الْأَسْبَاطِ(کامل الزیارات، النص، ص: 53) از محضر رسول خدا صلّى اللَّه علیه و آله و سلّم بیرون آمده و به صرف طعامى که مدعوّ بودم حاضر شدم در آن مجلس حضرت حسین علیه السّلام را دیدم که با اطفال بازى مى‏ کردند، پیامبر اکرم صلّى اللَّه علیه و آله و سلّم دو دست مبارک را باز کرده و او را به پیش خواندند، طفل (حضرت حسین علیه السّلام) شروع به پریدن به این طرف و آن طرف نمود و پیامبر صلّى اللَّه علیه و آله و سلّم از این حرکات مى‏خندیدند تا بالاخره او را گرفتند سپس یک دست مبارک را زیر چانه‏اش و دست دیگر را پشت سرش قرار داد و دهان مبارک را روى دهانش گذارد و او را بوسید و سپس فرمود: حسین از من و من از حسینم، خداوند دوست دارد کسى را که حسین را دوست دارد، حسین سبطى است از اسباط.

اقدامات گفتاری در ابراز محبت به فرزندان 

  • احسان ثابت

ضرورت آموزش تعالیم قرآنی به فرزندان

 در کلمات اهل بیت علیهم السلام مراحل آموزش فرزندان آمده است :   

«الْغُلَامُ‏ یَلْعَبُ‏ سَبْعَ‏ سِنِینَ‏ وَ یَتَعَلَّمُ الْکِتَابَ سَبْعَ سِنِینَ وَ یَتَعَلَّمُ الْحَلَالَ وَ الْحَرَامَ سَبْعَ سِنِینَ.» (الکافی (ط - الإسلامیة)، ج‏6، ص: 47) امام صادق علیه السلام  می فرمایند : کودک تا هفت سال بازی می کند ، پس از آن هفت سال به او نوشتن و پس از آن قرآن و احکام آموزش بدهید .

دراین حدیث به صراحت  آموزش قرآن و احکام حلال و حرام به فرزندان بیان شده است ، فهمیده می شود که در هفت سال دوم زندگی کودک که دوره آموزش است ضرورت دارد محور آموزش معارف قرآنی باشد و در کنار آن مطالب دیگر نیز به کودکان آموزش داده شود . اما متاسفانه در عصر حاضر اکثر افراد از این امر مهم در غفلت اند ، در همین زمینه از پیغمبر اکرم صلی الله علیه وآله روایت شده که فرمودند :

« وَیْلٌ‏ لِأَطْفَالِ‏ آخِرِ الزَّمَانِ‏ مِنْ‏ آبَائِهِمْ‏ فَقِیلَ یَا رَسُولَ اللَّهِ مِنْ آبَائِهِمُ الْمُشْرِکِینَ فَقَالَ لَا مِنْ آبَائِهِمُ الْمُؤْمِنِینَ لَا یُعَلِّمُونَهُمْ شَیْئاً مِنَ الْفَرَائِضِ وَ إِذَا تَعَلَّمُوا أَوْلَادُهُمْ مَنَعُوهُمْ وَ رَضُوا عَنْهُمْ بِعَرَضٍ یَسِیرٍ مِنَ الدُّنْیَا فَأَنَا مِنْهُمْ بَرِی‏ءٌ وَ هُمْ مِنِّی بِرَاءٌ.»( مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل، ج‏15، ص: 164) وای بر فرزندان آخر الزمان از دست پدرانشان . سؤال شد از پدران مشرک آنها ؟ فرمودند : نه ، ازپدران مؤمن آنها که به آنها واجبات و حلال و حرام دین را نمی آموزند و از یادگیری آنها جلوگیری می کنند و تنها به کامیابی های دنیوی آنها راضی اند ، من از آنها بیزارم و آنها از من .

پس باید به این امر مهم یعنی آموزش قرآنی و بر اساس تعالیم الهی به فرزندان توجه ویژه داشت چرا که زیربنای تمامی دورانهای زندگی کودکان دوران خردسالی ایشان و آموزشی که در آن می بینند می باشد ، حال اگر معارف  و تعالیمی که می آموزند بر اساس معارف حقّه ی الهیه باشد زندگی ایشان به سوی تعالی و اگر تعالیم مسموم و ناسالم به آنها ارائه شود مسیر حیاتشان به سوی تاریکی خواهد بود .

امام صادق علیه السلام  در مورد تاثیر قرائت قرآن بر روی جوانان و خردسالان در بیانی نورانی کی فرمایند :

«مَنْ قَرَأَ الْقُرْآنَ وَ هُوَ شَابٌّ مُؤْمِنٌ اخْتَلَطَ الْقُرْآنُ‏ بِلَحْمِهِ‏ وَ دَمِهِ وَ جَعَلَهُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ مَعَ السَّفَرَةِ الْکِرَامِ الْبَرَرَةِ وَ کَانَ الْقُرْآنُ حَجِیزاً عَنْهُ یَوْمَ الْقِیَامَةِ یَقُولُ یَا رَبِّ إِنَّ کُلَّ عَامِلٍ قَدْ أَصَابَ أَجْرَ عَمَلِهِ غَیْرَ عَامِلِی فَبَلِّغْ بِهِ أَکْرَمَ عَطَایَاکَ قَالَ‏ فَیَکْسُوهُ اللَّهُ الْعَزِیزُ الْجَبَّارُ حُلَّتَیْنِ مِنْ حُلَلِ الْجَنَّةِ وَ یُوضَعُ عَلَى رَأْسِهِ تَاجُ الْکَرَامَةِ ثُمَّ یُقَالُ لَهُ هَلْ أَرْضَیْنَاکَ فِیهِ فَیَقُولُ الْقُرْآنُ یَا رَبِّ قَدْ کُنْتُ أَرْغَبُ لَهُ فِیمَا هُوَ أَفْضَلُ مِنْ هَذَا فَیُعْطَى الْأَمْنَ بِیَمِینِهِ وَ الْخُلْدَ بِیَسَارِهِ ثُمَّ یَدْخُلُ الْجَنَّةَ فَیُقَالُ لَهُ اقْرَأْ وَ اصْعَدْ دَرَجَةً ثُمَّ یُقَالُ لَهُ هَلْ بَلَّغْنَا بِهِ وَ أَرْضَیْنَاکَ فَیَقُولُ نَعَمْ قَالَ وَ مَنْ قَرَأَهُ کَثِیراً وَ تَعَاهَدَهُ بِمَشَقَّةٍ مِنْ شِدَّةِ حِفْظِهِ أَعْطَاهُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ أَجْرَ هَذَا مَرَّتَیْنِ.»( الکافی (ط - الإسلامیة)، ج‏2، ص: 603) هر که در حال جوانى قرآن بخواند و با ایمان هم باشد قرآن با گوشت و خونش بیامیزد، و خداى عز و جل او را با فرشتگان پیغام برنده و نیکرفتارش رفیق کند، و قرآن براى او در روز قیامت پرده و مانعى از آتش باشد و گوید: بار پروردگارا هر کارگرى بمزد کار خویشتن‏ رسیده جز کارگر من، پس گرامى‏ترین عطاهاى خود را باو برسان، فرمود: پس خداى عزیز و جبار دو جامه از جامه‏هاى بهشتى باو بپوشاند و بر سرش تاج کرامت نهاده شود، سپس بقرآن گفته شود: آیا ما تو را در باره این شخص خشنود کردیم؟ قرآن گوید: بار پروردگارا من برتر از این در باره او میل داشتم، پس نامه امان (از دوزخ را) بدست راستش دهند، و فرمان جاویدان ماندن در بهشت را در دست چپش گذارند و وارد بهشت گردد، پس باو گفته شود: بخوان (قرآن را) و یکدرجه بالا برو، سپس بقرآن گویند: آیا آنچه تو خواستى باو رساندیم و تو را خشنود کردیم؟ گوید: آرى، حضرت فرمود: هر کس قرآن را بسیار بخواند و با اینکه حفظ آن (بر او) دشوار است آن را بذهن خویش بسپارد خداى عز و جل دو بار پاداش آن را باو بدهد.

حال اگر  پدران و مادران دلسوز دوست دارند فرزندانشان از این همه عنایات عظیم الهی در دنیا و آخرت بهره مند شوند لازم است برنامه ای برای آموزش تعالیم قرآنی و الهی تنظیم نمایند . 

  • احسان ثابت

    اصول آموزش فرزندان 3 بازی با کودکان 

    در بخش قبلی بیان شد که در  مجموعه تعالیم بیان شده از سوی اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام که در  آن به دوره های زمانی آموزش کودکان اشاره شده است این دوره های آموزشی به سه بازه تقسیم شده اند :

  1. دوران آقایی که باید در آن به بازی پرداخته و هر چه می خواهد فراهم شود
  2. دوران وزارت که ما برخی مسئولیت ها بر عهده او گذاشته می شود
  3. دوران کارگری  و خدمت که باید او را به کارهای عملی گماشت و از او کار کشید 

در دوران اول که دوران آقایی فرزندان است که هفت سال زندگی ایشان است بر والدین لازم است که کودکان را از روی حکمت به بازی بگیرند ، این که بازی در شکل گیری شخصیت ایشان تاثیر دارد لذا در رابطه با بازی کودکان لازم است به چند نکته توجه شود :

  1. والدین باید با کودکان بازی کنند
  • لازم است خود والدین با کودکان بازی کنند تا اولا انرزی های ایشان تخلیه شود و گاه و بیگاه دچار اختلال رفتاری نشوند چرا که برخی از اختلال های رفتاری در کودکان به علت تخلیه نا صحیح انرژی های ایشان است ، کودکی که بازی نکند خواب او نا منظم و دیر وقت خواهد بود ، بعد از مدتی افسره شده و نمی تواند با هم سالان خود به خوبی ارتباط پیدا کند و اعتماد به نفس خود را از دست داده و خلاقیت هایش سرکوب می شود و به فعلیت نمی رسد .
  • همچنین لازم است خود والدین با فرزندان بازی کنند تا چرا که با این کار احساس لذتی به فرزند دست می دهد که موجب تقویت  ارتباط فرزند با والدین می شد و مهر  و عطوفت او با ایشان بیشتر می شود و در مراحل بعدی تربیت فرزند بیشتر به والدین اعتماد کرده و به حرفشان بهتر گوش می دهد .  از همین رو است که رسول اکرم صلی الله علیه و آله  در بیانی نورانی می فرمایند :

«مَن کانَ عِندَهُ صَبِیٌّ فلْیَتَصابَ لَهُ.»( من لا یحضره الفقیه، ج‏3، ص: 483) هر کس کودکى دارد، باید با او کودکانه رفتار کند

و خود ایشان نیز به این بیان عمل می کردند از جابر نقل شده است که:

« دَخَلتُ علَى النَّبیِّ صلى الله علیه و آله والحَسَنُ والحُسَینُ علیهما السلام على‏ ظَهرِهِ وهُو یَجثو لَهُما ویَقولُ: نِعمَ الجَمَلُ جَمَلُکُما، ونِعمَ العِدلانِ أنتُما.»( بحار الأنوار (ط - بیروت)، ج‏43، ص: 285)  بر پیامبر صلى الله علیه و آله وارد شدم. دیدم که حسن و حسین علیهما السلام بر پشت آن حضرت سوارند و پیامبر براى آنان زانو زده و خم شده است و مى‏فرماید: چه شتر خوبى دارید و چه بار خوبى هستید شما!

  1.  قرار دادن وسائل بازی مناسب در اختیار کودکان  ،

لازم است والدین توجه داشته باشند که کودکان با چه چیزی و با چه کسانی بازی می کنند ، اسباب  و وسائل بازی تاثیر بسیاری در شکل گیری شخصیت فرزندان ایفاء می کند ، کودکانی که با ابزارهای لطیف و حساس بازی می کنند معمولا در آینده روحیه آنها لطیف و احساسی خواهد شد و کودکانی که با ابزار های خشن بازی می کنند شخصیت پرخاشگر و پر هیجان خواهند داشت و این امر بدیلی تاثیر  و قرار گرفتن در جو آن اسباب بازی است . هم چنین بازی کردن با برخی وسائل می تواند مقدمات سلحشوری  و شجاعت کودکان را فراهم سازد ، از همین رواست که در تعالیم اسلامی وقتی سخن از تعلیم مهارت به فرزندان پیش می آید تعلیم شنا  و تیر اندازی مطرح می شود :

 «عَلِّموا أولادَکُم السِّباحَةَ والرِّمایَةَ».( الکافی (ط - الإسلامیة)، ج‏6، ص: 47)پیامبر خدا صلى الله علیه و آله: به کودکان خود شنا و تیراندازى یاد دهید.

و در روایتی دیگر علت آن را این گونه بیان می فرمایند :

«عَلِّموا بَنیکُم الرَّمیَ؛ فإنّهُ نِکایَةُ العَدُوِّ». ( نهج الفصاحة ،ص: 568) پسران خود را تیراندازى بیاموزید؛ زیرا موجب پیروزى یافتن بر دشمن است.

هر چند که این روایت به مورد خاصی اختصاص دارد اما نکته مهم این است که همین تیر اندازی موجب سلحشوری  و شجاعت فرزندان می شود .

  • احسان ثابت

نام های منتخب

 

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ‌ 

 

یکی از مباحثی که بسیار اهمیت دارد انتخاب نام برای فرزندان است ، در مقالات قبلی به اهمیت نامگذاری الهی و تاثیر نام ها در شخصیت  فرزندان اشاره شد ، اما مطلبی که مهم است این است که  در مقام عمل از چه نام هایی می توان استفاده نمود ، به عبارت دیگر چه نام هایی شایسته هستند تا آنها را بر فرزندان خود بگذاریم ، در پاسخ به این سوال لازم است به امور زیل توجه شود

 

نام انبیاء الهی 

 

امام باقر علیه السلام در بیانی نورانی فرمود:

« أَصْدَقُ الْأَسْمَاءِ مَا سُمِّیَ بِالْعُبُودِیَّةِ وَ خَیْرُهَا أَسْمَاءُ الْأَنْبِیَاءِ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَیْهِمْ»( معانی الأخبار، النص، ص:146)  صحیح ‏ترین نامها آن است که نشانى از بندگى خدا در آن باشد، (مانند عبد اللَّه) و نیکوترین نامها، اسامى پیامبران است (صلوات اللَّه علیهم اجمعین).

با این بیان اهمیت و ارزش نام گذاری بر اساس نام انبیاء الهی روشن می شود ، چرا که ایشان انسانهایی هستند که خدای متعال ایشان را دوست دارد و هم چنین دوست دارد نام ایشان در دنیا و در بین انسانها باقی بماند . بنابر این شایسه است نام انبیاء الهی را بر فرزندان خود بگذاریم :

 چه زیبا هستند این اسماء :

«محمد» ، «ابراهیم» ، «نوح» ، «موسی » ، «عیسی » ، «روح الله» ، «یعقوب» ،«اسماعیل» ، «صالح» ، «هود»

 

نام اهل بیت علیهم السلام بهترین نام ها

در روایات اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام تاکیر بسیار زیادی بر انتخاب نام محمد و نام سائر ائمه علیهم السلام  برای فرزندان شده است  تا جایی که خود ایشان نیز دائما به این مطلب توجه ویژه ای داشته و بدان عمل میکرده اند :

امام صادق علیه السلام فرمود   :

« لَا یُولَدُ لَنَا وَلَدٌ إِلَّا سَمَّیْنَاهُ‏ مُحَمَّداً فَإِذَا مَضَى لَنَا سَبْعَةُ أَیَّامٍ فَإِنْ شِئْنَا غَیَّرْنَا وَ إِنْ شِئْنَا تَرَکْنَا.»(الکافی (ط - الإسلامیة)، ج‏6، ص: 19) هیچ فرزندى از ما متولد نمى ‏شود جز آنکه نام او را محمد مى‏گذاریم و وقتى هفت روز گذشت اگر خواستیم اسم او را تغییر مى‏ دهیم و الّا بر همان اسم باقى مى ‏گذاریم‏ .

هم چنین از خود حضر رسول اکرم صلی الله علیه و آله نقل شده است که فرمود :

«مَنْ وُلِدَ لَهُ أَرْبَعَةُ أَوْلَادٍ وَ لَمْ یُسَمِّ أَحَدَهُمْ بِاسْمِی فَقَدْ جَفَانِی»(الکافی (ط - الإسلامیة)، ج‏6، ص: 19) هر که چهار فرزند برای او متولد شود و یکی از آنها را به نام من نگذارد در حق من جفا کرده است

بر اساس فهمیده می شود که دردرجه اول بهترین نامی که شایسته است بر فرزندان گذاشته شود نام محمد و ترکیب هایی از آن است ، هم چون « محمد علی » «محمد حسن » ، «محمد حسین » ، «محمد باقر» ، «محمد جعفر» ، «محمد رضا» ، « محمد مهدی» که همه این اسامی مصادیقی از نام شریف رسول اکرم صلی الله علیه و آله  هستند و حدیث شریف نیز شامل آنها می شود .

البته این خصوصیت در نام تمامی اهل بیت علیهم السلام وجود دارد چرا که تمامی آن وجود های مقدس به منزله یک حقیقت هستند و ارزش  و اهمیت و مقام ایشان با یکدیگر تفاوتی ندارد لذا نام گذاری فرزندان به نام هر یک از آن ذوات مقدسه مانند هم است . در روایتی این چنین وارد شده است : 

شخصی به امام صادق علیه السلام  گفت :

« قِیلَ لِأَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام  جُعِلْتُ فِدَاکَ إِنَّا نُسَمِّی بِأَسْمَائِکُمْ وَ أَسْمَاءِ آبَائِکُمْ فَیَنْفَعُنَا ذَلِکَ فَقَالَ إِی وَ اللَّهِ وَ هَلِ الدِّینُ إِلَّا الْحُبُّ قَالَ اللَّهُ: ﴿إِنْ کُنْتُمْ تُحِبُّونَ اَللّهَ فَاتَّبِعُونِی یُحْبِبْکُمُ اَللّهُ وَ یَغْفِرْ لَکُمْ ذُنُوبَکُمْ (سوره آل ‏عمران‏، آیه 31)  »(تفسیر نور الثقلین، ج‏1، ص: 327)  ما اسم فرزندانمان را به اسماء شما و پدرانتان می نامیم .آیا این کار برای ما نفعی می بخشد؟امام ع فرمودند بله بوالله..و آیا دین چیزی غیر از محبت است؟ خدای متعال فرمود «اگر خدا را دوست می‌دارید، از من پیروی کنید! تا خدا (نیز) شما را دوست بدارد؛ و گناهانتان را ببخشد؛ و خدا آمرزنده مهربان است.»

 بنابر این نام گذاری فرزندان به نام هر یک از اهل بیت علیهم السلام در شان و منزلت یکسان بوده و مصداقی از ابراز محبت و تبعیت از آن انسانهای الهی است .

بنابر این نام تک تک اهل بیت علیهم السلام به تنهایی و ترکیب نام های ایشان و هم چنین کنیه و لقب های ایشان می تواند نام خوبی برای فرزندان باشد ، به اسامی زیر توجه نمایید :

 «طه» ، «یس» ، «احمد»،«محمود» ،«حمید»، «محمد » ، «علی »،«ابا القاسم» ، «حیدر» ، «حسن »،«حسین» ، «حسین علی » ، «سجاد»،«طاهره » ، «مطهره » ، «راضیه »،«مرضیه » ، «صدیقه» ، «زکیه»،«ریحانه» ، «طهورا» ، «حوراء»،«انسیه» ، «حنانه» ،

علاوه بر روایاتی که در مورد اهمیت نام گذاری نام اهل بیت علیهم السلام وارد شده است روایات متعددی وجود دارد که به بیان آثار مثبت نام گذاری به نام های اهل بیت علیهم السلام می پردازد که برخی از آنها عبارت اند از :

 

رسول اکرم صلی الله علیه و آله  فرمود :

« مَا مِنْ أَهْلِ بَیْتٍ فِیهِمُ اسْمُ نَبِیٍّ إِلَّا بَعَثَ اللَّهُ (عَزَّ وَ جَلَّ) إِلَیْهِمْ مَلَکاً یُقَدِّسُهُمْ مِنْ صَلَاةِ الْغَدَاةِ إِلَى الْعِشَاءِ »( الأمالی (للطوسی)، النص، ص:511) هیچ خانواده ای نیست که در آن نام پیامبری باشد جز آن که خدای متعال فرشته ای را به سوی ایشان می فرستد تا آنها را از نماز صبح تا نماز عشاء گرامی بدارد .

 

رسول اکرم صلی الله علیه و آله فرمود:

 « مَا مِنْ مَائِدَةٍ وُضِعَتْ وَ حَضَرَ عَلَیْهَا مَنِ اسْمُهُ أَحْمَدُ أَوْ مُحَمَّدٌ إِلَّا قُدِّسَ ذَلِکَ الْمَنْزِلُ فِی کُلِّ یَوْمٍ مَرَّتَیْنِ») عیون الأخبار ج 2: 29)هیچ سفره طعامى نگسترند که در میان حاضرین فردى به نام احمد و یا محمّد باشد مگر اینکه آن منزل روزى دو بار تقدیس، یعنى پاکیزه و تطهیر شود

 

رسول خدا صلى اللَّه علیه و آله‏ فرمود :

«مَا مِنْ قَوْمٍ کَانَتْ لَهُمْ مَشُورَةٌ فَحَضَرَ مَعَهُمْ مَنِ اسْمُهُ مُحَمَّدٌ أَوْ حَامِدٌ أَوْ مَحْمُودٌ أَوْ أَحْمَدُ فَأَدْخَلُوهُ فِی مَشُورَتِهِمْ إِلَّا خِیرَ لَهُمْ ») عیون الأخبار ج 2: 29): هیچ جمعى نیستند که مجلس شورا داشته باشند و در میان آنان کسى به نام محمّد و احمد [و یا حامد و محمود] باشد و او را داخل کنند. و رأیش را جزء آراء به حساب آورند جز اینکه آن مشورت براى آنان نیکو نتیجه دهد.

 

 امام رضا علیه السلام  فرمود :

«الْبَیْتُ الَّذِی فِیهِ اسْمُ مُحَمَّدٍ یُصْبِحُ أَهْلُهُ بِخَیْرٍ وَ یُمْسُونَ بِخَیْرٍ »(وسائل الشیعة، ج21، ص:349) خانه ای که در آن نام محمد باشد اهلش به خیر صبح و شام می کنند .

 

امام کاظم علیه السّلام‏ فرمود :

«‏ لَا یَدْخُلُ الْفَقْرُ بَیْتاً فِیهِ اسْمُ مُحَمَّدٍ أَوْ أَحْمَدَ أَوْ عَلِیٍّ أَوِ الْحَسَنِ أَوِ الْحُسَیْنِ أَوْ جَعْفَرٍ أَوْ طَالِبٍ أَوْ عَبْدِ اللَّهِ أَوْ فَاطِمَةَ مِنَ النِّسَاءِ» (الکافی (ط - الإسلامیة)، ج‏6، ص: 19) فقر داخل خانه‏ اى که در آن نام محمد و یا احمد و یا على و یا حسن و یا حسین و یا جعفر و یا طالب و یا عبد الله و یا فاطمه باشد نمى ‏شود.

 

راوی می گوید:

«أَرَادَ أَبُو جَعْفَرٍ ع الرُّکُوبَ إِلَى بَعْضِ شِیعَتِهِ لِیَعُودَهُ . فَلَمَّا انْتَهَى إِلَى بَابِ الدَّارِ خَرَجَ عَلَیْنَا ابْنٌ لَهُ صَغِیرٌ فَقَالَ لَهُ أَبُو جَعْفَرٍ ع مَا اسْمُکَ قَالَ مُحَمَّدٌ قَالَ فَبِمَا تُکَنَّى قَالَ بِعَلِیٍّ فَقَالَ لَهُ أَبُو جَعْفَرٍ ع لَقَدِ احْتَظَرْتَ مِنَ الشَّیْطَانِ احْتِظَاراً شَدِیداً إِنَّ الشَّیْطَانَ إِذَا سَمِعَ مُنَادِیاً یُنَادِی یَا مُحَمَّدُ یَا عَلِیُّ ذَابَ کَمَا یَذُوبُ‏ الرَّصَاصُ‏ حَتَّى إِذَا سَمِعَ مُنَادِیاً یُنَادِی بِاسْمِ عَدُوٍّ مِنْ أَعْدَائِنَا اهْتَزَّ وَ اخْتَالَ.»(الکافی (ط - الإسلامیة)، ج‏6، ص: 20)  روزی امام باقر علیه السلام اراده رفتن به سوی برخی از شیعیانش را نمود تا آن را بازگرداند ، در راه کودکی به ما بر خورد امام علیه السلام    به بچه فرمودند: اسمت چیست؟ بچه گفت: محمد. حضرت فرمودند کنیه تو چیست؟ گفت: ابوعلی. حضرت فرمودند: با این اسم و این کنیه دیگر شیطان به تو نمی تواند دسترسی پیدا کند. بعد حضرت فرمودند: زمانی که شیطان می شنود به کسی محمد یا علی می گوید، شیطان ذوب می شود همانطور که مس و سرب ذوب می شود، و به همین شکل می ماند تا زمانی که اسمی از دشمنان ما را می شنود، که در آن زمان به حال می آید و دوباره مشغول به نیرنگ و گمراهی مردم می شود.

 

 

راوی میگوید :

«کُنْتُ جَلِیساً لِأَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع بِالْمَدِینَةِ فَفَقَدَنِی أَیَّاماً ثُمَّ إِنِّی جِئْتُ إِلَیْهِ فَقَالَ لَمْ أَرَکَ مُنْذُ أَیَّامٍ یَا أَبَا هَارُونَ فَقُلْتُ وُلِدَ لِی غُلَامٌ فَقَالَ بَارَکَ اللَّهُ لَکَ فَمَا سَمَّیْتَهُ قُلْتُ سَمَّیْتُهُ مُحَمَّداً- فَأَقْبَلَ بِخَدِّهِ نَحْوَ الْأَرْضِ وَ هُوَ یَقُولُ مُحَمَّدٌ مُحَمَّدٌ مُحَمَّدٌ- حَتَّى کَادَ یَلْصَقُ خَدُّهُ بِالْأَرْضِ ثُمَّ قَالَ بِنَفْسِی وَ بِوُلْدِی وَ بِأَهْلِی وَ بِأَبَوَیَّ وَ بِأَهْلِ الْأَرْضِ کُلِّهِمْ جَمِیعاً الْفِدَاءُ لِرَسُولِ اللَّهِ ص- لَا تَسُبَّهُ وَ لَا تَضْرِبْهُ وَ لَا تُسِئْ إِلَیْهِ وَ اعْلَمْ أَنَّهُ لَیْسَ فِی الْأَرْضِ دَارٌ فِیهَا اسْمُ مُحَمَّدٍ إِلَّا وَ هِیَ تُقَدَّسُ کُلَّ یَوْمٍ الْحَدِیث» (الکافی (ط - الإسلامیة)، ج‏6، ص: 39) در مدینه من معمولا جلیس امام صادق بودم، چند روز بود که خدمت حضرت نرفته بودم. و بعد از چند روز دوباره نزد حضرت رفتم. حضرت فرمودند: چند روز است که تو را ندید؟ گفتم: خداوند به من فرزندی داده بود وگرفتار او بودم. حضرت فرمودند: مبارک باشد، چه اسمی برای او گذاشته ای؟ گفتم: محمد. حضرت به سمت زمین خم شدند و می گفتند محمد تا جایی که نزدیک بود صورت حضرت به زمین برسد و بعد فرمودند: جان خودم و اولاد خودم و اهل و عیال خودم و پدر و مادرم و تمام اهل زمین به فدای پیامبر. این بچه را نزنی و به او ناسزا نگویی و اذیت نکنی. بعد فرمودند: در زمین خانه ای نیست که اسم محمد در آن باشد مگر اینکه آن خانه در هر روزی تقدیس می شود.

 

 

 

 

  • احسان ثابت

تاثیر نام فرزندان در زندگی آنها 

 

علاوه بر این مطالب انتخاب اسم برای فرزندان نشانگر فرهنگ افراد خانواده و سطح جامعه ای است که در آن زندگی می کنند. شخصی ازامام رضاعلیه السلام سؤال کرد از این که چرا اعراب روی فرزندانشان اسامی حیوانات درنده می گذاشتند (مانند : کلب ، نمر وفهد) ؟ امام در جواب فرمودند :

«کَانَتِ‏ الْعَرَبُ‏ أَصْحَابَ‏ حَرْبٍ‏ فَکَانَتْ‏ تُهَوِّلُ‏ عَلَى الْعَدُوِّ بِأَسْمَاءِ أَوْلَادِهِمْ »( عیون أخبار الرضا علیه السلام، ج‏1، ص: 315) چون مردم عرب اهل جنگ و نزاع بودند ، با گذاشتن اسم های جنگی روی فرزندانشان در دشمن ایجاد ترس می کردند .

مشاهده می شود که در این روایت از سوی امام علیه السلام  اشاره ای است به این مطلب که چون اعراب جاهلی وحشی  و مرتجع بوده اند اسماء نامانوس بر روی فرزندان خود می گذاشتند .

تاثیر اسم افراد - علاوه بر صاحب اسم بر شنوندگان آن اسم نیز غیر قابل انکاراست; مثلا ، کودکی را که «چنگیز» نام نهاده اند ، هنگام صدا کردن او دیگران از شنیدن اسم چنگیز به یاد جنایت های چنگیزخان مغول می افتند و احساس نفرت می نمایند ، حتی از کودکی که صرفا شباهت اسمی دارد و اصلا در گناه چنگیز مغول شریک نیست . چه بسا این کودک پس از بزرگ شدن و خواندن و شنیدن تاریخ سراسرتاریک چنگیز ، از خود و کسانی که این نام را بر او نهاده اند احساس نفرت می کند چه بسا همین نام غیر نیکو در آینده موجب شود مسیر زندگی فرزندان تغییر کند و موجبات بزهکاری ایشان را فراهم ساز

در مقابل ، اسامی زیبا ، هم در روحیه صاحب نام مؤثر است و هم در شنوندگان باعث احساس سرور و بهجت می شود و می تواند مقدمات حیاتی متعالی را برای او بوجود بیاورد ; مثلا ، نام شخصی که «عبدالله باشد ، هم برای صاحب نام آثار خوب دارد و هم شنوندگان رابه یاد بندگی و عبودیت پروردگار عالم می اندازد و چه بسا همین امر عاملی شود که او به عبودیت الهی توجه ویژه داشته باشد .

بنده راقم سطور ازحضرت استاد آیت الله شیخ علی فروغی شنیدم که می فرمودند  : افرادی که نام محمد تقی دارند حالات متفاوت و خوبی دارند .

که این امور تاثیرات نام های نیکو بر روی فرزندان است .

از همین رواست که امام باقرعلیه السلام می فرمایند :

«أَصْدَقُ‏ الْأَسْمَاءِ مَا سُمِّیَ بِالْعُبُودِیَّةِ وَ أَفْضَلُهَا أَسْمَاءُ الْأَنْبِیَاءِ.»(الکافی (ط - الإسلامیة)، ج‏6، ص: 18) صادق ترین اسامی نام هایی است که حکایت از عبودیت و بندگی خدا کند و برترین نام ها اسامی انبیاست .

  • احسان ثابت

    تاثیر نام در شخصیت فرزندان 

     

    یکی از عوامل مهمی که در شکل گیری شخصیت افراد مؤثر است ، «نام آنهاست . نامگذاری و انتخاب نام شخصی ، اظهار محبت و بزرگداشت و وابستگی به صاحب اصلی آن نام است .

    علاوه این که در حدیثی از امیر المومنین علیه السلام نام نیکو بر فرزند گذاشتن یکی از حقوق پدر بر فرزندش شمرده شده است

    « حَقُّ الوَلَدِ علَى الوالِدِ أن یُحَسِّنَ اسمَهُ، ویُحَسِّنَ أدَبَهُ، ویُعَلِّمَهُ‏القرآنَ ».( نهج البلاغة (للصبحی صالح)، ص:546) حق فرزند بر پدر این است که نام نیک برایش انتخاب کند و او را خوب تربیت نموده و به اوقرآن یاد دهد .

    لذا باید به مقوله انتخاب نام فرزندان نه فقط به عنوان یک امر احساسی بلکه به عنوان مسئولیتی مهم توجه نمود ، چرا که نام فرزند تا آخر عمرش با او بوده و تداعی گر معانی خوب و بد برای او خواهد بود و شخصیتش را تحت تاثیر قرار می دهد ، این امر تا اندازه ای اهمیت دارد که می تواند انسان را در مسیر تعالی قرار دهد

    شخصی به امام صادق علیه السلام عرضه داشت :

    « جُعِلْتُ‏ فِدَاکَ‏ إِنَّا نُسَمِّی‏ بِأَسْمَائِکُمْ وَ أَسْمَاءِ آبَائِکُمْ فَیَنْفَعُنَا ذَلِکَ فَقَالَ إِی وَ اللَّهِ وَ هَلِ الدِّینُ إِلَّا الْحُبُّ قَالَ اللَّهُ‏ إِنْ کُنْتُمْ تُحِبُّونَ اللَّهَ فَاتَّبِعُونِی یُحْبِبْکُمُ اللَّهُ وَ یَغْفِرْ لَکُمْ ذُنُوبَکُمْ‏. »( تفسیر نور الثقلین، ج‏1، ص: 327) جانم به فدایت ، ما اسامی شما وپدران شما را بر فرزندانمان می گذاریم ، آیا این کار برای ما سودمند هست ؟ امام در جواب فرمودند :بله به خدا سوگند ! و آیا دین غیر از حب و دوست داشتن ما اهل بیت است ؟ خداوند می فرمایدای رسول ما بگو) اگر خدا را دوست می دارید ، مرا پیروی کنید که خدا شما را دوست دارد و گناه شما را ببخشد .

    امام علیه السلام این کار فرد را تایید کرده و آن را مصداقی از ابراز محبت به اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام بر می شمارد و بدیهی است که انسان با هر کس که دوستش دارد محشورمی شودکه فرمودند :

    «الْمَرْءُ مَعَ‏ مَنْ‏ أَحَبَ‏.»( الکافی (ط - الإسلامیة)، ج‏2، ص: 127) انسان با آن کسی که دوستش دارد خواهد بود .

     بنابر این با انتخاب یک نام نیکو می توان راهی طولانی را در زمانی اندک طی کرد و با اهل بیت علیهم السلام پیوند خورد .

  • احسان ثابت

نامگذاری باید الهی باشد 

 

در مقالات قبلی گذشت که نام تاثیر بسیاری در حیات فرزندان ایفاء می کند ، به نحوی که نیکو بودن آن موجب سعادت و سوء بودن آن موجب تغییر مسیر زندگی فرزندان در مسیر نا صحیح دارد ، متاسفانه در عصر حاضر شاهد این هستیم که به علت تهاجم فرهنگی های صورت گرفته از سوی جهان غرب افراد جامعه اسلامی در سطح وسیعی میل به این پیدا کرده اند که نام های نا آشنا با فرهنگ اسلامی و اصیل بر فرزندان خود بگذارند 

لذا دو گرایش غلط در نامگذاری فرزندان رایج شده است : یکی گرایش به نام اسطوره های ایران باستان و شاهان ستمگری که تاریخ زندگی آنها سراسر چپاول و غارت و استثمار مردم است; دیگر گرایش به نام های غربی که یکی ازجلوه های تهاجم فرهنگی می باشد . امید است والدین در جامعه اسلامی بیش از پیش به این مسؤولیت مهم در نامگذاری توجه داشته باشند و در آثار نام گذاری نیکو برای فرزندانشان بیاندیشند و بدانند که با همین نام هاست که می توان با انسانهای الهی سنخیت یافته و به ایشان نزدیک شد و غفلت از این امر موجب محروم شدن از توفیقی عظیم می شود که جبران ناپذیر است

 روایات  دستور اکید بر انتخاب اسم خوب برای فرزندان شده است امام موسی بن جعفر علیه السلام می فرمایند :

« أَوَّلُ مَا یَبَرُّ الرَّجُلُ وَلَدَهُ أَنْ یُسَمِّیَهُ بِاسْمٍ حَسَنٍ فَلْیُحْسِنْ أَحَدُکُمُ اسْمَ وَلَدِهِ.» (الکافی (ط - الإسلامیة)، ج‏6، ص: 18) اولین نیکی که پدر باید در حق فرزند انجام دهد این است که نام نیکو بر او بگذارد ، پس هر کدام از شما باید نام نیکو بر فرزندش بگذارد .

نام نیکو داشتن آنقدر مهم است که بر تغییردادن نام های بد نیز تاکید شده است :

امام صادق علیه السلام می فرمایند :

«أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ صلی الله علیه و آله   کَانَ یُغَیِّرُ الْأَسْمَاءَ الْقَبِیحَةَ فِی الرِّجَالِ وَ الْبُلْدَانِ. »( وسائل الشیعة، ج‏21، ص: 390)پیغمبر اکرم صلی الله علیه وآله پیوسته نام های زشت مردان و شهرها را تغییر می دادند .

شخصی نصرانی از اهالی روم خدمت پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله شرفیاب شد; حضرت نام او را پرسیدند ، گفت : اسم من عبدالشمس است . حضرت فرمودند :

« بَدِّلِ‏ اسْمَکَ‏ فَإِنِّی أُسَمِّیکَ عَبْدَ الْوَهَّابِ »( مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل، ج‏15، ص: 128) اسمت را عوض کن ، من اسم تو را عبدالوهاب نهادم .

اگر مقتدای خود را اهل بیت می دانیم لازم است که به این داستان توجه کنیم !!

نقل شده است که معاویه مروان بن حکم را عامل مدینه قرار داد و به وى دستور داد براى جوانان مدینه جائزه‏اى بپردازد.مروان اطاعت نمود. حضرت على بن الحسین علیهما السّلام میفرماید: هنگامى که من نزد مروان رفتم گفت: نام تو چیست؟ گفتم: على بن الحسین گفت: نام برادرت چیست؟گفتم: على. مروان گفت: چه خبر است! على على؟ منظور پدرت چیست که نام کلیه فرزندان خود را على میگذارد! سپس جائزه‏اى بمن داد و من بسوى پدرم بازگشتم و جریان را برایش شرح دادم. پدرم فرمود:

« وَیْلِی عَلَى ابْنِ الزَّرْقَاءِ دَبَّاغَةِ الْأَدَمِ لَوْ وُلِدَ لِی مِائَةٌ لَأَحْبَبْتُ أَنْ لَا أُسَمِّیَ أَحَداً مِنْهُمْ إِلَّا عَلِیّاً.» (الکافی (ط - الإسلامیة)، ج‏6، ص: 19) واى بر پسر زن کبود چشم دباغ باد!! اگر براى من صد پسر متولد شود دوست دارم نام آنان را على بگذارم.

هم چنین نقل شده که امام کاظم علیه السّلام می فرمایند

 «در خانه‏اى که نام محمّد، یا احمد، یا على، یا حسن، یا حسین، یا طالب، یا عبد اللَّه، یا فاطمه از بین زنان باشد، فقر وارد نمى‏شود». (الکافی (ط - الإسلامیة)، ج‏6، ص: 19)

 

«اسْتَحْسِنُوا أَسْمَاءَکُمْ فَإِنَّکُمْ تُدْعَوْنَ بِهَا یَوْمَ الْقِیَامَةِ قُمْ یَا فُلَانَ بْنَ فُلَانٍ إِلَى نُورِکَ وَ قُمْ یَا فُلَانَ بْنَ فُلَانٍ لَا نُورَ لَکَ»(الکافی (ط - الإسلامیة)، ج‏6، ص: 19)«براى فرزندانتان نام نیکو انتخاب کنید، چون روز قیامت با همان نامها خوانده مى‏شوید (که صدا مى‏رسد): اى فلانى پسر فلانى! برخیز به سوى نورت، اى فلانى فرزند فلانى تو برخیز نورى ندارى».

بنابر این باید در ترغیب نمودن اهل بیت علیهم السلام به انتخاب نام نیکو بر فرزندان توجه ویژه ای داشت چرا که اگر نام های فرزندان الهی شد همین امر موجب توجه آنان به خدا و خدا گونه ها می شود و به مرور زمان همین تفکر در جان و وجود آنان رسوخ کرده و بعد از آن عمل متناسب با آن ها را به همراه خواهد داشت ، لذا این والدین هستند که می توانند با انتخاب نام نیکو بر فرزندانشان آنان را سلحشور و مومن یا بی بُتّه و لوس  و حقیر  و دین گریز بار بیاورند ،

پس مراقب باشیم که چگونه آینده فرزندانمان را می سازیم .

  • احسان ثابت