خدا ، مومنین و فرزندانشان را تربیت می کند
خدا ، مومنین و فرزندانشان را تربیت می کند
یکی از اصلی ترین دغدغه والدین تربیت فرزندانشان است و برای این امر بسیار تلاش می کنند و می توان گفت که غصه اصلی بسیرای از آنان نیز همین است .
بسیاری افراد فکر می کنند که تنها تلاش و دلسوزی مجدانه آنهاست که موجب می شود فرزندانشان اصلاح شوند در حالی که حقیقت این نیست ، درست است که مراقب والدین عاملی مهم و تاثیر گذار است اما حقیقت امر آن است که اصل و عامل اصلی ترببیت انسانها اراده الهی است و اگر فضل و رحمت الهی به تربیت فردی تعلق بگیرد ، همین امر موجب اصلاح امور او می شود ، که فرمود
﴿ لَوْ لا فَضْلُ اَللّهِ عَلَیْکُمْ وَ رَحْمَتُهُ ما زَکى مِنْکُمْ مِنْ أَحَدٍ أَبَداً وَ لکِنَّ اَللّهَ یُزَکِّی مَنْ یَشاءُ وَ اَللّهُ سَمِیعٌ عَلِیمٌ ﴾ (سوره نور ، آیه 21 ) اگر فضل و رحمت خدا بر شما نبود، هرگز احدی از شما [از عقاید باطل و اعمال و اخلاق ناپسند] پاک نمی شد، ولی خدا هر که را بخواهد پاک می کند؛ و خدا شنوا و داناست.
بر این اساس هنر این است که اسرار و رازهای داخل شدن در تحت تربیت الهی را دریابیم تا با آن رمز ها داخل در تربیت الهی شویم ، اگر به این امور دقت شود نه تنها خود ما تحت تربیت الهی قرار می گیریم بلکه نسل و ذریه ما نیز در این امر داخل می شوند و مورد عنایت الهی قرار می گیرند که در مورد امر اول که تربیت خود انسان باشد رسول اکرم صلی الله علیه و آله فرمود :
«قالَ اللَّهُ عزّوجلّ: لا أطَّلِعُ على قَلبِ عَبدٍ فأعْلَمُ مِنهُ حُبَّ الإخْلاصِ لِطاعَتی لِوَجْهی وابْتِغاءَ مَرْضاتی إلّا تَولّیتُ تَقویمَهُ وسیاسَتَهُ.» (الجواهر السنیة فی الأحادیث القدسیة (کلیات حدیث قدسى)، ص: 332)خداوند عزّوجلّ فرماید: هرگاه دل بندهام را بنگرم و دریابم که از روى اخلاص و براى خشنودى من طاعتم را به جا مىآورد، اصلاح و تربیت او را خود به عهده گیرم.
و بر امر دوم که تربیت فرزندان انسان باشد داستان حضرت خضر علیه السلام بر اصلاح دارایی دو یتیم که در سوره کهف مذکور است دلالت دارد که علت آن را صالح بودن پدر آن دو فرزند شمرده است :
﴿أَمَّا اَلْجِدارُ فَکانَ لِغُلامَیْنِ یَتِیمَیْنِ فِی اَلْمَدِینَةِ وَ کانَ تَحْتَهُ کَنْزٌ لَهُما وَ کانَ أَبُوهُما صالِحاً فَأَرادَ رَبُّکَ أَنْ یَبْلُغا أَشُدَّهُما وَ یَسْتَخْرِجا کَنزَهُما رَحْمَةً مِنْ رَبِّکَ﴾ (سوره کهف ، آیه 82 ) اما آن دیوار از دو نوجوان یتیم در این شهر بود، و زیرش گنجی متعلق به آن دو قرار داشت، و پدرشان مردی شایسته بود، پس پروردگارت خواست که آن دو یتیم به حد رشد رسند وگنجشان را به سبب مِهر [ی که] پروردگارت [به آن دو] داشت بیرون آورند .
پس باید خدا را باور کرد و خود و اهل و عیال خود را به او بسپاریم و با گوش سپردن به اوامر او خود را در جاذبه ربوبیش داخل کنیم .