خادم الاسلام

پایگاهی برای نشر تعالیم اسلام

خادم الاسلام

پایگاهی برای نشر تعالیم اسلام

خادم الاسلام

آن چه خدا می خواهد را باید بدانیم ، این جا همان جاست!
جهان اسلام آقا زیاد دارد ، خدمتگذار می خواهد !
افتخار ما این است که خدمتگذار دین خدا هستیم !

خادم الاسلام را دنبال کنید .

آخرین نظرات
  • ۲۴ ارديبهشت ۹۸، ۱۳:۳۸ - حمدان مقدم
    احسنت
  • ۳۱ ارديبهشت ۹۶، ۲۲:۲۵ - یا حسین
    متشکرم
  • ۲۷ ارديبهشت ۹۶، ۱۴:۰۹ - زهرا باقری
    +++

۳ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «مبانی تربیت» ثبت شده است

اصول آموزش فرزندان 7-آزاد گذاشتن کودکان در بازی

 

بازی فرایندی است که کودک در آن هم از هوش  و هم از جسم خود استفاده می کند تا انرژی خود را تخلیه کند ،بازی کودک در خردسالی موجب قوت گرفتن قوای درونی و بیرونی او شده و موجب می شود تا در آینده عملی جدی  و هدفمند انجام دهد ، در بازی است که استعداد های نهفته در ضمیر کودک به ظهور رسیده و موجب معرفت به اشیاء پیرامون خود می شود ، با بازی است که خلاقیت و روح کنجکاوی و اکتشاف در وجود کودک زنده می شود و شرایط موفقیت های فردی  و اجتماعی را در آینده برای او فراهم می آورد .

 بنابر این بازی از نیاز های اصلی کودکان است و نباید آن را از ایشان سلب کرد ، چرا که اقتضاء فطرت و خلقت ایشان بوده و لازم است که پاسخ مثبت به آن داده شود حتی پیامبران و اولیاء الهی  نیز از مرحله بازی عبور کردند؛ اگرچه در چگونگی و شیوه های بازی میان آنان و دیگران تفاوت بود؛ از این رو در روایات بر  نیاز کودکان به بازی تأکید شده است که امام صادق علیه السلام  فرمود :

«دَعِ ابْنَکَ‏ یَلْعَبُ‏ سَبْعَ‏ سِنِین‏َ» (الکافی (ط - الإسلامیة)، ج‏6، ص: 46)فرزندت را رها کن تا هفت سالگی بازی کند .

این بیان شریف می فهماند که لازم است کودک را تا قبل از ورود به هفت سال دوم زندگی رها کرد تا هر نوع بازی که دوست دارد انجام دهد و نباید در نوع بازی  او را تحمیل یا منع کرد ، البته اگر بازی هایی که او دوست دارد مضرّ باشند لازم است با هنر مندی مسیر میل او به بازی های خطرناک را تغییر داده و نگذاشت که خود را به خطر بیاندازد .

بنابر این بر والدین لازم است تا در تعیین وقت، نوع و روش بازی کودکان دخالت نکنند چرا که  کودکان در سنین خردسالی خوش ندارند که پدر و مادر در امور بازی آنان دخالت و پی در پی بدیشان امر و نهی کنند.

باید به این نکتده توجه داشت که :

«بهترین بازی از دیدگاه کودک، آن چیزی است که خودش انتخاب یا ابداع می کند.»

 

به گفته یکی از روانشناسان :

«ما باید کودکان را آزاد بگذاریم که امور بازیهای خود را مدیریت کنند و بتوانند دانستنیهای لازم را از بازیها فراگیرند ... باید رشته اختیار بازی را به دست کودک سپرد تا آنچه را که نیروی تخیلش می گوید، انجام دهد؛ تنها در این صورت است که بازی او مفید خواهد بود. بازی می باید معلم او و به ناچار تابع افکار وی باشد. اما هر زمان که کودک برای رفع بخشی از مشکلات پدید آمده در بازی اش به کمک والدین نیازمند شد، والدین می باید به کمک وی بشتابند»(مشاکل الآباء، ص 106)

بازی کردن، مخصوصا بازی هایی که نیاز به صرف نیرو و فکر زیادی دارند موجب می شوند که استعدادهای کودکان بیش از سایر خردسالانی که آن امور را انجام نمی دهند شکوفا شوند  ، لذا بر همین اساس بوده که رسول اکرم صلی الله علیه و آله

پیوسته حسن و حسین ـ علیهما السلام ـ را به کُشتی گرفتن تشویق می کرد. نقل شده آن حضرت یک شب به منزل حضرت فاطمه زهرا ـ سلام الله علیها ـ وارد شد و حسن و حسین نیز همراه او بودند، خطاب به آن دو فرمود:

«قُومَا الْآنَ فَاصْطَرِعَا » (الأمالی( للصدوق)، النص، ص: 445)برخیزید و با هم کشتی بگیرید.

هم چنین از صفوان جمال نیز روایت شده است که می گوید: 

از امام صادق علیه السلام در باره صاحب امر امامت پرسیدم، فرمود: صاحب این امر بازى و بیهوده‏گرى نکند، آنگاه ابو الحسن موسى که کودک بود و بزغاله‏ اى مکى همراه داشت و به او می گفت «اُسْجُدِی لِرَبِّک‏ِ» «پروردگارت را سجده کن» آمد، امام صادق علیه السلام او را در آغوش کشید و فرمود: پدر و مادرم فداى کسى که بازى و بیهوده‏ گرى نکند  .(الکافی (ط - الإسلامیة)، ج‏1، ص: 311)

درست است که امام علیه السلام اگر چه کودک باشد، از بزغاله ‏اى هم که وسیله بازى کودکان است، استفاده ذکر خدا و یاد ربوبیت او و خضوع در پیشگاه مقدسش میکند ، اما روشن می شود که نوع بازی نیز توسط خود کودک باید انتخاب شود و نباید او را در این امر محصور و منع نمود .

  • احسان ثابت

اثرات مثبت فرزند آوری  -دریافت حمایت معنوی پس از مرگ

داشتن فرزند صالح نه تنها در دنیا موجب آثار و ثمرات مثبتی است بلکه عامل مؤثری در رشد و تعالی معنوی والدین بعد از مرگ نیز خواهد بود.

 

پدران و مادران از دنیا رفته، از عبادت و مناجات و کار خوب (خیر) فرزندان شان بهره می برند و هم چنین دعای فرزند صالح برای پدر  و مادرش مستجاب است بنابراین باید دانست می توانیم کاری کنیم تا با تولید فرزندان صالح برای قیامت خود توشه جمع کنیم ، در این رابطه به روایات ذیل توجه نمایید :

روایات اسحاق ابن عمار از امام صادق علیه السلام  نقل می کند که

« إِنَّ فُلَاناً قَالَ إِنِّی کُنْتُ زَاهِداً فِی الْوَلَدِ حَتَّى وَقَفْتُ بِعَرَفَةَ فَإِذَا إِلَى جَانِبِی غُلَامٌ شَابٌّ یَدْعُو وَ یَبْکِی وَ یَقُولُ یَا رَبِّ وَالِدَیَّ وَالِدَیَّ فَرَغَّبَنِی فِی الْوَلَدِ حِینَ سَمِعْتُ ذَلِکَ.»(الکافی (ط - الإسلامیة)، ج‏6، ص: 3) شخصی گفت: در داشتن فرزند بی رغبت بودم، تا توفیق وقوف در عرفات نصیبم شد. در کنارم جوانی را دیدم که دعا می کرد و اشک می ریخت و می گفت: «خدایا پدر  و مادرم ، پدر  و مادرم » و بعد از این که این را شنیدم به فرزند دار شدن رغبت یافتم .

 

هم چنین رسول اکرم صلی الله علیه و آله  می فرماید:

روایات «خَمْسَةٌ فِی‏ قُبُورِهِمْ‏ وَ ثَوَابُهُمْ‏ یَجْرِی‏ إِلَى‏ دِیوَانِهِمْ‏ مَنْ غَرَسَ نَخْلًا وَ مَنْ حَفَرَ بِئْراً وَ مَنْ بَنَى لِلَّهِ مَسْجِداً وَ مَنْ کَتَبَ مُصْحَفاً وَ مَنْ خَلَّفَ ابْناً صَالِحاً.»(جامع الأخبار(للشعیری)، ص: 105،بحار الأنوار (ط - بیروت)، ج‏101، ص: 97)پنج نفر از دنیا رفته ولی پرونده آنان بسته نشده و دایم به آنان ثواب می رسد: کسی که درختی کاشته، چاهی آبی برای بهره برداری مردم حفر کرده، مسجدی ساخته، قرآنی نوشته و کسی که فرزندی شایسته ای از او به جای مانده باشد.

 

 

از این بیانات ارزشمند روشن می شود که فرزند تا چه اندازه در حیات بعد از مرگ انسان اثر دارد ، اما نکته مهمی که حائض اهمیت است این است که باید فرزند صالح تربیت کرد تا بتوان از اموری که ذکر آنها گذشت  بهره ای برد و الا اگر فرزندان ناصالح باشند نه تنها سودی به حال دنیای انسان ندارند بلکه در آخرت نیز وبالی از جانب ایشان بر گردن انسان است و باید در قبال تربیت نادرست آنها پاسخ گو باشد .

 

امام صادق علیه السلام  در بیانی نورانی می فرمایند :

آیات «مِیرَاثُ اللَّهِ مِنْ عَبْدِهِ الْمُؤْمِنِ الْوَلَدُ الصَّالِحُ‏ یَسْتَغْفِرُ لَهُ‏.»(من لا یحضره الفقیه، ج‏3، ص: 481)میراث خدا از بنده ی مؤمنش، فرزند صالحى است که برای او استغفار  می کند . 

 

هم چنین در برخی روایات به نمونه هایی اشاره شده که والدین گناهکار، در اثر دعا و اعمال شایسته فرزندان مورد رحمت و غفران الهی قرار گرفته اند. به عنوان مثال؛ در روایتی از  رسول اکرم صلی الله علیه و آله آمده است:  

آیات «‏ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله مَرَّ عِیسَى ابْنُ مَرْیَمَ علیه السلام  بِقَبْرٍ یُعَذَّبُ‏ صَاحِبُهُ‏ ثُمَّ مَرَّ بِهِ مِنْ قَابِلٍ فَإِذَا هُوَ لَا یُعَذَّبُ فَقَالَ یَا رَبِّ مَرَرْتُ بِهَذَا الْقَبْرِ عَامَ أَوَّلَ فَکَانَ یُعَذَّبُ وَ مَرَرْتُ بِهِ الْعَامَ فَإِذَا هُوَ لَیْسَ یُعَذَّبُ فَأَوْحَى اللَّهُ إِلَیْهِ أَنَّهُ أَدْرَکَ لَهُ وَلَدٌ صَالِحٌ فَأَصْلَحَ طَرِیقاً وَ آوَى یَتِیماً فَلِهَذَا غَفَرْتُ لَهُ بِمَا فَعَلَ ابْنُهُ »(الکافی (ط - الإسلامیة)، ج‏6، ص: 4) عیسى از کنار قبری گذشت که صاحبش را عذاب می کردند و سال دیگر بر آن گذشت و عذاب نداشت عرض کرد پروردگار پارسال از کنار این گور گذشتم و صاحبش معذب بود و امسال عذابى ندارد خدا به او وحى کرد اى روح اللَّه فرزند صالحى داشت که بالغ شده راهى را اصلاح کرد و یتیمى را پناه داد او را بخاطر کار پسرش آمرزیدم .

  • احسان ثابت


محور همه تلاشها و فعالیتهاى آدمى و رشد و شکوفایى همه ابعاد وجودى و استعدادهاى او در نزدیک شدن به مبدأ کمال است و چنین هدف متعالیى باید بر همه برنامه‏ هاى تعلیم و تربیت سایه افکند. از این رو اساس نظام تعلیم و تربیت در اسلام ، خدا محورى و توجه به تقرب الهی است ، به نحوی که تمامی افعال  و اندیشه های انسان باید در این مسیر مقدس بکار گرفته شود ، انسان موجودی است خلق شده از خاک که تا بی نهایت عالم هستی سیر می کند او از خداست و به سوی خدا در حرکت است .

تربیت مسیری است که از دل خاک سیاه عالم دنیا موجودی بوجود می آورد که به مافوق روح و ریحان و آن چه که در وهم نمی گنجد می رسد .

 بخشی از این فرایند مقدس به دست خدای متعال و برخی آن با اراده انسان صورت می گیرد .

خدای متعال خلقت ظاهری  و باطنی وجود انسان را به بهترین نحو آراسته نمود و فرمود :

 ﴿لَقَدْ خَلَقْنَا اَلْإِنْسانَ مِنْ سُلالَةٍ مِنْ طِینٍ * ثُمَّ جَعَلْناهُ نُطْفَةً فِی قَرارٍ مَکِینٍ* ثُمَّ خَلَقْنَا اَلنُّطْفَةَ عَلَقَةً فَخَلَقْنَا اَلْعَلَقَةَ مُضْغَةً فَخَلَقْنَا اَلْمُضْغَةَ عِظاماً فَکَسَوْنَا اَلْعِظامَ لَحْماً ثُمَّ أَنْشَأْناهُ خَلْقاً آخَرَ فَتَبارَکَ اَللّهُ أَحْسَنُ اَلْخالِقِینَ (سوره مؤمنون‏، آیه 12-14)   ما انسان را از عصاره‌ای از گِل آفریدیم ، سپس او را نطفه‌ای در قرارگاه مطمئن [= رحم‌] قرار دادیم؛سپس نطفه را بصورت علقه [= خون بسته‌]، و علقه را بصورت مضغه [= چیزی شبیه گوشت جویده شده‌]، و مضغه را بصورت استخوانهایی درآوردیم؛ و بر استخوانها گوشت پوشاندیم؛ سپس آن را آفرینش تازه‌ای دادیم؛ پس بزرگ است خدایی که بهترین آفرینندگان است!

هم عالم جسم و هم عالم روح انسان توسط قادر متعال به بهترین نحو خلق شد ، اما بخشی از تکامل وجود انسان از سوی خدای متعال به عهده خود او گذاشته شد و بر او لازم شد که مسیری را طی کند تا به مقصدی که برای او تعیین شده بود برسد ، در کلام اهل معرفت آن مقصد جایگاهی است که در آن انسان با اسماء و صفات الهی پیوند خورده و جلوه هایی از اسماء و صفات الهی در وجود او به ظهور می آید . یعنی انسان با تربیت جان خود به مرحله ای می رسد که باذن الله هم چون عیسی علیه السلام  قدرت تصرف در عالم و خلقت موجودات را پیدا می کند بلکه بالا تر از آن به مقامی می رسد که همانند ذات اقدس الهی رحیم و رحمان و بصیر و سمیع  می شود . این سیر همان است که در لسان قرآن کریم از آن تعبیر به « لقاء الله » می شود که خطاب به نوع بشر فرمود :

 ﴿یا أَیُّهَا اَلْإِنْسانُ إِنَّکَ کادِحٌ إِلى رَبِّکَ کَدْحاً فَمُلاقِیهِ (سوره انشقاق‏، آیه 6) ای انسان! تو با تلاش و رنج بسوی پروردگارت می‌روی و او را ملاقات خواهی کرد!

 مراد از این رنج و سختی در رفتن به سوی خدا ، صعوبت متصف شدن به اسماء و صفات الهی است که نه از جنس امور مادی  بلکه تحولی باطنی است که برخی از آن ها ریشه در افعال ظاهری انسان دارد .

برای تحقق این امر لازم است انسان و تمامی فرایند و مراحل مرتبط با تکامل او را به خوبی مورد مطالعه و برسی قرار داده و برای تکمیل دستگاه های وجودی او راه کارهای لازم را از دفترچه راهنمای تکامل انسان که از زبان مربی کل انشاء شده است را استخراج نموده و به کار ببندیم .

قرآن کتاب تربیت الهی  و رسول اکرم صلی الله علیه و آله و ائمه اطهار   مربیان کاملی هستند که نه تنها تمامی دستگاه ها و مراحل تکامل انسان را به اذن الله می شناسند بلکه از سوی خدای متعال برنامه تکامل را نیز ارائه نموده اند .

این جا است که امیر المؤمنین علی علیه السلام می فرماید :

« إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ صلی الله علیه و آله  أَدَّبَهُ اللَّهُ وَ هُوَ ع أَدَّبَنِی وَ أَنَا أُؤَدِّبُ الْمُؤْمِنِینَ وَ أُوَرِّثُ‏ الْآدَابَ‏ الْمُکْرَمِینَ‏ »(تحف العقول، النص، ص: 171)همانا خداوند پیامبر صلّى اللَّه علیه و اله و سلّم را تربیت فرمود، و رسول خدا مرا تربیت نمود، و من نیز مؤمنان را پرورش مى‏ دهم، و فرهنگ آداب و رسوم را به مردم بزرگوار خواهم آموخت.

 

بنابر این در مسیر تکامل تنها باید به آموزه های الهی انسان هایی که نمایندگان و مسئولین تربیت و تعالی بخشیدن به بشریت هستند گوش سپرد و برنامه تکامل  و تربیت را از ایشان اخذ نمود و راه نجات منحصر در همین امر است .

اما آن چه که در جهان معاصر شاهد آن هستیم درد بسیار بزرگی است که بشر از روی سلیقه های شخصی  و تجربه های ناقص برخی از متخصص نمایان دروغین برنامه تربیتی استخراج نموده است و بدان عمل می کند که این امر جز دوری از مسیر تعالی برای بشریت دستاوردی بدست نیاورده است .

آن چه که بشر امروز برای تربیت افراد بشر در دستور کار قرار داده است مدیریت جسم مادی و ارضای شهوات اوست و برنامه های تربیتی  تنها تا آنجا که حیات مادی بشر را مدیریت کنند ارزش دارند و وقتی که از پاسخ گویی به این امر جاماندند به عنوان یک روش منسوخ شده کنار گذاشته می شوند .

اما ایدئلوژی های تربیتی ای که خدای متعال توسط انبیاء الهی به بشریت  ابلاغ نموده است نه تنها هیچ گاه منسوخ نمی شود بلکه به تمامی نیازهای ضروری دنیا و آخرت ایشان به صورت متعادل پاسخی متعادل می دهد .

بنابر این اگر می خواهیم خود و فرزندان و زیردستانمان را بر اساس مسیر حقیقی تعالی تربیت کنیم ضروری است که با دیدی متفاوت به دستورات و برنامه های بیان شده از سوی انبیاء الهی بنگریم و آن ها را در دستور کار خویش قرار دهیم .

خدا زا به قلبت بسپار
  • احسان ثابت