خادم الاسلام

پایگاهی برای نشر تعالیم اسلام

خادم الاسلام

پایگاهی برای نشر تعالیم اسلام

خادم الاسلام

آن چه خدا می خواهد را باید بدانیم ، این جا همان جاست!
جهان اسلام آقا زیاد دارد ، خدمتگذار می خواهد !
افتخار ما این است که خدمتگذار دین خدا هستیم !

خادم الاسلام را دنبال کنید .

آخرین نظرات
  • ۲۴ ارديبهشت ۹۸، ۱۳:۳۸ - حمدان مقدم
    احسنت
  • ۳۱ ارديبهشت ۹۶، ۲۲:۲۵ - یا حسین
    متشکرم
  • ۲۷ ارديبهشت ۹۶، ۱۴:۰۹ - زهرا باقری
    +++

۱۰۶ مطلب در دی ۱۳۹۵ ثبت شده است

    خدای متعال مربی اصلی عالم هستی 

     

    اولین و اصلی ترین  مطلبی  که هر  پدر و مادر  بلکه هر مربی در تربیت فرزندان و شاگردان خود باید بداند این است که در  عالم هستی  مربی  اصلی و حقیقی  خدای  سبحان است  و ایشان اند که رب الارباب  عالم هستی  اند  و تمامی  عالم هستی را تحت مدیریت و ربوبیت خود قرار داده اند و بدون اذن و اراده ی   ایشان هیچ میوه ای  به ثمر  نمی  نشیند و «ما رمیت اذ رمیت» الهی  در تمامی  مسائل  و امور  ساری  و جاری  است .

      ﴿ما رَمَیْتَ إِذْ رَمَیْتَ وَ لکِنَّ اَللّهَ رَمى(سوره أنفال‏، آیه 17)این تو نبودی (ای پیامبر که خاک و سنگ به صورت آنها) انداختی؛ بلکه خدا انداخت!

    برای توجه دادن انسانها به همین مطلب است که در ابتدای سوره فاتحۀ الکتاب بعد از بسم الله الرحمن الرحیم می خوانیم :

    ﴿ اَلْحَمْدُ لِلّهِ رَبِّ اَلْعالَمِینَ (سوره فاتحة، آیه 2) ستایش مخصوص خداوندی است که پروردگار و مربی جهانیان است.

    یا آن که در جایی دیگر می فرماید :

     ﴿هُوَ اَلَّذِی یُصَوِّرُکُمْ فِی اَلْأَرْحامِ کَیْفَ یَشاءُ لا إِلهَ إِلاّ هُوَ اَلْعَزِیزُ اَلْحَکِیمُ  (سوره آل‏ عمران‏، آیه 6)  او کسی است که شما را در رحمِ (مادران)، آنچنان که می‌خواهد تصویر می‌کند. معبودی جز خداوندِ توانا و حکیم، نیست.

     

    خدای متعال نه تنها عالم جسم انسان را مدیریت و ربوبیت می کند بلکه مدیریت  قوای درونی انسان نیز به دست اوست ،

     ﴿لکِنَّ اَللّهَ حَبَّبَ إِلَیْکُمُ اَلْإِیمانَ وَ زَیَّنَهُ فِی قُلُوبِکُمْ  (سوره حجرات، آیه 7) خداوند ایمان را محبوب شما قرار داده و آن را در دلهایتان زینت بخشیده!

    قلبی حیات دارد که ایمان را دوست داشته باشد و این حیات بدست خدای متعال است ،اما  کار انسان تنها تسلیم محض و  قبول ربوبیت خدای متعال با عمل به دستورات حضرت اقدسش از روی اختیار است

    حال  در امر  تربیت فرزندان اگر  پدر  و مادر در فکر و عقیده ی  خود این باور را داشته باشند که تنها ایشان مربی اصلی اند و اراده و قدرت خدای متعال در تربیت فرزندانشان تاثیر ندارد و یا آن که از نقش  اصلی  خدای  سبحان در تربیت و ربوبیت فرزندانشان در غفلت باشند ، در این هنگام وقتی که آثار خوبی  در فرزندان ایجاد می شود والدین دچار  خود بزرگ بینی  شده  و این موفقیت را از  آن خود می  بینند و از نعمت های الهی  و قدرت او غافل می شوند ، در این هنگام به حکم  قوانین و سنت های الهی  که عجب  و غرور  در  مقابل  خدای  سبحان کفر است  و هر  بساط  غرور و کفری بدست کبریایی خدای متعال نابود می شود غرور و خود بینی این انسانها نیز در  هم کوبیده و نابود می شوند ، خدای  سبحان بخاطر عجب و خود بزرگ بینی والدین فرزند نظر ربوبی خاص  خود را از ثمره ی  زندگی آنها برداشته و فرزندانشان دچار  آفات و آسیب می  شوند و در نهایت  مسیر رو به رشد تربیت ایشان متوقف  می شود .

    این سنت الهی است که فرمود :

     ﴿مَنْ أَظْلَمُ مِمَّنْ ذُکِّرَ بِآیاتِ رَبِّهِ ثُمَّ أَعْرَضَ عَنْها إِنّا مِنَ اَلْمُجْرِمِینَ مُنْتَقِمُونَ  (سوره سجده، آیه 22)   چه کسی ستمکارتر است از آن کس که آیات پروردگارش به او یادآوری شده و او از آن اعراض کرده است؟! مسلّماً ما از مجرمان انتقام خواهیم گرفت!

     

    این جا نیز والدینی که دست قدرت ربوبی را ندیده بگیرند به منزله اعراض کنندگان از آیات ربانی حضرت حق اند و هم در دنیا و هم در آخرت خدا از ایشان انتقام خواهد گرفت ، انتقام خدا از آنان در عالم دنیا فاسد شدن کشتزار انسانی ایشان و در آخرت عذاب سوزان جهنم خواهد بود .

    پس  در  امر  تربیت فرزندان باید در  نظر  داشت که مربی  اصلی  خدای  سبحان است و دیگران تنها وسایلی هستند که به اذن الهی  قادر به ربوبیت و تربیت افراد هستند .

    در این جا لازم و ضروری  است گفته شود که این جدا دیدن نعمت از  تحت قدرت و ربوبیت الهی   در  بسیاری  از  موارد اثری بمانند چشم زخم داشته و در عالم هستی  موجب  برهم خوردن  امور  می شود  و تنها با یاد خدای  متعال  می توان جلوی آن را گرفت و لذا بخاطر همین است که هنگام نظر بر امری که جمیل  و کامل  و نیکو است شایسته است که با گفتن « لاحول  و لا قوۀ الا بالله العلی العظیم » متوجه قدرت نمایی خدا در این شیئ جمیل شد تا آن امور از گزند آسیب ها و من جمله چشم زخم در امان بمانند .

  • احسان ثابت

     

    یاد خدا عامل اصلی تربیت

    آن چه در مسیر حرکت تربیتی بر تمامی مربیان و پدران و مادران  لازم است مورد توجه قرار بگیرد این است که هدایت و رشد انسان در گرو توجه به ذات احدیّت در همه اوقات و احوال زندگى است. غفلت مداوم از یاد خدا، موجب انحراف کلى انسان از قوانین حاکم بر نظام آفرینش گردیده و موجبات سقوط او را به ورطه هلاکت فراهم مى ‏آورد. لذا زیر بنای تربیت الهی توجه و یاد خداست و این که انسان به مرتبه ای از توجه برسد که تمامی افعال و رفتار و فکر  و اندیشه او منحصر در خدا و خدا گونه ها شود تا جایی که بتواند بگوید : 

    ﴿إِنَّ صَلَاتِى وَ نُسُکِى وَ مَحْیَاىَ وَ مَمَاتِى لِلَّهِ رَبِّ الْعلَمِینَ (سوره أنبیاء، آیه 162) نماز من و روش و طریق زندگى من و مرگ من براى خدا، آن پروردگار جهانیان است. 

    هنگامی که این مطلب به خوبی روشن شد شاهد این خواهیم بود که انسان روز به روز پیشرفت می کند و مسیر تعالی را با سرعتی بسیار بالا طی می کند چرا که ذکر خدای متعال غذای روح آدمی است و اگر به صورت مداوم این غذا به جان انسان تزریق شود شاهد حیات و رشد و تکامل یافتن آن خواهیم بود ، البته باید دقت داشت که این غذا دادن باید به صورت مداوم و مرتب باشد تا آثار مثبتش ظاهر شود ،

     امیر المؤمنین علی علیه السلام در این رابطه فرمود :

    «مُدَاوَمَةُ الذِّکْرِ قُوتُ‏ الْأَرْوَاحِ‏ وَ مِفْتَاح‏ »(غرر الحکم و درر الکلم، ص:709) ذکر دائم خدای متعال غذای جانها و کلید صلاح است،

    حال این هنر طالبان سعادت و مربیان و والدین است که به اقتضاء شرایط و احوالات خود و فرزندان در هر مرحله ای از حیات که هستند در رابطه با فرزندان مصداقی از ذکر خدا را انتخاب نموده و آن را در دسترس قرار دهند تا اسباب درونی وجودی متربیان مورد صلاح و رشد قرار بگیرد.

    البته باید دقت نمود که مراد از ذکر تنها ذکر زبانی  و یاد ذهنی خدای متعال نیست ، بلکه مراد از ذکر امری است اعم از این موارد و شامل ترک محرمات و انجام واجبات نیز می شود .

    پس لازم است در رابطه با تربیت خود و فرزندانمان به خوبی توجه داشته باشیم که مصداق بارز یاد و ذکر خدا رعایت احکام و آداب تربیت فرزندان در رباطه با ایشان می باشد که امید است با رعایت آنها مسیری از تکامل به روی ایشان باز شود .

    یکی از راه کار های عملی که شایسته است در تربیت فرزندان عمل شود آموختن این نکته به ایشان است که :« خدا در همه حال و هر مکانی ایشان را می بیند» .

    در این رابطه شایسته است که فرزندان را با آیاتی از قرآن که اشاهرای به حضور خدا در همه حالات است آشنا کنیم و مضامین آنها را به صورت ساده و قابل فهم به ایشان بیاموزیم ، برخی از آیات که در این رابطه می توان از آنها استفاده کرد عبارت اند از :

    ﴿ أَ لَمْ یَعْلَمْ بِأَنَّ اَللّهَ یَرى (سوره علق، آیه 107)  آیا انسان ندانست که خداوند (همه اعمالش را) می‌بیند؟!

     

    ﴿ هُوَ اَلَّذِی خَلَقَ اَلسَّماواتِ وَ اَلْأَرْضَ فِی سِتَّةِ أَیّامٍ ثُمَّ اِسْتَوى عَلَى اَلْعَرْشِ یَعْلَمُ ما یَلِجُ فِی اَلْأَرْضِ وَ ما یَخْرُجُ مِنْها وَ ما یَنْزِلُ مِنَ اَلسَّماءِ وَ ما یَعْرُجُ فِیها وَ هُوَ مَعَکُمْ أَیْنَ ما کُنْتُمْ وَ اَللّهُ بِما تَعْمَلُونَ بَصِیرٌ (سوره حدید، آیه 4) خدا کسی است که آسمانها و زمین را در شش روز [= شش دوران‌] آفرید؛ سپس بر تخت قدرت قرار گرفت (و به تدبیر جهان پرداخت)؛ آنچه را در زمین فرو می‌رود می‌داند، و آنچه را از آن خارج می‌شود و آنچه از آسمان نازل می‌گردد و آنچه به آسمان بالا می‌رود؛ و هر جا باشید او با شما است، و خداوند نسبت به آنچه انجام می‌دهید بیناست!

     

    اگر کاری کنیم که کودکانمان در خرد سالی این آیات را حفظ کنند و در کودکی معنایش را بفهمند و در نوجوانی مفهومش را درک کنند ، قطعا در جوانی و سایر ایام حیاتشان بر اساس این آیات زندگی خواهند کرد و خدا را بر همه اعمال خود ناظر می بینند و هیچ گاه خلاف قوانین الهی و مسیر تعالی قدمی برنخواهند داشت ، در دنیا با شرافت و در آخرت سعادتمندانه به حیات ابدی خود خواهند پرداخت . 

     

     

     

  • احسان ثابت

 

قلب را باید تربیت کرد

 

تکامل انسان با تعالی و تکامل موجودی فرامادی که به دست خدای متعال در وجود او ودیعه نهاده شده است صورت می گیرد ، آن موجودی است که با چشم سر دیده نمی شود ،تنها سرمایه ابدی انسان است  که آن را برای سفر ابدی با خود در قیامت خواهد برد ، آن شئ « قلب » نام دارد :

 ﴿یَوْمَ لا یَنْفَعُ مالٌ وَ لا بَنُونَ*  إِلاّ مَنْ أَتَى اَللّهَ بِقَلْبٍ سَلِیمٍ (سوره شعراء، آیه 88 و 89 ) در روز قیامت مال و فرزندان سودی نمی‌بخشد ، مگر کسی که با قلب سلیم به پیشگاه خدا آید!

 

البته مراد از «قلب» تکه گوشت صنوبری داخل سینه انسان نیست ، بلکه آن قلب حقیقتی ملکوتی است که خدای متعال قلب مادی بدن انسان را صورتی از آن حقیقت عظیم خلق کرده است تا صاحبان خرد با پی بردن و فهمیدن جایگاه قلب مادی به برخی حقائق ملکوتی نسبت به آن پی ببرند .

 بنابر این باید دانست که مرکز تمامی دارایی های ابدی انسان  «قلب» اوست و باید تمامی تلاش های خود را مبذول دارد تا قلب به درجه ای از صحت و سلامتی برسد که آماده لقاء الله شود چرا که ین قلب ملکوتی انسان است که مشرف به شهود خدای متعال می شود  که امیر المؤمنین علی علیه السلام در این رابطه فرمود :

« لَا تُدْرِکُهُ الْعُیُونُ فِی مُشَاهَدَةِ الْأَبْصَارِ وَ لَکِنْ رَأَتْهُ الْقُلُوبُ بِحَقَائِقِ الْإِیمَان‏ِ»(الکافی (ط - الإسلامیة)، ج‏1، ص:98)دیدگان هنگام نظر افکندن او را درک نکنند ولى دلها با حقایق ایمان او را دیده‏ اند.

اما قلبی می تواند به این مقام برسد که زنده و سالم باشد لذا در مجموعه تعالیم وارد شده از سوی مربیان کامل اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام عامل اصلی آباد شدن قلب انسان اطاعت دستورات الهی و عمل طبق فرامین آن ذات اقدس است و سر پیچی از آن دستورات موجب می شود حقیقت انسان که همان قلبش باشد بمیرد ، امام سجاد علیه السلام در صلوات شعبانیه خطاب به خدای متعال این گونه می فرمایند :

«وَ اعْمُرْ قَلْبِی‏ بِطَاعَتِکَ‏ وَ لَا تُخْزِنِی بِمَعْصِیَتِکَ»( إقبال الأعمال (ط - القدیمة)، ج‏2، ص: 688 )   خدایا قلب مرا بواسطه طاعت و بندگی خودت آباد و بواسطه مصیتت من را رسوا نکن .

از این بیان شریف معلوم می شود که آبادی قلب انسان در گرو بندگی خداست .

بنابر این باید دانست که فرامین الهی  فقط و فقط برای این اند که انسان به تکامل برسد نه این که از بندگی انسانها سودی به خدا برسد .

البته اوامر الهی انواع و شرایط مختلفی دارند که هر کدام بر اساس اقتضاء و قابلیت های انسان قانون گذاری شده اند و عمل به آنها توسط هر یک از افراد انسان می تواند آثار مثبتی در آباد سازی قوای باطنی او داشته باشد ، هر اندازه که اطاعت و بندگی خدای متعال قوی تر باشد به همان اندازه آثاری که در احیاء و آباد سازی جان انسان دارند بیشتر خواهد بود و به همان اندازه انسان به تعالی نزدیک تر می شود .

بنابر این باید دانست که محور تمامی تلاش های انسان در حرکت تربیتی چه برای تربیت خود و چه برای تربیت دیگران « قلب » ملکوتی است و باید کاری کرد که آثار مثبت اعمال صالح در قلب متربی به ظهور آمده ، آباد شده و مسیر حیات دنیوی  و اُخروی او را به بهترین نحو اصلاح نماید .

حال که روشن شد تمامی برنامه های بیان شده از سوی خدای متعال برای حرکت تربیتی انسان رو به تعالی انسان است باید دانست که برخی از برنامه هایی که خدای متعال توسط مربیان الهی بیان نموده اند مستقیما مربوط به گروه خردسالان و نونهالان و نوجوانان می شود و بکار گیری آنها توسط والدین می تواند تاثیر بسیار زیادی در شخصیت و قلب متربیان داشته باشد و سهل انگاری نسبت به آن امور ضرر هایی را در پی دارد که هیچگاه قابل جبران نیستند  که انشا الله در بخش های دیگر مجموعه بدانها اشاراتی خواهیم نمود .

  • احسان ثابت

    ویژگی مربیان تربیت

    سؤالی مطرح می شود که  چه کسی می تواند مسؤولیت امر مهم تربیت را به عهده بگیرد ؟

    قبل از جواب به این سوال باید گفت که در یک تقسیم بندی مربیان به دو دسته تقسیم می شوند :

    اول : مربیان اصلی بشری  :

    ایشان مربیان اند که برنامه های اصلی تربیت را از سوی خدای متعال اخذ و به بشریت ارائه می کنند و خود نیز بدانها عمل می کنند و سایر افراد بشر را نیز دعوت به عمل کردن آنها می کنند  ، بدیهی است که این دسته از مربیان باید قابلیت های ویژه و منحصر به فردی داشته باشند که نوع مردم از آنها بی بهره اند ، مصادیق کامل این دسته از مربیان انبیاء و اولیاء الهی اند ، افرادی که قلبشان بواسطه وحی در ارتباط مستقیم با مبداء عالم هستی خدای متعال است .


    دوم : مربیان مبلغ و تابع مربیان اصلی:

    ایشان مربیانی هستند که برنامه های تربیتی مربیان اصلی را بواسطه تعلیم از ایشان آموخته و در مقام عمل در رابطه با متربیان اعمال می کنند ، این دسته از مربیان حتما نیاز به عصمت و اتصال مستقیم با مبداء وحی ندارند و هر کسی که مقداری با تعالیم انبیاء و اولیاء الهی ارتباط داشته باشد می تواند متصدی مراتبی از مربی گری شود . 


     

    بر اساس مقدمه بیان شده تنها کسی می تواند مربی اصلی انسان باشد که خود ، انسان کامل و واصل به مدارج عالی انسانیت باشد و در این مسیر کسی می تواند جلودار و راهنما باشد که خودراه را به خوبی طی کرده باشد :

    اما در مورد مربیان مبلغ که در مراحل ابتدایی تربیت مشغول بکار می شنود  حتما نیازی نیست که خود تمامی مراحل کمال را هم چون انبیاء الهی طی کرده باشند ( هر چند که یافتن این چنین مربی از بهترین نعمت های الهی است ) .معیار اصلی در مربیان مبلغ این است که تا حد توانشان به دستورات مربیان اصلی بشریت گوش بسپارند و سعی در انجام آنها داشته باشند و تلاش کنند آن چه را که خود بدان عمل کرده اند را به متربیانشان بیاموزند .

    یک مربی مبلغ می تواند استاد مدرسه و دانشگاه یا حتی پدر  و مادر یک کودک  باشد اما همه آنها ابتدا باید آن چه را که از مربیان اصلی فرا گرفته اند انجام دهند تا خدای متعال ایشان را واسطه نشر نور هدایت در عالم قرار دهد .

    امیر المؤمنین علی علیه السلامدر این باره می فرمایند :

    « مَنْ نَصَبَ نَفْسَهُ لِلنَّاسِ إِمَاماً فَلْیَبْدَأْ بِتَعْلِیمِ‏ نَفْسِهِ‏ قَبْلَ تَعْلِیمِ غَیْرِهِ وَ لْیَکُنْ تَأْدِیبُهُ بِسِیرَتِهِ قَبْلَ تَأْدِیبِهِ بِلِسَانِهِ وَ مُعَلِّمُ نَفْسِهِ وَ مُؤَدِّبُهَا أَحَقُّ بِالْإِجْلَالِ مِنْ مُعَلِّمِ النَّاسِ وَ مُؤَدِّبِهِم‏» (نهج البلاغة (للصبحی صالح)، ص: 480)کسی که خود را در مقام پیشوایی و امامت قرار می دهد ، باید پیش از آن که به تعلیم دیگران بپردازد ، به تعلیم خویش پردازد و باید تادیب او به عملش پیش از تادیب او به زبانش باشد . کسی که معلم و ادب کننده خویش است ، به احترام سزاوارتر است از کسی که معلم و مربی دیگران است .

     

    امام علیه السلام در این کلام ، دو مطلب اساسی را در موضوع «تربیت» بیان فرموده اند :

  1. مربی و معلم باید قبلا خودش دانش آموخته و تربیت شده باشد ، آن گاه مربی و معلم دیگران شود . سخن گفتن و خطابه و وعظ بدون آگاهی به جز انحراف واضلال و گمراهی نتیجه ای ندارد .
  2. واعظ و مربی باید با عمل خود دیگران را تربیت و هدایت نماید . گفتاربدون عمل نه تنها موجب هدایت نمی شود ، بلکه گاهی ممکن است موجب سلب اعتماد و گمراهی شخص گردد .

این دو نکته اساسی در تربیت فرزندان ، مخصوصا فرزندان خردسال اهمیت ویژه ای دارد ، چرا که:

« فرزندان آن گونه که می بینند عمل می کنند نه آن گونه که از ایشان درخواست می شود !!»


     


      

  • احسان ثابت

معنای تربیت دینی  


 

 

تربیت در اصل از ریشه « ربب » به معنای سوق دادن مداوم شیء به سوی کمال و رفع نقص هایش می باشد . (التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، ج‏4، ص: 18)

راغب اصفهانی نیز می گوید :

(الرَّبُ‏ فی الأصل: التربیة، و هو إنشاء الشی‏ء حالا فحالا إلى‏ حدّ التمام‏،)( مفردات ألفاظ القرآن، ص: 336)رب در اصل تربیت است و تربیت یعنی ایجاد شی ء به تدریج از حالتی به حالت دیگر تا به حدتمام برسد .

بنابر این مربی کسی  است که یک شی ء را  به تدریج از حالتی به حالت دیگر سیر می دهد تا اورا به حدتمام برساند .

باید توجه داشت که  تدریجی بودن تربیت در معنای لغوی او مورد نظر قرار گرفته است .لذا صل در تربیت و پرورش تدریجی بودن است بنابر این افعالی که مربیان به صورت مقطعی  وآنی انجام می دهند تربیت به معنای حقیقی آن نخواهد بود .

هم چنین باید دانست که تربیت دینی ، یعنی شکوفا نمودن استعدادهای درونی و فطری انسان و خدای متعال انبیاء الهی را  برای شکوفا کردن آن استعداد های فطرتی به سوی جوامع بشری فرستاده است . 

به همین دلیل است که امیرالمؤمنین ، علی علیه السلام در انگیزه و هدف فرستادن پیامبران الهی از جانب خدای متعال  می فرمایند :

« ِفَبَعَثَ‏ فِیهِمْ‏ رُسُلَهُ‏ وَ وَاتَرَ إِلَیْهِمْ أَنْبِیَاءَهُ لِیَسْتَأْدُوهُمْ مِیثَاقَ فِطْرَتِهِ وَ یُذَکِّرُوهُمْ مَنْسِیَّ نِعْمَتِهِ وَ یَحْتَجُّوا عَلَیْهِمْ بِالتَّبْلِیغِ وَ یُثِیرُوا لَهُمْ دَفَائِنَ الْعُقُولِ »(نهج البلاغة (للصبحی صالح)، ص: 43)پیامبرانش را در میان انسان ها  مبعوث ساخت و پی در پی رسولان خود را به سوی آنها فرستاد تاپیمان فطرت را در آنها مطالبه نمایند و نعمت های فراموش شده را به یاد آنها آوردند و با ابلاغ دستورهای خدا حجت را بر آنها تمام کنند و گنج های پنهانی عقل ها را آشکار سازند .

بر این اساس لازم است مربیانی که قصد دارند افراد بشر و والدینی که می خواهند فرزندانشان را بر اساس خواست خدای متعال تربیت کنند لازم است که دستور العمل هایی را به کار ببرند که از سوی انبیاء و اولیاء الهی بیان شده و مطابق فطرت انسان است نه این که تمام همت ایشان فراگیری  و بکار بردن دستور العمل های مربیان بی خدا و غریبه با علم فطرت انسانی است .

پس تربیت دینی یعنی بکار بردن و اعمال مداوم دستورات مطابق فطرت حقیقی انسان در رابطه با متربیان تا جایی که تمامی شئون حیات مادی  و معنوی ایشان به جایی برسد که خدای متعال آن را نهایت سیر ایشان برای کمال قرار داده است ، جسمی سالم و هوشی سر شار داشته و در روابط فردی  و اجتماعی خود موفق باشند و در نهایت امر نیز موفق به وصال و لقاء الهی شوند ، این جاست که همه به سعادت حقیقی می رسند .

  • احسان ثابت

    1. راه نجات از غم ها 

    تا انسان مست حق نشود و از جام توحید و عشق حقیقی ننوشد دل او  همیشه غمخانه خواهد بود ، غمی می آید و وقتی  هم رفت جای خود را به  غم دیگری می دهد ، اما وقتی که انسان دل را از جام حق سیراب کرد این گونه خواهد گفت :

    روى بنما و وجود خودم از یاد ببر***خرمنِ سوختگان را همه گو باد ببر

    ما که دادیم دل و دیده به طوفانِ بلا***گو بیا سیلِ غم و خانه ز بنیاد ببر

    بعد ازاین، چهره زرد من و خاکِ در دوست‏ ***باده پیش آور و این جانِ غَمْ آباد ببر

    (دیوان حافظ، چاپ قدسى، غزل 297، ص 231.)

    10) 89- 12- 6 

    ....................................

    1. صیاد حقیقت شو !

    اگر انسان به صید حقیقت نائل شد در این هنگام همه هستی و وجود او چشم می شود ، دست و گوش  و پا و تمام  اعضاء و جوارح او یک سره چشم می شود و به حضور حق تعالی می رسند ، (همه این اعضاء بلکه تمام عالم شعور دارند لذا می توانند به درک حقیقت نائل شوند )

    در این هنگام انسان حضور خدا را درک می کند و می یابد که :

     ﴿هُوَ مَعَکُمْ أَیْنَ ما کُنْتُمْ (سوره حدید، آیه 4) هر جا باشید او با شما است!

    پس بکوش تا صیاد حقیقت شوی !!

    10) 89- 12- 6

    ....................................

     

    1. محبت اهل بیت علیهم السلام باب توحید

    خداوند فرموده اهل بیت علیهم السلام درب ورود به حوزه محبت الهی هستند و تنها با محبت به ایشان است که می­توانید به عالم حقیقت وارد شوید.  خداوند متعال هرچه محبت دارد، در وجود ایشان پیاده کرده و به ظهور رسانده.  اگر این گونه نبود، خداوند امر نمی­کرد که از این راه بیایید و به این­ ذوات مقدسه محبت بورزید. اگر غایت و منتهای مطلوب بشر در آن­ها جمع نبود و با محبت آنان نمی­شد به حقیقت رسید، خداوند هرگز امر به محبت به آنان نمی­کرد. معلوم است که انسان از این طریق می­تواند به تمام مطلوب و غایت نهایی کمال خود برسد و انسانیتش را کامل کند. برای همین است که به نبی اکرم صلی الله علیه و آله  فرمود:

    آیات  ﴿ قُلْ لا أَسْئَلُکُمْ عَلَیْهِ أَجْراً إِلاَّ اَلْمَوَدَّةَ فِی اَلْقُرْبى (سوره شورى‏، آیه 23)   بگو: «من هیچ پاداشی از شما بر رسالتم درخواست نمی‌کنم جز دوست‌داشتن نزدیکانم [= اهل بیتم‌]؛

    [و در آیه ای دیگر چنین فرمود :

    آیات  ﴿قُلْ ما أَسْئَلُکُمْ عَلَیْهِ مِنْ أَجْرٍ إِلاّ مَنْ شاءَ أَنْ یَتَّخِذَ إِلى رَبِّهِ سَبِیلاً(سوره فرقان‏، آیه 57)    بگو: «من در برابر آن (ابلاغ آیین خدا) هیچ گونه پاداشی از شما نمی‌طلبم؛ مگر کسی که بخواهد راهی بسوی پروردگارش برگزیند (این پاداش من است.)»

    از این جا فهمیده می شود که : اهل بیت علیهم السلام همان صراط الی الله هستند ، همان صراطی که هر روز بار ها در نماز هایمان هدایت بسوی آن را از خدای متعال درخواست نموده و می خوانیم :

    آیات  ﴿اِهْدِنَا اَلصِّراطَ اَلْمُسْتَقِیمَ (سوره فاتحة، آیه 6)  ما را به راه راست هدایت کن.

    صراطی که تنها آن می تواند ما را به معدن تمام  حقائق و خیرات برساند ]

     به همین دلیل است که خداوند متعال خواسته سرمایه­ی محبت را خرج اهل بیت علیهم السلام کنیم.

     رمضان 90 - جلسه 18

    ....................................

    1. وحدت پیدا کردن با امیر المؤمنین علی علیه السلام

    نقل قول مرحوم دولابی می­فرمودند : در حرم امیرالمؤمنین علیه­السلام ایستاده بودم که مکاشفه­ای به من دست داد و دیدم که حتی صلوات­هایی هم که می­فرستیم، به عنایت امیرالمؤمنین علیه­السلام است و دیدم که مردم می­آمدند و آب کوثر از حضرت می­گرفتند. بعضی­ها یک جام می­گرفتند و سیراب می­شدند. بعضی­ها دو جام می­گرفتند. بعضی­ها با سه جام سیراب می­شدند. بعضی­ها چند جام می­خوردند و می­گفتند سیراب نشدیم. حضرت هم از یقه­اش می­گرفت و او را داخل حوض کوثر می­انداخت.

    این یعنی در علی علیه السلام  فانی می­­شود.

     اگر امیرالمؤمنین علیه­السلام عنایت نکند، حتی یک نفر هم یادش نمی­افتد که صلوات بفرستد. پس وقتی صلواتی می­فرستیم، معلوم می­شود که عنایتی از عالم معنا و از طرف امیرالمؤمنین علیه السلام شده.

     پیامبراکرم صلی الله علیه و آله در حدیث ثقلین فرمود :

    آیات «إِنِّی تَارِکٌ فِیکُمُ الثَّقَلَیْنِ أَمَا إِنْ تَمَسَّکْتُمْ بِهِمَا لَنْ تَضِلُّوا- کِتَابَ اللَّهِ وَ عِتْرَتِی أَهْلَ بَیْتِی فَإِنَّهُمَا لَنْ یَفْتَرِقَا حَتَّى‏ یَرِدَا عَلَیَ‏ الْحَوْضَ‏ »(بصائر الدرجات فی فضائل آل محمد صلى الله علیهم، ج‏1، ص: 413) من میان شما دو چیز گران بهاء باقی می گذارم که تا وقتى به آن دو تمسک جوئید گمراه نمىشوید-  کتاب خدا و عترت و اهل بیتم آن دو از یک دیگر جدا نمى ‏شوند تا در حوض بر من وارد شوند.

    «‏ یَرِدَا عَلَیَ‏ الْحَوْضَ‏ » یعنی قرآن و اهل بیت بر حوض وارد می­شوند و ما هم با محبت اهل بیت علیهم السلام  به همان حوض وارد می­شویم و با اهل بیت وحدت پیدا می­کنیم.  معنای وحدت هم تجلی حقائق انسانی در وجود انسان و رسیدن به مقام انسانیت است.

     رمضان 90 - جلسه 18

    ....................................

     

    1.  

    پیام اخلاقی  و سلوکی  آیات پایانی سوره انشراح  برای ما این است که بدانیم  آن نقطه‌ای که نقطه فراغت ماست،باید نقطه آغاز کوششمان باشد و در  پس هر  تلاش ،تلاشی دیگر را بکار ببریم جدیت در راه وصول به حقیقت تعطیل شدنی نیست ، آغاز و انجام زندگی باید با جدیت همراه باشد ، سالک بدون جدیت به مقصد نمی رسد ،

    « سَاعٍ‏ سَرِیعٌ‏ نَجَا » [1]. کوشنده با شتاب نجات یافت،

    ،اما متاسفانه اکثر مردم  تنبلی می‌کنند ،  دو رکعت نماز که می‌خوانند  یا کار کوچکی که انجام می­دهند، یا یک ساعت مطالعه که می‌کنند زود خسته می­شوند!   یکی دوبار بار که به حرم می روند می‌گویند بس است! و مدام تنبلی به این شکل به سراغ انسان می‌آید. اما پروردگار عالم به شاگرد خصوصی سخت کوش خود می‌فرماید:

    «فَإِذا فَرَغْتَ فَانْصَب»[2]حالا که فارغ شدی، آغاز کوشش توست. خودت را به زحمت بینداز و تلاش کن. پایان هر کاری آغاز کار تو باشد. نکند در جایی توقف کنی و بگویی بس است. توقف معنا ندارد، بکوش! بجوش  و بنوش !

    گر چه وصالش نه به کوشش دهند      هر قدر ای دل که توانی بکوش [3]

    «وَ أَنْ لَیْسَ لِلْإِنْسانِ إِلاَّ ما سَعى»[4] برای انسان بهره‌ای جز سعی و کوشش او نیست،

    پس ای سالک کوی توحید بکوش و بجوش و بنوش  همه چیز در خودت جمع است ، تا نکوشی  از درونت چیزی نمی جوشد و تا از تو نجوشد نمی توانی به آبگاه توحید وارد شوی و از چشمه حقیقت بنوشی.

    ------------------------------

    س

    [1] نهج البلاغة (للصبحی صالح)، ص: 58

    [2] (شرح/7)

    [3] دیوان حافظ غزل شماره 284

     

    [4]﴿النجم‏، 39

     

     

    ....................................

     

    1. خدایا ما را برویان 

    خدایا ما درخت خشکیم تو باید ما را زنده کنی همانگونه که به مریم سلام الله علیها فرمودی :

    آیات  ﴿هُزِّی إِلَیْکِ بِجِذْعِ اَلنَّخْلَةِ تُساقِطْ عَلَیْکِ رُطَباً جَنِیًّا(سوره مریم‏، آیه 25)  این تنه نخل را به طرف خود تکان ده ، رطب تازه‌ای بر تو فرو ‌می ریزد!

    ما را نیز مانند آن درخت خشک که آن را برای مریم سلام الله علیها سبز کردی ، برویان !! به اذن خدا خودت را تکانی بده تا زنده شوی ، (خودت را از حیات پست غرق در غفلت تکان بده تا برویی!!)

    89- 12-12

     

     

    ....................................

     

    1.  

     

     

    ....................................

     

    1.  

     

     

    ....................................

     


     

     

     

    • احسان ثابت