خادم الاسلام

پایگاهی برای نشر تعالیم اسلام

خادم الاسلام

پایگاهی برای نشر تعالیم اسلام

خادم الاسلام

آن چه خدا می خواهد را باید بدانیم ، این جا همان جاست!
جهان اسلام آقا زیاد دارد ، خدمتگذار می خواهد !
افتخار ما این است که خدمتگذار دین خدا هستیم !

خادم الاسلام را دنبال کنید .

آخرین نظرات
  • ۲۴ ارديبهشت ۹۸، ۱۳:۳۸ - حمدان مقدم
    احسنت
  • ۳۱ ارديبهشت ۹۶، ۲۲:۲۵ - یا حسین
    متشکرم
  • ۲۷ ارديبهشت ۹۶، ۱۴:۰۹ - زهرا باقری
    +++

۱۰۸ مطلب با موضوع «تربیت فرزند در سبک زندگی اسلامی» ثبت شده است

    خدای متعال مربی اصلی عالم هستی 

     

    اولین و اصلی ترین  مطلبی  که هر  پدر و مادر  بلکه هر مربی در تربیت فرزندان و شاگردان خود باید بداند این است که در  عالم هستی  مربی  اصلی و حقیقی  خدای  سبحان است  و ایشان اند که رب الارباب  عالم هستی  اند  و تمامی  عالم هستی را تحت مدیریت و ربوبیت خود قرار داده اند و بدون اذن و اراده ی   ایشان هیچ میوه ای  به ثمر  نمی  نشیند و «ما رمیت اذ رمیت» الهی  در تمامی  مسائل  و امور  ساری  و جاری  است .

      ﴿ما رَمَیْتَ إِذْ رَمَیْتَ وَ لکِنَّ اَللّهَ رَمى(سوره أنفال‏، آیه 17)این تو نبودی (ای پیامبر که خاک و سنگ به صورت آنها) انداختی؛ بلکه خدا انداخت!

    برای توجه دادن انسانها به همین مطلب است که در ابتدای سوره فاتحۀ الکتاب بعد از بسم الله الرحمن الرحیم می خوانیم :

    ﴿ اَلْحَمْدُ لِلّهِ رَبِّ اَلْعالَمِینَ (سوره فاتحة، آیه 2) ستایش مخصوص خداوندی است که پروردگار و مربی جهانیان است.

    یا آن که در جایی دیگر می فرماید :

     ﴿هُوَ اَلَّذِی یُصَوِّرُکُمْ فِی اَلْأَرْحامِ کَیْفَ یَشاءُ لا إِلهَ إِلاّ هُوَ اَلْعَزِیزُ اَلْحَکِیمُ  (سوره آل‏ عمران‏، آیه 6)  او کسی است که شما را در رحمِ (مادران)، آنچنان که می‌خواهد تصویر می‌کند. معبودی جز خداوندِ توانا و حکیم، نیست.

     

    خدای متعال نه تنها عالم جسم انسان را مدیریت و ربوبیت می کند بلکه مدیریت  قوای درونی انسان نیز به دست اوست ،

     ﴿لکِنَّ اَللّهَ حَبَّبَ إِلَیْکُمُ اَلْإِیمانَ وَ زَیَّنَهُ فِی قُلُوبِکُمْ  (سوره حجرات، آیه 7) خداوند ایمان را محبوب شما قرار داده و آن را در دلهایتان زینت بخشیده!

    قلبی حیات دارد که ایمان را دوست داشته باشد و این حیات بدست خدای متعال است ،اما  کار انسان تنها تسلیم محض و  قبول ربوبیت خدای متعال با عمل به دستورات حضرت اقدسش از روی اختیار است

    حال  در امر  تربیت فرزندان اگر  پدر  و مادر در فکر و عقیده ی  خود این باور را داشته باشند که تنها ایشان مربی اصلی اند و اراده و قدرت خدای متعال در تربیت فرزندانشان تاثیر ندارد و یا آن که از نقش  اصلی  خدای  سبحان در تربیت و ربوبیت فرزندانشان در غفلت باشند ، در این هنگام وقتی که آثار خوبی  در فرزندان ایجاد می شود والدین دچار  خود بزرگ بینی  شده  و این موفقیت را از  آن خود می  بینند و از نعمت های الهی  و قدرت او غافل می شوند ، در این هنگام به حکم  قوانین و سنت های الهی  که عجب  و غرور  در  مقابل  خدای  سبحان کفر است  و هر  بساط  غرور و کفری بدست کبریایی خدای متعال نابود می شود غرور و خود بینی این انسانها نیز در  هم کوبیده و نابود می شوند ، خدای  سبحان بخاطر عجب و خود بزرگ بینی والدین فرزند نظر ربوبی خاص  خود را از ثمره ی  زندگی آنها برداشته و فرزندانشان دچار  آفات و آسیب می  شوند و در نهایت  مسیر رو به رشد تربیت ایشان متوقف  می شود .

    این سنت الهی است که فرمود :

     ﴿مَنْ أَظْلَمُ مِمَّنْ ذُکِّرَ بِآیاتِ رَبِّهِ ثُمَّ أَعْرَضَ عَنْها إِنّا مِنَ اَلْمُجْرِمِینَ مُنْتَقِمُونَ  (سوره سجده، آیه 22)   چه کسی ستمکارتر است از آن کس که آیات پروردگارش به او یادآوری شده و او از آن اعراض کرده است؟! مسلّماً ما از مجرمان انتقام خواهیم گرفت!

     

    این جا نیز والدینی که دست قدرت ربوبی را ندیده بگیرند به منزله اعراض کنندگان از آیات ربانی حضرت حق اند و هم در دنیا و هم در آخرت خدا از ایشان انتقام خواهد گرفت ، انتقام خدا از آنان در عالم دنیا فاسد شدن کشتزار انسانی ایشان و در آخرت عذاب سوزان جهنم خواهد بود .

    پس  در  امر  تربیت فرزندان باید در  نظر  داشت که مربی  اصلی  خدای  سبحان است و دیگران تنها وسایلی هستند که به اذن الهی  قادر به ربوبیت و تربیت افراد هستند .

    در این جا لازم و ضروری  است گفته شود که این جدا دیدن نعمت از  تحت قدرت و ربوبیت الهی   در  بسیاری  از  موارد اثری بمانند چشم زخم داشته و در عالم هستی  موجب  برهم خوردن  امور  می شود  و تنها با یاد خدای  متعال  می توان جلوی آن را گرفت و لذا بخاطر همین است که هنگام نظر بر امری که جمیل  و کامل  و نیکو است شایسته است که با گفتن « لاحول  و لا قوۀ الا بالله العلی العظیم » متوجه قدرت نمایی خدا در این شیئ جمیل شد تا آن امور از گزند آسیب ها و من جمله چشم زخم در امان بمانند .

  • احسان ثابت

     

    یاد خدا عامل اصلی تربیت

    آن چه در مسیر حرکت تربیتی بر تمامی مربیان و پدران و مادران  لازم است مورد توجه قرار بگیرد این است که هدایت و رشد انسان در گرو توجه به ذات احدیّت در همه اوقات و احوال زندگى است. غفلت مداوم از یاد خدا، موجب انحراف کلى انسان از قوانین حاکم بر نظام آفرینش گردیده و موجبات سقوط او را به ورطه هلاکت فراهم مى ‏آورد. لذا زیر بنای تربیت الهی توجه و یاد خداست و این که انسان به مرتبه ای از توجه برسد که تمامی افعال و رفتار و فکر  و اندیشه او منحصر در خدا و خدا گونه ها شود تا جایی که بتواند بگوید : 

    ﴿إِنَّ صَلَاتِى وَ نُسُکِى وَ مَحْیَاىَ وَ مَمَاتِى لِلَّهِ رَبِّ الْعلَمِینَ (سوره أنبیاء، آیه 162) نماز من و روش و طریق زندگى من و مرگ من براى خدا، آن پروردگار جهانیان است. 

    هنگامی که این مطلب به خوبی روشن شد شاهد این خواهیم بود که انسان روز به روز پیشرفت می کند و مسیر تعالی را با سرعتی بسیار بالا طی می کند چرا که ذکر خدای متعال غذای روح آدمی است و اگر به صورت مداوم این غذا به جان انسان تزریق شود شاهد حیات و رشد و تکامل یافتن آن خواهیم بود ، البته باید دقت داشت که این غذا دادن باید به صورت مداوم و مرتب باشد تا آثار مثبتش ظاهر شود ،

     امیر المؤمنین علی علیه السلام در این رابطه فرمود :

    «مُدَاوَمَةُ الذِّکْرِ قُوتُ‏ الْأَرْوَاحِ‏ وَ مِفْتَاح‏ »(غرر الحکم و درر الکلم، ص:709) ذکر دائم خدای متعال غذای جانها و کلید صلاح است،

    حال این هنر طالبان سعادت و مربیان و والدین است که به اقتضاء شرایط و احوالات خود و فرزندان در هر مرحله ای از حیات که هستند در رابطه با فرزندان مصداقی از ذکر خدا را انتخاب نموده و آن را در دسترس قرار دهند تا اسباب درونی وجودی متربیان مورد صلاح و رشد قرار بگیرد.

    البته باید دقت نمود که مراد از ذکر تنها ذکر زبانی  و یاد ذهنی خدای متعال نیست ، بلکه مراد از ذکر امری است اعم از این موارد و شامل ترک محرمات و انجام واجبات نیز می شود .

    پس لازم است در رابطه با تربیت خود و فرزندانمان به خوبی توجه داشته باشیم که مصداق بارز یاد و ذکر خدا رعایت احکام و آداب تربیت فرزندان در رباطه با ایشان می باشد که امید است با رعایت آنها مسیری از تکامل به روی ایشان باز شود .

    یکی از راه کار های عملی که شایسته است در تربیت فرزندان عمل شود آموختن این نکته به ایشان است که :« خدا در همه حال و هر مکانی ایشان را می بیند» .

    در این رابطه شایسته است که فرزندان را با آیاتی از قرآن که اشاهرای به حضور خدا در همه حالات است آشنا کنیم و مضامین آنها را به صورت ساده و قابل فهم به ایشان بیاموزیم ، برخی از آیات که در این رابطه می توان از آنها استفاده کرد عبارت اند از :

    ﴿ أَ لَمْ یَعْلَمْ بِأَنَّ اَللّهَ یَرى (سوره علق، آیه 107)  آیا انسان ندانست که خداوند (همه اعمالش را) می‌بیند؟!

     

    ﴿ هُوَ اَلَّذِی خَلَقَ اَلسَّماواتِ وَ اَلْأَرْضَ فِی سِتَّةِ أَیّامٍ ثُمَّ اِسْتَوى عَلَى اَلْعَرْشِ یَعْلَمُ ما یَلِجُ فِی اَلْأَرْضِ وَ ما یَخْرُجُ مِنْها وَ ما یَنْزِلُ مِنَ اَلسَّماءِ وَ ما یَعْرُجُ فِیها وَ هُوَ مَعَکُمْ أَیْنَ ما کُنْتُمْ وَ اَللّهُ بِما تَعْمَلُونَ بَصِیرٌ (سوره حدید، آیه 4) خدا کسی است که آسمانها و زمین را در شش روز [= شش دوران‌] آفرید؛ سپس بر تخت قدرت قرار گرفت (و به تدبیر جهان پرداخت)؛ آنچه را در زمین فرو می‌رود می‌داند، و آنچه را از آن خارج می‌شود و آنچه از آسمان نازل می‌گردد و آنچه به آسمان بالا می‌رود؛ و هر جا باشید او با شما است، و خداوند نسبت به آنچه انجام می‌دهید بیناست!

     

    اگر کاری کنیم که کودکانمان در خرد سالی این آیات را حفظ کنند و در کودکی معنایش را بفهمند و در نوجوانی مفهومش را درک کنند ، قطعا در جوانی و سایر ایام حیاتشان بر اساس این آیات زندگی خواهند کرد و خدا را بر همه اعمال خود ناظر می بینند و هیچ گاه خلاف قوانین الهی و مسیر تعالی قدمی برنخواهند داشت ، در دنیا با شرافت و در آخرت سعادتمندانه به حیات ابدی خود خواهند پرداخت . 

     

     

     

  • احسان ثابت

 

قلب را باید تربیت کرد

 

تکامل انسان با تعالی و تکامل موجودی فرامادی که به دست خدای متعال در وجود او ودیعه نهاده شده است صورت می گیرد ، آن موجودی است که با چشم سر دیده نمی شود ،تنها سرمایه ابدی انسان است  که آن را برای سفر ابدی با خود در قیامت خواهد برد ، آن شئ « قلب » نام دارد :

 ﴿یَوْمَ لا یَنْفَعُ مالٌ وَ لا بَنُونَ*  إِلاّ مَنْ أَتَى اَللّهَ بِقَلْبٍ سَلِیمٍ (سوره شعراء، آیه 88 و 89 ) در روز قیامت مال و فرزندان سودی نمی‌بخشد ، مگر کسی که با قلب سلیم به پیشگاه خدا آید!

 

البته مراد از «قلب» تکه گوشت صنوبری داخل سینه انسان نیست ، بلکه آن قلب حقیقتی ملکوتی است که خدای متعال قلب مادی بدن انسان را صورتی از آن حقیقت عظیم خلق کرده است تا صاحبان خرد با پی بردن و فهمیدن جایگاه قلب مادی به برخی حقائق ملکوتی نسبت به آن پی ببرند .

 بنابر این باید دانست که مرکز تمامی دارایی های ابدی انسان  «قلب» اوست و باید تمامی تلاش های خود را مبذول دارد تا قلب به درجه ای از صحت و سلامتی برسد که آماده لقاء الله شود چرا که ین قلب ملکوتی انسان است که مشرف به شهود خدای متعال می شود  که امیر المؤمنین علی علیه السلام در این رابطه فرمود :

« لَا تُدْرِکُهُ الْعُیُونُ فِی مُشَاهَدَةِ الْأَبْصَارِ وَ لَکِنْ رَأَتْهُ الْقُلُوبُ بِحَقَائِقِ الْإِیمَان‏ِ»(الکافی (ط - الإسلامیة)، ج‏1، ص:98)دیدگان هنگام نظر افکندن او را درک نکنند ولى دلها با حقایق ایمان او را دیده‏ اند.

اما قلبی می تواند به این مقام برسد که زنده و سالم باشد لذا در مجموعه تعالیم وارد شده از سوی مربیان کامل اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام عامل اصلی آباد شدن قلب انسان اطاعت دستورات الهی و عمل طبق فرامین آن ذات اقدس است و سر پیچی از آن دستورات موجب می شود حقیقت انسان که همان قلبش باشد بمیرد ، امام سجاد علیه السلام در صلوات شعبانیه خطاب به خدای متعال این گونه می فرمایند :

«وَ اعْمُرْ قَلْبِی‏ بِطَاعَتِکَ‏ وَ لَا تُخْزِنِی بِمَعْصِیَتِکَ»( إقبال الأعمال (ط - القدیمة)، ج‏2، ص: 688 )   خدایا قلب مرا بواسطه طاعت و بندگی خودت آباد و بواسطه مصیتت من را رسوا نکن .

از این بیان شریف معلوم می شود که آبادی قلب انسان در گرو بندگی خداست .

بنابر این باید دانست که فرامین الهی  فقط و فقط برای این اند که انسان به تکامل برسد نه این که از بندگی انسانها سودی به خدا برسد .

البته اوامر الهی انواع و شرایط مختلفی دارند که هر کدام بر اساس اقتضاء و قابلیت های انسان قانون گذاری شده اند و عمل به آنها توسط هر یک از افراد انسان می تواند آثار مثبتی در آباد سازی قوای باطنی او داشته باشد ، هر اندازه که اطاعت و بندگی خدای متعال قوی تر باشد به همان اندازه آثاری که در احیاء و آباد سازی جان انسان دارند بیشتر خواهد بود و به همان اندازه انسان به تعالی نزدیک تر می شود .

بنابر این باید دانست که محور تمامی تلاش های انسان در حرکت تربیتی چه برای تربیت خود و چه برای تربیت دیگران « قلب » ملکوتی است و باید کاری کرد که آثار مثبت اعمال صالح در قلب متربی به ظهور آمده ، آباد شده و مسیر حیات دنیوی  و اُخروی او را به بهترین نحو اصلاح نماید .

حال که روشن شد تمامی برنامه های بیان شده از سوی خدای متعال برای حرکت تربیتی انسان رو به تعالی انسان است باید دانست که برخی از برنامه هایی که خدای متعال توسط مربیان الهی بیان نموده اند مستقیما مربوط به گروه خردسالان و نونهالان و نوجوانان می شود و بکار گیری آنها توسط والدین می تواند تاثیر بسیار زیادی در شخصیت و قلب متربیان داشته باشد و سهل انگاری نسبت به آن امور ضرر هایی را در پی دارد که هیچگاه قابل جبران نیستند  که انشا الله در بخش های دیگر مجموعه بدانها اشاراتی خواهیم نمود .

  • احسان ثابت

    ویژگی مربیان تربیت

    سؤالی مطرح می شود که  چه کسی می تواند مسؤولیت امر مهم تربیت را به عهده بگیرد ؟

    قبل از جواب به این سوال باید گفت که در یک تقسیم بندی مربیان به دو دسته تقسیم می شوند :

    اول : مربیان اصلی بشری  :

    ایشان مربیان اند که برنامه های اصلی تربیت را از سوی خدای متعال اخذ و به بشریت ارائه می کنند و خود نیز بدانها عمل می کنند و سایر افراد بشر را نیز دعوت به عمل کردن آنها می کنند  ، بدیهی است که این دسته از مربیان باید قابلیت های ویژه و منحصر به فردی داشته باشند که نوع مردم از آنها بی بهره اند ، مصادیق کامل این دسته از مربیان انبیاء و اولیاء الهی اند ، افرادی که قلبشان بواسطه وحی در ارتباط مستقیم با مبداء عالم هستی خدای متعال است .


    دوم : مربیان مبلغ و تابع مربیان اصلی:

    ایشان مربیانی هستند که برنامه های تربیتی مربیان اصلی را بواسطه تعلیم از ایشان آموخته و در مقام عمل در رابطه با متربیان اعمال می کنند ، این دسته از مربیان حتما نیاز به عصمت و اتصال مستقیم با مبداء وحی ندارند و هر کسی که مقداری با تعالیم انبیاء و اولیاء الهی ارتباط داشته باشد می تواند متصدی مراتبی از مربی گری شود . 


     

    بر اساس مقدمه بیان شده تنها کسی می تواند مربی اصلی انسان باشد که خود ، انسان کامل و واصل به مدارج عالی انسانیت باشد و در این مسیر کسی می تواند جلودار و راهنما باشد که خودراه را به خوبی طی کرده باشد :

    اما در مورد مربیان مبلغ که در مراحل ابتدایی تربیت مشغول بکار می شنود  حتما نیازی نیست که خود تمامی مراحل کمال را هم چون انبیاء الهی طی کرده باشند ( هر چند که یافتن این چنین مربی از بهترین نعمت های الهی است ) .معیار اصلی در مربیان مبلغ این است که تا حد توانشان به دستورات مربیان اصلی بشریت گوش بسپارند و سعی در انجام آنها داشته باشند و تلاش کنند آن چه را که خود بدان عمل کرده اند را به متربیانشان بیاموزند .

    یک مربی مبلغ می تواند استاد مدرسه و دانشگاه یا حتی پدر  و مادر یک کودک  باشد اما همه آنها ابتدا باید آن چه را که از مربیان اصلی فرا گرفته اند انجام دهند تا خدای متعال ایشان را واسطه نشر نور هدایت در عالم قرار دهد .

    امیر المؤمنین علی علیه السلامدر این باره می فرمایند :

    « مَنْ نَصَبَ نَفْسَهُ لِلنَّاسِ إِمَاماً فَلْیَبْدَأْ بِتَعْلِیمِ‏ نَفْسِهِ‏ قَبْلَ تَعْلِیمِ غَیْرِهِ وَ لْیَکُنْ تَأْدِیبُهُ بِسِیرَتِهِ قَبْلَ تَأْدِیبِهِ بِلِسَانِهِ وَ مُعَلِّمُ نَفْسِهِ وَ مُؤَدِّبُهَا أَحَقُّ بِالْإِجْلَالِ مِنْ مُعَلِّمِ النَّاسِ وَ مُؤَدِّبِهِم‏» (نهج البلاغة (للصبحی صالح)، ص: 480)کسی که خود را در مقام پیشوایی و امامت قرار می دهد ، باید پیش از آن که به تعلیم دیگران بپردازد ، به تعلیم خویش پردازد و باید تادیب او به عملش پیش از تادیب او به زبانش باشد . کسی که معلم و ادب کننده خویش است ، به احترام سزاوارتر است از کسی که معلم و مربی دیگران است .

     

    امام علیه السلام در این کلام ، دو مطلب اساسی را در موضوع «تربیت» بیان فرموده اند :

  1. مربی و معلم باید قبلا خودش دانش آموخته و تربیت شده باشد ، آن گاه مربی و معلم دیگران شود . سخن گفتن و خطابه و وعظ بدون آگاهی به جز انحراف واضلال و گمراهی نتیجه ای ندارد .
  2. واعظ و مربی باید با عمل خود دیگران را تربیت و هدایت نماید . گفتاربدون عمل نه تنها موجب هدایت نمی شود ، بلکه گاهی ممکن است موجب سلب اعتماد و گمراهی شخص گردد .

این دو نکته اساسی در تربیت فرزندان ، مخصوصا فرزندان خردسال اهمیت ویژه ای دارد ، چرا که:

« فرزندان آن گونه که می بینند عمل می کنند نه آن گونه که از ایشان درخواست می شود !!»


     


      

  • احسان ثابت

    تاثیر عفت مادر در پرورش و تعالی فرزندان


     

    زن کشتزار انسان که با ارزش ترین موجود در عالم هستی است می باشد ،  هر مقدار  که محصول با ارزش تر و مهم تر باشد شرایط تولید و نگهداری  آن نیز سخت و حساس تر خواهد بود  ، این امر اصلی بدیهی  است که همه ی عقلاء آن را قبول دارند ، اما از آنجا که در  اسلام  مادر کشتزار انسان است و  امور  دیگر نقش مقدمی یا مؤخری  را در ارتباط با مادر ایفاء  می کنند لازم است که از این بستر مقدس نهایت حفاظت و  نگهداری و پرورش به عمل بیاید تا از گزند آفات و آسیب ها در امان مانده و پرورش انسان سالم بوسیله ی آن به خوبی صورت بگیرد .

    یکی از اصلی ترین اموری  که در ارتباط با پاسبانی  و آفت زدایی از این  بستر مقدس مقدس وجود  زن در اسلام مورد توجه قرار گرفته است مسئله ی عفت و حیاء و عفاف اوست که به منزله ی حصاری است که او را از بسیاری گزندها حفظ می کند تا بتواند قابلیت پرورش صحیح انسان را بدست بیاورد .

    خدای سبحان این امر را در رابطه با حضرت مریم سلام الله علیها این گونه به تصویر می کشد :

    آیات ﴿مَرْیَمَ ابْنَتَ عِمْرانَ الَّتی‏ أَحْصَنَتْ فَرْجَها فَنَفَخْنا فیهِ مِنْ رُوحِنا وَ صَدَّقَتْ بِکَلِماتِ رَبِّها وَ کُتُبِهِ وَ کانَتْ مِنَ الْقانِتینَ(سوره تحریم، آیه 12) مریم دختر عمران پاسبان عفت خویش بود ، و ما در او از روح خود دمیدیم و او کلمات پروردگار خود و کتب او را تصدیق کرد و از خاشعان بود .

    آیات ﴿الَّتی‏ أَحْصَنَتْ فَرْجَها فَنَفَخْنا فیها مِنْ رُوحِنا وَ جَعَلْناها وَ ابْنَها آیَةً لِلْعالَمینَ(سوره أنبیاء ، آیه 91) آن زن را به یاد آر که پاسبان عفت خویش بود و از روح خویش در او دمیدیم و او را با پسرش براى جهانیان آیه و نشانه  قرار دادیم .

    در این دو آیه نکته ی قابل توجه این است که خدای سبحان در مورد حضرت مریم سلام الله علیها ابتدا پاسبان عفت خویش بودن ایشان را به تصویر می کشد و بعد از  آن با عبارت فنفخنا من روحنا می فرماید که ما از روح خویش در او دمیدیم و این نفخه ی روح را با فاء تعلیل معلق به  عفیف بودن ایشان نموده است یعنی علت این که خدای سبحان به حضرت مریم این عنایت را کردند عفیف بودن ایشان بوده است و بدیهی است که «العلۀُ تُعَمِّمُ وَ تُخَصِّصُ» یعنی هر کجا که علت بیان شده است خود همین علت  بیان گر این است که در  فرد خصوصیتی نیست بلکه با پیدا شدن علت در هرکجا معلول نیز بوجود می آید ، یعنی اگر زنان دیگر نیز بتوانند به درجات بالای عفت دست بیابند خدای سبحان فرزندان ایشان را نیز با روح خود تایید نموده و در رحم ایشان نیز از  روح خود می دمد و فرزندان ایشان نیز آیت و نشانه ای برای عالمیان می شوند کما این که در احوال بزرگان دین مکتوب است که مادران ایشان از چه جایگاه رفیعی از عفت و پاکی برخوردار بوده اند .

    چه بسیار بوده اند انسانهایی که به مقامات عالیه دست یافته اند درحالی که این سعادت را مدیون عفت و پاکدامنی مادران الهی خود بوده اند .

     

    پاکدامنی  مادر مقدس اردبیلی

     

    یکی از علماء بزرگ جهان تشیع که مورد عنایت امام زمان علیه السلام  بوده و بار ها به خدمت ایشان مشرف شده بودند حضرت آیت الله شیخ احمد مقدس اردبیلی هستند ، ایشان از چنان اعتبار علمی و اجتماعی برخوردار بودند که مردم ایشان را به عنوان مرجع تقلید بزرگی شناخته و از ایشان تقلید می نمودند ،  به اندازه ای عظمت و جلال داشتند که شاه عباس صفوی به ایشان احترام عجیبی قائل بودند و به درگاهشان تواضع می کردند ،  مشهور است که پدر مرحوم مقدس اردبیلی در اوایل زندگی خود در کنار تبلیغ و ارشاد، به کار کشاورزی در روستای خود «نیار»)نیار، روستایی است در سه کیلومتری شهر اردبیل و هم اکنون متصل به اردبیل شده است (اشتغال داشت . روزی در زمانی که مشغول زراعت بود، اتفاقا آب، سیبی را با خود آورد و ایشان هم آن را گرفته و خورد . بلافاصله با خود گفت این سیب برای که بود؟ و چرا آن را خوردم؟ کسی را در مزرعه به کار گمارد و از کنار آب برای پیدا کردن صاحب سیب به راه افتاد . پس از مدتی صاحب باغ را پیدا کرد و جریان را به او گفت . صاحب باغ که مرد روشن ضمیری بود، او را انسان خوبی یافت . به او گفت: آیا ازدواج کرده ای؟ گفت: خیر، ازدواج نکرده ام . صاحب باغ گفت: آب کشاورزی شما از توی همین باغ می گذرد و سیب هم مال درختان این باغ است و من آن را حلال نمی کنم . هر چه ایشان اصرار نمود و حتی خواست پول بدهد، قبول نکرد . گفت: با یک شرط حلال می کنم،

    دختری دارم اگر با آن دختر ازدواج کنید که البته هم کور است، هم کر است و هم شل، حلال می کنم .

    پدر مرحوم مقدس اردبیلی ناگزیر قبول نمود . صاحب باغ او را به خانه خود برد، مجلس جشن عروسی برقرار کرد . ایشان به حجله روانه شد . وقتی تازه داماد، نوعروس را در نهایت کمال و جمال دید، پدر عروس را خواست و از او پرسید: شما که گفتید دختر من کور و کر و شل است، این دختر آن چنان نیست؟ پدر دختر اظهار داشت: این که گفتم دختر من کر است چون غیبت کسی را نشنیده است . کور است چون با دیده خود به نامحرمی ننگریسته است . شل است چون بدون اجازه پدر و مادرش از خانه بیرون نرفته است . شیخ محمد اردبیلی همسر خود را برداشته و پیش پدر و مادر خود به نیار آورد .(مجله پیام حوزه تابستان و پاییز 1375، شماره 10 و 11 ،کتاب سرمایه سعادت و نجات، (ص 29 - 31) هم چنین نگاه کن :  http://www.hawzah.net)

    مادرانی که این کونه عفیف و پاک دامن هستند می توانند فرزندانی به دنیا آورند که از وجود آنها عالم نورانی شود ، خوشا به حال آنان .

     

    پس ای پدران و مادران آینده بدانید که آینده فرزندانتان در دستان شماست

  • احسان ثابت


محور همه تلاشها و فعالیتهاى آدمى و رشد و شکوفایى همه ابعاد وجودى و استعدادهاى او در نزدیک شدن به مبدأ کمال است و چنین هدف متعالیى باید بر همه برنامه‏ هاى تعلیم و تربیت سایه افکند. از این رو اساس نظام تعلیم و تربیت در اسلام ، خدا محورى و توجه به تقرب الهی است ، به نحوی که تمامی افعال  و اندیشه های انسان باید در این مسیر مقدس بکار گرفته شود ، انسان موجودی است خلق شده از خاک که تا بی نهایت عالم هستی سیر می کند او از خداست و به سوی خدا در حرکت است .

تربیت مسیری است که از دل خاک سیاه عالم دنیا موجودی بوجود می آورد که به مافوق روح و ریحان و آن چه که در وهم نمی گنجد می رسد .

 بخشی از این فرایند مقدس به دست خدای متعال و برخی آن با اراده انسان صورت می گیرد .

خدای متعال خلقت ظاهری  و باطنی وجود انسان را به بهترین نحو آراسته نمود و فرمود :

 ﴿لَقَدْ خَلَقْنَا اَلْإِنْسانَ مِنْ سُلالَةٍ مِنْ طِینٍ * ثُمَّ جَعَلْناهُ نُطْفَةً فِی قَرارٍ مَکِینٍ* ثُمَّ خَلَقْنَا اَلنُّطْفَةَ عَلَقَةً فَخَلَقْنَا اَلْعَلَقَةَ مُضْغَةً فَخَلَقْنَا اَلْمُضْغَةَ عِظاماً فَکَسَوْنَا اَلْعِظامَ لَحْماً ثُمَّ أَنْشَأْناهُ خَلْقاً آخَرَ فَتَبارَکَ اَللّهُ أَحْسَنُ اَلْخالِقِینَ (سوره مؤمنون‏، آیه 12-14)   ما انسان را از عصاره‌ای از گِل آفریدیم ، سپس او را نطفه‌ای در قرارگاه مطمئن [= رحم‌] قرار دادیم؛سپس نطفه را بصورت علقه [= خون بسته‌]، و علقه را بصورت مضغه [= چیزی شبیه گوشت جویده شده‌]، و مضغه را بصورت استخوانهایی درآوردیم؛ و بر استخوانها گوشت پوشاندیم؛ سپس آن را آفرینش تازه‌ای دادیم؛ پس بزرگ است خدایی که بهترین آفرینندگان است!

هم عالم جسم و هم عالم روح انسان توسط قادر متعال به بهترین نحو خلق شد ، اما بخشی از تکامل وجود انسان از سوی خدای متعال به عهده خود او گذاشته شد و بر او لازم شد که مسیری را طی کند تا به مقصدی که برای او تعیین شده بود برسد ، در کلام اهل معرفت آن مقصد جایگاهی است که در آن انسان با اسماء و صفات الهی پیوند خورده و جلوه هایی از اسماء و صفات الهی در وجود او به ظهور می آید . یعنی انسان با تربیت جان خود به مرحله ای می رسد که باذن الله هم چون عیسی علیه السلام  قدرت تصرف در عالم و خلقت موجودات را پیدا می کند بلکه بالا تر از آن به مقامی می رسد که همانند ذات اقدس الهی رحیم و رحمان و بصیر و سمیع  می شود . این سیر همان است که در لسان قرآن کریم از آن تعبیر به « لقاء الله » می شود که خطاب به نوع بشر فرمود :

 ﴿یا أَیُّهَا اَلْإِنْسانُ إِنَّکَ کادِحٌ إِلى رَبِّکَ کَدْحاً فَمُلاقِیهِ (سوره انشقاق‏، آیه 6) ای انسان! تو با تلاش و رنج بسوی پروردگارت می‌روی و او را ملاقات خواهی کرد!

 مراد از این رنج و سختی در رفتن به سوی خدا ، صعوبت متصف شدن به اسماء و صفات الهی است که نه از جنس امور مادی  بلکه تحولی باطنی است که برخی از آن ها ریشه در افعال ظاهری انسان دارد .

برای تحقق این امر لازم است انسان و تمامی فرایند و مراحل مرتبط با تکامل او را به خوبی مورد مطالعه و برسی قرار داده و برای تکمیل دستگاه های وجودی او راه کارهای لازم را از دفترچه راهنمای تکامل انسان که از زبان مربی کل انشاء شده است را استخراج نموده و به کار ببندیم .

قرآن کتاب تربیت الهی  و رسول اکرم صلی الله علیه و آله و ائمه اطهار   مربیان کاملی هستند که نه تنها تمامی دستگاه ها و مراحل تکامل انسان را به اذن الله می شناسند بلکه از سوی خدای متعال برنامه تکامل را نیز ارائه نموده اند .

این جا است که امیر المؤمنین علی علیه السلام می فرماید :

« إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ صلی الله علیه و آله  أَدَّبَهُ اللَّهُ وَ هُوَ ع أَدَّبَنِی وَ أَنَا أُؤَدِّبُ الْمُؤْمِنِینَ وَ أُوَرِّثُ‏ الْآدَابَ‏ الْمُکْرَمِینَ‏ »(تحف العقول، النص، ص: 171)همانا خداوند پیامبر صلّى اللَّه علیه و اله و سلّم را تربیت فرمود، و رسول خدا مرا تربیت نمود، و من نیز مؤمنان را پرورش مى‏ دهم، و فرهنگ آداب و رسوم را به مردم بزرگوار خواهم آموخت.

 

بنابر این در مسیر تکامل تنها باید به آموزه های الهی انسان هایی که نمایندگان و مسئولین تربیت و تعالی بخشیدن به بشریت هستند گوش سپرد و برنامه تکامل  و تربیت را از ایشان اخذ نمود و راه نجات منحصر در همین امر است .

اما آن چه که در جهان معاصر شاهد آن هستیم درد بسیار بزرگی است که بشر از روی سلیقه های شخصی  و تجربه های ناقص برخی از متخصص نمایان دروغین برنامه تربیتی استخراج نموده است و بدان عمل می کند که این امر جز دوری از مسیر تعالی برای بشریت دستاوردی بدست نیاورده است .

آن چه که بشر امروز برای تربیت افراد بشر در دستور کار قرار داده است مدیریت جسم مادی و ارضای شهوات اوست و برنامه های تربیتی  تنها تا آنجا که حیات مادی بشر را مدیریت کنند ارزش دارند و وقتی که از پاسخ گویی به این امر جاماندند به عنوان یک روش منسوخ شده کنار گذاشته می شوند .

اما ایدئلوژی های تربیتی ای که خدای متعال توسط انبیاء الهی به بشریت  ابلاغ نموده است نه تنها هیچ گاه منسوخ نمی شود بلکه به تمامی نیازهای ضروری دنیا و آخرت ایشان به صورت متعادل پاسخی متعادل می دهد .

بنابر این اگر می خواهیم خود و فرزندان و زیردستانمان را بر اساس مسیر حقیقی تعالی تربیت کنیم ضروری است که با دیدی متفاوت به دستورات و برنامه های بیان شده از سوی انبیاء الهی بنگریم و آن ها را در دستور کار خویش قرار دهیم .

خدا زا به قلبت بسپار
  • احسان ثابت

مادران الهی


صوت :شیوه تربیت دینی و نحوه آموزش آن در خانواده -استاد پناهیان
عنوان: تربیت
حجم: 2.7 مگابایت
توضیحات: شیوه تربیت دینی و نحوه آموزش آن در خانواده

  • احسان ثابت

مادران الهی


«مادران الهی »

 


 

مقدمه

یکی از مقدس ترین و مهم ترین ارکان اجتماعی نزد خدای سبحان خانواده است که پویا و سالم بودن آن  یکی از شرایط و مقدمات اصلی بوجود آمدن جامعه ای الهی و سالم است[1]

به همین دلیل است که خدای متعال در قرآن کریم به پدر و فرزند قسم خورده می فرماید :

  وَ والِدٍ وَ ما وَلَدَ [2] » سوگند به پدر و آنچه زاده است؛

که به طریق اولی مادر نیز شامل این قسم می شود چرا که مادر نیز در تولد فرزند نقش دارد

این اهمیت خانواده در نزد خدای متعال به دلیل این است که انسان سوگلی عالم وجود و خانواده بستری برای انسان سازی است که انسان در  آن رشد و نمو می یابد و نیازهای خود را برطرف نموده و از باند پرواز خانواده  به سویعالم قدس پرواز می کند .

همه ی دارایی های انسان از  خانواده به ظهور می آید ، هنگامی که انسانی به دنیا می آید از  خانواده رشد او  شروع می شود و وقتی رشد و نمو می یابد در خانواده تغذیه می نماید و اگر علم می آموزد خانواده حامی  و پشتیبان او است  و به همین نحو  در تمامی رفتار ها و کار کردهای انسانها خانواده نقش اصلی و اساسی را ایفاء می کند و از میان افراد خانواده مادر رکن اصلی بر پایی پایگاه مقدس خانواده است چرا که وجود مادر به منزله کشتزار انسانیت است که خدای متعال در مورد ایشان به مردان فرمود :

 نِساؤُکُمْ حَرْثٌ لَکُمْ  [3]»زنان شما کشتزار شمایند.

آری زنان کشتزار انسان بلکه انسانیت اند و همان گونه که اگر کشاورزی ماهر زمین حاصلخیز نداشته باشد نمی تواند محصول خوبی بکارد ، برای ساخت انسان الهی  و کامل نیز مادر صالح نیاز است که خدای متعال داستان عیسی علیه السلام را که نمونه بارز یک انسان الهی است بیان نموده و علت پرورش نیکوی او را حسن سیرت مادرش شمرده است آن جا که فرمود :

 ﴿مَرْیَمَ اِبْنَتَ عِمْرانَ اَلَّتِی أَحْصَنَتْ فَرْجَها فَنَفَخْنا فِیهِ مِنْ رُوحِنا [4] » مریم دختر عمران [را مثل زده است] که دامان خود را پاک نگه داشت و در نتیجه از روح خود در او دمیدیم

در عصر کنون که عصر نبرد تمدن ها است ، تمدن  غنی اسلام ناب محمدی صلوات الله علیه و آله که همان  مکتب تشیع است در نزاعی نفس گیر و همه جانبه با سایر تمدن های الحادی شرق و غرب قرار گرفته است ، نزاعی که در آن دشمن بی رحم حتی از دریدن رحم های زنان باردار و بریدن سر جنین های ایشان و قتل عام و مصله کردن پیکرهای کودکان ابایی نداشته و دست به هر جنایتی که امکان دارد می زند ، در چنین نبردی تنها نبرد فیزیکی در دستور  کار دشمنان نبوده و ایشان به این نکته دست یافته اند که مکتب تشیع را نمی توان با حمله ی نظامی و قتل و غارت ریشه کن نمود چرا که این مکتب همان است که خدا وعده حفاظت از آن را داد آن جا که فرمود :

 ﴿یُرِیدُونَ لِیُطْفِؤُا نُورَ اَللّهِ بِأَفْواهِهِمْ وَ اَللّهُ مُتِمُّ نُورِهِ وَ لَوْ کَرِهَ اَلْکافِرُونَ ([5] » می خواهند نور خدا را با دهان هایشان خاموش کنند در حالی که خدا کامل کننده نور خود است، گرچه کافران خوش نداشته باشند.

 

سرّ پایداری و  مقاومت و ایستادگی  و نفوذ ناپذیری تشیع قداست و طهارت معنوی روح و اتصال غیبی  ایشان با مبدأ هستی یعنی خدای سبحان و اسباب فیض ایشان  اهل البیت عصمت و طهارت  علیهم السلام است  ، ایشان نور الهی هستند و هم چنین هر کس نیز که با ایشان پیوند بخورد در عالم نور اللهی داخل شده و تحت وعده الهی داخل می شود .

آن  اسباب فیضی که خدای سبحان تایدات الهی و ربوبی خویش  را با آنها بر مومنان نازل نموده و با آن تاییدات ربوبی سپاه به ظاهر ضعیف  مومنان بر لشگریانی بسیار پر قدرت و مجهز کفر فایق  و پیروز آمده و معادله های عالم هستی را به نفع دین الهی  تغییر می دهند.

هنگامی که دشمنان این امر  یعنی سرّ پایداری مومنان را که قداست و طهارت معنوی روح و اتصال غیبی  ایشان با مبدأ هستی و اسباب فیض بود را  شناسایی کردند با برسی های دقیق اسباب این امور را نیز شناسایی نمودند و برای از بین بردن اسباب آن امور ، تمامی تلاش های خود را مبذول نمودند و از هیچ تلاشی دریغ ننمودند .[6]

عوامل اساسی ایجاد مقاومت و پیروزی مومنان

اسباب قداست و طهارت معنوی روح و اتصال غیبی  مومنان با مبدأ هستی و اسباب فیض امور بسیاری اند که با توجه به مجموعه ی کلی تعالیم دینی  و کارکردهای دشمنان می توان گفت که دشمنان امور زیر را به عنوان اسباب اساسی امور مذکور یافته و برای از بین بردن آن ها برنامه ریزی  و تلاش می کنند :

  1. تقوا و ایمان به خدای سبحان و ایمان به ولایت ائمه ی عصمت و طهارت   علیهم السلام
  2. حلال بودن رزق و روزی و استقلال  اقتصادی
  3. خانواده و طهارت مولِد عفت زنان و دختران
  4. غیرت مردان
  5. ساده زیستی و پرهیز از تجمل گرایی 

تمامی امور مذکور از اصلی ترین عوامل مقاومت و پیروزی مومنان اند که دشمن برای ریشه کن کردن  تمامی آنها برنامه هایی بلند مدت و زیربنایی  طراحی کرده است تا با بر اندازی  امور  مذکور  و از بین بردن کارکردهای آنها ، به راحتی  بتواند قدرت بر تسلط  و استعمار مسلمانان پیدا کند و با استعمار  فکری  و مالی ایشان برای  پیشبرد اهداف خود در  دنیا بهتر عمل کند کما این که در  عصر کنونی مشاهده می کنیم ، که دشمنان با تسلط بر مناطق حجاز با عاملیت و سرکردگی  ظاهری  محمد بن عبد الوهاب  و محمد بن سعود  دین وهابیت و خاندان آل سعود را در  قلب  آسیا بوجود آوردند [7] و امروز  این آل  سعود و عمّال ایشان اند که در  منطقه منافع آمریکا و اسرائیل  و انگلیس  و فرانسه را دنبال می کنند و مشتی محکم بر دهان اسلام فرود آورده اند و عن قریب است که تمامی  مظاهر  توحید را از بین ببرند اما خدای سبحان دین خود را حفظ خواهد کرد هرچند که کافران و مشرکین نخواهند 

  یُرِیدُونَ لِیُطْفِؤُا نُورَ اَللّهِ بِأَفْواهِهِمْ وَ اَللّهُ مُتِمُّ نُورِهِ وَ لَوْ کَرِهَ اَلْکافِرُونَ  [8]می  خواهند نور خدا را با دهان هایشان خاموش کنند در حالی که خدا کامل کننده نور خود است، گرچه کافران خوش نداشته باشند.

 .

آثار  فعالیت های  دشمنان در  تمامی امور  مذکور  با اندکی دقت و تحلی  در  جامعه ی ما مشهود است که بررسی  همه ی  آنها از  عهده ی این اندک نامه خارج است و باید در  جای دیگری مورد برسی  قرار گیرد .

اما در بین همه ی این امور خانواده !

اما در بین همه ی امور  مذکور خانواده از حساسیت بیشتری برخوردار است چرا که خانواده جزء اصلی ترین  بستر های رشد و ترویج و بوجود آمدن همه ی امور دیگر است و در  خانواده است که بستر  موحد شدن و  طهارت مولد و عفت و رزق  حلال  و غیرت مندی  و ساده زیستی و غیره  فراهم می شود و اگر این بستر  مقدس متزلزل ودارای  نقص  یا منحرف شود  رشته ی تمامی امور  مرتبط با افراد خانواده نیز در هم پیچیده و خانواده بستری می شود برای تولید دشمنان خدای سبحان .

با این دید اگر  به خانواده نگاه شود ، در میدان نبرد حق علیه باطل  خانواده به سنگری تبدیل می شود که فتح آن توسط  هر گروه می تواند معادله های نبرد را به نفع آن گروه  تغییر دهد ، بخاطر همین است که دشمنان ما امروز  در  جبهه ی تهاجم فرهنگی بیش از هر چیز بر روی افکار عمومی کار کرده و با هر  وسیله ای قصد تسخیر  و فتح سنگر  خانواده ها را دارند ، سنگری که معادلات یک جامعه را به نفع ایمان و یا کفر  تغییر می دهد .

از همین رو است که در جامعه ی امروزی شاهد فعالیت های شبانه روزی و بسیار گسترده ی  دشمنان خدای سبحان و  اسلام عزیز  برای از بین بردن مؤلفه های الهی در  نظام مقدس خانواده هستیم  ، تلاش هایی که یک گوشه ی کوچک آن خرج ملیونها یا شاید ملیاردها دلار پول حرام برای راه اندازی  و اداره ی  شبکه های ماهواره ای  و تولید هزاران ساعت فیلم و سریال  و مستند و  و موسیقی  و خبر است تا با آن ها و با تولید  بسته و بستر های غیر اسلامی ودروغین  و غیر اخلاقی  و مستهجن ، دیده ها و پس از آن قلب های انسانها را به تسخیر خود در آورده و پس از  آن سپاهی خاموش بر ای خود در قلب مرزهای جغرافیای اسلام تولید کنند  و با کمترین تلاش نظامی بتوانند تمامی سنگرهای اسلام را فتح کنند و اسلام و مسلمین را به ذلت و خواری بکشانند کما این که در  افغانستان و عراق و سایر کشورهای عربی این برنامه ها اجرا شده است و در  کشور  ما نیز در  حال اجرا شدن است .

  همه این گفته ها  مشتی بود از  یک از ملیارد خلوار  و خدا می داند که در این عصرِ  پر از  آفت دشمنان ما دست به چه کارهایی زده اند که حتی ظاهر  آنها  نیز برای ما مخفی است .

پس باید ...

پس از روشن شدن این امور  لازم است گفت که در عصر حاضر یکی از  مهمترین سنگر های اسلام سنگر خانواده است و باید آن را حفظ  و احیا نمود  تا بستری باشد برای تجلیات روح القدسی الهی و تولد انسانهایی مومن که با ایمان و اتصال غیبی محکم خود به عالم ملکوت ، توفیق و توانایی برهم زدن معادلات کفرو فسوق  و عصیان را از جانب الهی بدست بیاورند .

اما از آنجا که برای  احیا و حفظ سنگر خانواده نیاز است  معادلات این سنگربانی و احیاء تعالیم اسلامی  بر اساس فطرت باشد ، باید به استخراج  الگوهای مطابقِ فطرت از سوی خالق عالم هستی پرداخت و این امر میسر نمی شود مگر با رجوع به قرآن کریم و منبع تفسیر آیات آن که همان اهل البیت عصمت و طهارت علیهم السلام باشند .

لذا در  این اندک نامه سعی بر آن شده است تا به استخراج و ارائه ی الگوهایی پرداخت که در جبهه ی جنگ فرهنگی به عنوان مرجع و مأمَنی باشد که رزمندگان بدان پناه برده و از فیوضات آن بهره مند شوند و آن همان کهف حصین لااله الا الله است که باطن او ولایت و تجلیات  ظاهری آن آیات و روایات ائمه ی معصومین علیهم السلام  می باشد .

و اما این مجموعه ...

با اندکی توجه به مسائل جهان اطراف می توان فهمید که بسیاری از تلاش های دشمنان منعطف به تاثیر گذاری بر روی قلب خانواده که همان مادر خانواده باشد شده است لذا ضروری است در راستای تربیت و ساخت خانواده ای الهی به نقش مادر در این فرایند الهی پرداخته و به ارائه الگو های اعتقادی و رفتاری  و عملیاتی به مادران بپردازیم ، بر این اساس مجموعه حاضر  در مورد مادران الهی می باشد که شامل قوانین  و آداب و الگوهای رفتاری الهی برای مادر خانواده در ارتباط با سایر اعضای خانواده از  جنبه ی مادر بودن  و  امور مرتبط با تربیت فرزندان و اداره ی داخلی خانواده است  و ان شاالله اگر توفیقی باشد مجموعه های بعدی  به مرور زمان و به توفیق الهی تنظیم خواهند شد تا عرض ارادتی باشند به ساحت اقدس خدای سبحان و ساحت  مقدس ائمه ی معصومین علیهم السلام  .

باشد تا مورد قبول صاحبان قرار گیرد .

                                        •••••••••••••••••••••••• 

[1]:«  امیر المومنین علی علیه السلام در این باره در  نهج البلاغه می فرمایند : وَ إِنَّمَا [عَمُودُ] عِمَادُ الدِّینِ وَ جِمَاعُ‏ الْمُسْلِمِینَ وَ الْعُدَّةُ لِلْأَعْدَاءِ الْعَامَّةُ مِنَ الْأُمَّة  -نهج البلاغة (للصبحی صالح) ؛ 429ص  . یعنی که  همانا ستون دین و مایه ی وحدت مسلمین و توشه ی مبارزه با دشمنان عامه ی مردم اند که این بیان با دلالت خود نقش تاثیر گذار خانواده را در جهان اسلام بیان می کند چرا که همه ی آنها از  خانواده  بوجود آمده و تاثیر گذاری خود را از  آنجا یافته اند پس خانواده بستر و مقدمه ی  مصالح مذکور است . »

[2]:« ﴿البلد، 3 »

 [3]:« ﴿البقرة، 223»

[4]:« (  تحریم‏، 12)»

[5]:« (الصف‏، 8)»

[6]:« برای اثبات این امور لازم است تا به کتاب هایی که در  این زمینه نوشته شده است رجوع کرد  ، که از آن جمله  می توان به کتاب «شریعت آلیستر کرولی» که با نام «the book of low » انتشار یافته و ترجمه های متعددی نیز دارد رجوع شود که در برخی از فراز های آن کتاب صراحتا اشاره به  تخریب برخی از عوامل رشد و پیشرفت جامعه های الهی از جمله عفت زنان ، شده است که باید مورد هجمه قرار بگیرند، هم چنین کتاب «خاطرات مستر همفر» نسز در این رابطه حاوی شواهد بسیار مهمی است که طالبان می توانند به آن رجوع کنند ، بلکه این کار نیز لازم نیست و با اندک توجهی به پیرامون خود به خوبی و به صورت محسوس درخواهیم یافت که فرهنگ اسلامی مومنان در طول مدت زمان اندکی چه مقدار  تغییر نموده و چه اندازه رسانه ها و منافقین و کفار  در  این تغییر  فرهنگ نقش داشته اند و دوستان نادان به نام پیشرفت و تمدن  نه تنها مانع نفوذ تهاجم ها نشده اند بلکه با بی بصیرتی  تمام به آن دامن زده اند .»

[7]:« »(ر.ک.به کتاب خاطرات مستر همفر)

 

 

                                        •••••••••••••••••••••••• 

 

 

 

 

  • احسان ثابت